مدد یا شاه گیلانی

در این بخش عقاید و باورهای اسلامی معرفی می شوند

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

مدد یا شاه گیلانی

پستتوسط soofi » يکشنبه تير ماه 11, 1391 9:10 am

شخصيت و كرامت حضرت شيخ عبدالقادر گيلاني(قدس سره)

در كتاب فتاوي الحديثيه شيخ ابن حجر و نيز در كتاب نفحات الانس آمده كه يكي از علماي شام پيشواي شافعيان عبدالله ابن عصرون گفته است ،در طلب علم به بغداد رفتم و ابن سقا در آن وقت رفيق من بود در نظاميه بغداد مشغول عبادت بوديم و زيارت صالحان ميكرديم در ان وقت در بغداد شخصي بود كه وي را غوث مي گفتند شايع بود كه هرگاه بخواهد پنهان و هرگاه بخواهد عيان مي شود من و ابن سقا و شيخ عبدالقادر كه وي هنوز جوان بود به زيارت آن غوث رفتيم ابن سقا در راه گفت از وي مسئله اي خواهم پرسيد تا ببينم چه ميگويد شيخ عبدالقادر گفت معاذالله معاذالله از وي چه چيزي بپرسيم من پيش وي ميروم و انتظار بركات او ميبرم . چون بر وي در آمديم اورا در جاي خود نديديم ساعتي بوديم و ديديم كه بر جاي خود نشسته پس از سر خشم در ابن سقا نگريست و گفت واب بر تو اي ابن سقا از من مساله اي مي پرسي كه جواب آن را ندانم مسئلع اين است و جواب آن ميبينم كه آتش كفر در تو زبانه ميزند بعد از آن به من نگريست و گفت اي عبدالله از من مسئله اي ميپرسي و ميبيني چه ميگويم مسئله اين است و جواب آن همانا كه دنيا را بنا گوش فراگيرد به من بي ادبي كردي .بعد از آن به شيخ عبدالقادر نگريست و وي را نزديك خود بنشاند و گرامي داشت فرمود اي عبدالقادر خداي و رسولش را را خشنود ساختي به خاطر ادبي را نگاه داشتي گويا ميبينم تورا در بغداد به منبر بر آمده اي و مي گويي ((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله )) و ميبينم اولياء وقت همه گردنهاي خود را پست كرده اند به خاطر جلال و اكرام تو پس در همان ساعت غايب شد و هيچوقت آن را نديديم . هرچه نسبت به شيخ عبدالقادر گفت واقع شد و ابن سقا به تحصيل علوم اشتغال بليغ نمود و بر اقران خود فايق شد و در بحث و مناظره آنچنان شهرت يافت كه با هركس مجادله كند او را ساكت و مبهوت مي نمود خليفه وي را بر رسالت به ملك روم فرستاد و پادشاه روم به فن آوري فصاحت و برتري او پي برد و از او تعجب كرد .كثيري از عابدان و دانشمندان نصراني را جمع آوري مي كرد سپس ابي سقا با آنان به مناظره و گفتگو پرداخت ابن سقا آنان را خاموش و عاجز گردانيد عظمتش نزد پادشاه بيشتر شد و امتحان وي سنگين شد پادشاه دختر خوب روي داشت نزد وي جلوه كرد و شيفته و حيرت زده اش كرد ابن سقا وي را از ملك خواست و طلب كرد كه به نكاح او در آورد . ملك گفت به شرط انكه نصراني شوي . اجابت كرد و با دختر ملك ازدواح نمود و پس از چندي ابن سقا مريض شد او را به بازار انداختنئد و در خواست غذا و كمك ميكرد كسي اورا جواب نمي داد . افسردگي شديد داشت ، شخصي كه او را ميشناخت از احوال و او پرسيد حماقت و رسوايي بود كه دامنگير من شد و تو نيز علت آن را ميداني باز پرسيد آيا از قرآن چيزي حفظ داري گفت خير مگر آيه ((ربما يود الذين كفروا لو كانو مسلمين))/آن شخص گفت پس از چندي باز او را ديدم كه تمام بدنش سياه شده مانند يك سوخته كامل در حال نزع بود و رو به قبله اش كردم رو به شرق كرد باز تكرار كردم دوباره رو به شرق كرد اين كار ادامه داشت تا اينكه روحش خارج شد و رويش يه شرق بود و همواره كلام آن غوث را به ياد مي آورد و علت بد بختي اش را بي ادبي و انكار نسبت به آن ولي ميدانست.عبدالله بن عصرون گفت اما من به دمشق رفتم سلطان صالح نورالدين الشهيد مرا احضار كرد و از من خواست كه مسئوليت اداره اوقاف را به عهده گيرم اجابت كردم و ثروت و سامان زيادي بر من ارزاني يافت .حقا گفتار آن آن ولي در همه ما صدق كرد .اين داستان به خاطر كثرت و عدالت ناقلان به حد تواتر معنوي رسيده . شامل بليغترين زجر و محكمترين ردع است بر منكرين اوليا الله كه مبادا منكران انان مانند ابن سقا گرفتار آن همه فتنه مهلك ابدي كه بدتر و بزرگتر از آن يافت نمي شود .از خداوند متعال مسئلت مي نمايم كه به خاطر ذات كريمش و حبيب رئوف و رحيمش ما را ازآن فتنه و هر فتنه ديگر محفوظ بدارد (آمين يا رب العالمين)

چند سال بعد از در گذشت شيخ حماد روز جمعه اي حضرت غوث الاعظم در رباط خود بالاي منبر معال تشريف داشت مجلس را وعظ ميگفت و عامه مشايخ قريب پنجاه تن حاضر بودند از جمله شيخ علي سهروردي و شيخ جاگير و قضيب البانموصلي و شيخ ابو سعيد قيلوي و شيخ ابوالنجيب حدقه بغدادي و شيخ مبارك بن علي و شيخ شهاب الدين سهروردي و غير از اين مشايخ كبار حاضر بودند در همين حال تجلي انوار حقاني بر قلب محبوب سبحاني حضرت شيخ عبدالقادر متجلي شد و سرمست باده محبت گرديد سخن ميگفت ناگهان گرم شد كلام از درون جان ميجوشيد و بر زبان جاري ميشد گويي ناگهان نوري كه افلاك را نمودار ساخت و فرمود((قدمي هذه علي رقبه كل ولي الله))(پاي من بر گردن تمام اولياست)در همين وقت كه شنوندگان مسحور كلامش بودند ديدند شيخ علي هيئتي اول از همه از منبر رفت و پاي شيخ بر گردن خو نهاد و به زير دامن شيخ درآمدو ساير مشايخ گردنهاي خود را پيش داشتند.

شيخ عبدالقادر همان انساني است كه مثنوي درباره اش سروده است

اين چنين آدم كه نامش مي برم گر ستـايم تـا قيـامت قــاصرم

كيفيت روحي شيخ هنگام سرودن اين شعر را چه كسي مي توان گفت؟!

مست خدائيم ما كي به خود آئيم ما

ساقي ما چون خداست باده سراب طهور

اين راز ونياز تحسين آميز شيخ را كمتر عارفي به خود جرات يا اجازه داده بود كه بگويد يا اعتراف كند.آثار عشق در زندگي حضرت غوث الاعظم بطور وضوح در آثارش مي توان ديد عشق آرامش روحي شيخ را به هم زده است اگرچه آرامش واقعي زندگي پس از مرگ نهفته است اما سنگيني بار عشق را بر دلش بر روحش بخوبي در غزل زير مي توان احساس نمود . شيخ مانن عشاق بزرگ جهان از منتهاي خوش و عيش و عشرت مي نالد و از فرط نشاط به ناله در مي آيدو مي گويد:

از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق

سـرگشته و بيچاره ام از دست عشق از دست عشق

اي كاشكي بودي عدم تـــا بــاز رسـتـي از عـدم

مي سوزم از سر تا قدم از دست عشق ازدست عشق

همه روز و شب ديوانه اي در گــوشــه ويــرانــه اي

گويم به خود افسانه اي از دست عشق ازدست عشق

محيي خدا راخوان و بس ايــن غــم نگو با هيچ كس

                                 نـعره مـزن زيـن سپس از دست عشق از دست عشق

سوز عشق و تب و تاب آن وي را وادار مي كند كه بي تابانه بسرايد:

بـي حـجـابـانـه درآ از در كاشـانـه مـا

كه كسي نيست بجز ورود تو در خانه مـا

مـرغ بـاغ ملكوتيم در ايـن ديـر خـراب

مـيشـود نـور تـجـلاي خـدا دانـه مـا

منكر نعره مـا گو كه به مـا عربـده كرد

تـا بمحشر شنـود نـالـه مسـتـانه مـا

شكرلله كه نمرديم و رسيديم به دوست

آفـريـن بـاد بـر ايـن همت مردانـه مـا


اين گفتار يك شاعر با يك انسان متعارف نيست .اين نيايش دل است كه از فروغ ذات سرمدي غرق شور و هيجان و اشتياق شده است. در اين لحظات مقدس نيروي عشق فرمانروا و حاكم است و شيخ بي تابانه عنان اختياردل بدست قدرت جادوئي عشق سپرده است شيخ به خاطر ارزش هاي والاي انساني ، مذهبي و اخلاقي و خدمات به جامعه ديني و الهامات آسماني مورد ستايش ايرانيان و مسلمان ماوراء قفقاز و شبه قاره هند و اعراب است راز شهرت او دراشعارش نيست بلكه در مشرب اصيل و عميق عرفاني و عملي او نهفته است . وي دين را چون مردمك چشم گرامي ميدارد و براي تمام مسلمانان بويژه صالحان و اهل بيت و خاندان هاي رسالت احترام خاصي قابل است . توصيف حضرت شيخ عبدالقادر گيلاني در تحد توان اينجانب نيست فقط محض جلب رضاي خدا و پيروي از آيه (( وكونوا مع الصادقين)) و با توجه به روايت ((تنزل الرحمه عند ذكر الصالحين))است كه ميخواهم خاطر خود را با ياد و ذكر صالحان تسلي بخشم ، و گرنه ...

اين چنين آدم كه نامش مي برم گـر ستـايـم تـا قيـامـت قاصرم

مدد یا شاه گیلانی
نماد کاربر
soofi
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 4
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 10, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط soofi » يکشنبه تير ماه 11, 1391 11:30 am

جدی گرفتی یعنی چی!
عین حقیقت جوان برادر
نماد کاربر
soofi
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 4
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 10, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط khaleghi » سه شنبه تير ماه 13, 1391 9:28 am

سلام
متن شخصیتی زیبایی بود ولی برادر مسلمان من بهتر بود که آخر مینوشتی ( اینچنین اله ی که نامش میبرم ، گرستایم تا قیامت قاصرم )چون مفاد آیه ی " یدعون من دون الله ) اینرو میرسونه که (استمداد فقط از دو شخص است اول الله و دوم غیر الله که اولی توحیده و دومی شرک و چون میدونم که این (مدد یا شاه گیلانی) یی که گفتی بر پایه ی اعتقاد به شرک بودن و حرام بودنش نبوده پس به من بفرما ( شاه گیلانی منظور الله "جل جلاله" است یا غیر الله؟)
چون اگه به لغت عرب (فقط معنی) اطلاع کافی داشته باشید ( که دارید)میدونید "دون"به معنای پایین و پایین تره  و تو آیه هم دو طبقه رو مشخص میکنه (طبقه و سطح الله"جل جلاله"و سطح پایین تر ،که فکر کنم (البته به نظر من)شاه گیلانی تو دومی قرار بگیره نه اولی( به خودتون کاری ندارم و برام محترمید و محبوب که اینارو گفتم ولی کارو گفته و عملتون رو حرام میدونم و اکبرالکبائر و همون (ظلم عظیم) و یا شرک
اولا به خودم و در آخر به شما برادر مسلمانم این تذکر رو میدم که " یا ایها الذین آمنوا ، آمنوا(136النساء)
قبل از شخصیت شناسی بیایم الله رو بشناسیم و به خودش و صفاتش ایمان بیاریم و شبهاتمون رو (ردوه الی الله و الرسول) بکنیم تا.....
ومطمئن باشیم که مخلوقات همه و همه ( مخصوصا امام عبدالقادرگیلانی " رحمه الله و رضی الله عنه")جزئی اند از کلیت "الله جل جلاله"
البته تو متن هم شبهاتی بود که بخاطر اطاله کلام نگفتم و شاید هم به قول سعدی دلیلم از نگفتنشون( نزهت ناظران بوده و فصحت حاظران) ولی الله اعلم منک و من کل من یقراء ( وفقنا الله لما تحبه و ترضاه)
معذرت اگه بی ادبیی صورت گرفت ( بخشش از بزرگان است و خدایی ناکرده با عدم بخششتون تاریخ ابن سقا  معاذالله دوباره تکرار نشه)
" معاذالله"
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی

برای نویسنده این مطلب khaleghi تشکر کننده ها:
ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط abdolmahdi » پنج شنبه تير ماه 15, 1391 9:26 am

با سلام وآرزوي توفيق خدمت دوستان مخصوصاً جناب آقاي خالقي

بااجازه نسبت به فرمايش شما عرضي داشتم و آن اينكه:

با مراجعه به كتب لغت و ماده( دعا ، يدعو) اين معاني براي اين ماده يافت مي شود:

1.     الاستغاثة والندبة  كقوله تعالي: «وادعوا شهدائكم ان كنتم صادقين»

2.     العبادة : كقوله تعالي : « ولا تدعُ مع الله إلهاً آخر»

3.     النسبة: كقوله تعالي: « ادعوهم لآبائهم »

4.     النداء: كقوله تعالي: « لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا»

5.     السؤال: كقوله تعالي :« ادعُ لنا ربّك يبيّن لنا ما هي»

6.     القول: كقوله تعالي:« يدعو لمن ضره اقرب من نفعه»

7.     التمني و الطلب: كقوله تعالي:« ولهم ما يدّعون»

8.     الجعل : كقوله تعالي:« أن دعوا للرحمن ولداً»

9.     السوق: كقولهم:« دعاه الي الامير»

10.     النياح: كقولهم: « الحمامة تدعو »

11.     التسمية: كقولهم:« دعوتُ ابني زيداً»

12.     الايمان: ذكره شرّاح البخاري

13.     كل شيئ في الارض إذا احتاج إلي شيئ فقد دعا به

14.     الرغبة الي الله

15.     كلام صاحب مقاييس اللغة: « الدال و العين والحرف المعتل أصلٌ واحدٌ و هو أن تميلَ الشيئ إليك بصوتٍ و كلامٍ يكون منك.»


و بايد توجه نمود كه آيه كريمه اي كه شما بعنوان دليل حرمت استمداد,ذكر فرموديد به كدامين معناي اين ماده بكار رفته است و مي دانيم يقيناً بكار رفتن برخي از معاني مذكور از اين ماده نسبت به غير خدا اشكالي ندارد پس نمي توان اين آيه را بدون مراجعه به آيات مشابه ديگر معنا نمود.

خالقي مي گويد:چون مفاد آیه ی " یدعون من دون الله ) اینرو میرسونه که (استمداد فقط از دو شخص است اول الله و دوم غیر الله که اولی توحیده و دومی شرک


اولاً در تفاسير قرآن مثل ثعلبي و غير آن ، يدعون بمعناي يعبدون تفسير شده و اين ربطي به استمداد ندارد :« وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ يعني المشركين الذين يعبدون الأصنام من دون الله»
ثانياً اگر شما استمداد به غير خدا را جايز نمي دانيد پس در امور دنيا چگونه بدون كمك ديگران احتياجاتتان را برآورده مي كنيد؟!


خالقي مي نويسد: ومطمئن باشیم که مخلوقات همه و همه ( مخصوصا امام عبدالقادرگیلانی " رحمه الله و رضی الله عنه")جزئی اند از کلیت "الله جل جلاله"


اگر به معناي اين جملات شما با دقت علمي ملاحظه كنيم چيزي جز شرك و كفر را مستلزم نيست! آيا همه مخلوقات جزئي هستند از كليت الله؟! آيا مي دانيد مفهوم كلّي واقعيتي در خارج ندارد مگر به وجود مصاديقش ؟ با اين فرض معناي جمله شما چه ميشود؟
«اللهم ارزقني قلباً تقيّاً نقيّاً و من الشرك بريئاً لا كافراً و لا شقيّاً »



هميشه حق را بپذير حتي اگر برايت تلخ باشد.
نماد کاربر
abdolmahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 139
تاريخ عضويت: يکشنبه دي ماه 17, 1390 12:30 am
محل سکونت: استان مركزي
تشکر کرده: 25 بار
تشکر شده: 35 بار
امتياز: 130

پستتوسط ostadelyass » پنج شنبه تير ماه 15, 1391 12:21 pm

با سلام. اندیشه اهل سنت و جماعت راجع به طلب کمک از غیر خدا واضح است و منبع اصلی آن قرآن و سنت می باشد و برداشت این مطلب از آن دو برای هر عقل و فطرت سلیمی میسر میباشد.اما اگر پای تفسیر و تفصیل پیش کشیده شود(--> فسألوا أهل الذکر...7/انبیا).
و اما متن اصلی که متاسفانه اشکالات بسیاری داشت:
1)این که مسیر زندگی خود را به سخن انسانی محدود کنی و غیب را به غیر خدا ارجاع دهی که این هم شرک و هم کفر است.
2)حضرت گیلانی(رح) که از سلف صالح است  پای بر شانه دیگران گذاشتن را قبول کند و چنین تکبر بزرگی را بپذیرد. در حالی که می دانیم کبر و عجب عمل انسان را باطل می کند.
و ...
ان شاالله که همه در مسیر بندگی واقعی خدا قرار گیریم و از همه شرکیات و کفریات به دور باشیم.

برای نویسنده این مطلب ostadelyass تشکر کننده ها:
ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
ostadelyass
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 223
تاريخ عضويت: شنبه شهريور ماه 12, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 485 بار
تشکر شده: 272 بار
امتياز: 1050

پستتوسط khaleghi » شنبه تير ماه 17, 1391 10:35 am

سلام
ممنون از دوست عزیزم عبدالهادی جان(!!!)بخاطر لطفی که در حقم نمودند و اولا سلامم کردند(که ابن عباس میفرماید زیر منت چند نفر نمیتونم در بیام و همیشه ممنونشونم که یکیشون اونیه که سلامم میکنه)وثانیا بحث رو به دایره علمی کشوندن و مراجعه به قرآن و حدیث و لغت و معنی
من نمیخوام که با این حرفام اختلافی صورت بگیره و کدورتی پیش بیاد چون الحمدلله منبعمون قرآنه (وخواهشا از احادیث استفاده نکنیم چون فکر نکنم قرآن در این مسئله کم گذاشته باشه و همه ی پیچ و خم هاشو شرح نداده باشه) و قرآن هم اختلاف نظر و عقیده رو قبول داشته و اختلاف دل رو مذموم و حتی ممنوع اعلام فرمودن
من چندتا سوال دارم که خواهشا قرآنی باشه جوابشون و ثانیا اگه تو قرآن جوابی پیدا نکردید حدالامکان جوابی بدید که انصاف و منطق رو رعایت کرده باشه(ممنونم)
1)کلا استمداد برای چیست ؟
2)فرقی که باعث شده استمداد ما مشروع باشه و استمداد اعراب جاهلی نامشروع و حرام ، چیه ؟
3)آیه ی بالا رو که فرمودید منظور از (یدعون)همان (یعبدون)است(البته به نظر ثعلبی و غیره) ، 2 مسئله پیش میاد:
الف : کلام هرکسی میتونه درست باشه و میتونه هم ، غلط ، الا کلام رسول الله (صلوات الله علیه ) پس همینکه مفسری آیه ای رو به گونه ای تفسیر کرده حجت تام نیست و دلیل آخر(تفسیری ازقرآن درسته که مطابق اولا فرهنگ قرآنی باشه و ثانیا مطابق و منطبق با تفسیر رسول الله (صلوات الله علیه)(هرچند که من هنوز به تفسیر ثعلبی مراجعه نکردم که صحت و سقم کلامتون(با اجازتون البته) برام مشخص شه)
ب : همون ( یعبدون ) رو هم خواهشا در لغت سرچکی بکنید(معانی جالبی داره)
وبقیه رو با استمداد از رب العالمین بعدا ادامه میدیم
با تشکر از تمامی دوستانی که در بحث مشارکت میکنند(البته علمی و دلسوزانه و بر پایه برادری و اخوه بودن)
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط soofi » يکشنبه تير ماه 18, 1391 9:47 am

مثل اینکه تویه استمداد مانده اید!!!!!!! :cry:
نماد کاربر
soofi
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 4
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 10, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط soofi » سه شنبه تير ماه 20, 1391 8:20 am

کاربر محترم آقا
نیت من این بوده که چگونه استمداد را برای خود جا بندازم نه [s]اختلاف[/s] بین دوستان!
نماد کاربر
soofi
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 4
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 10, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط mashreghi » چهارشنبه تير ماه 21, 1391 7:45 pm

سلام
میشه از جانب صوفی ببپرسم وقتی روزی 17بار میگن توی نمازشون که (ایاک نعبد و ایاک نستعین) چرا حالا شدن مدد خواه دیگری؟
الهم اجرنی من النار
نماد کاربر
mashreghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 184
تاريخ عضويت: يکشنبه مهر ماه 23, 1390 12:30 am
محل سکونت: روانسر -سنندج
تشکر کرده: 30 بار
تشکر شده: 230 بار
امتياز: 50

پستتوسط pejmanava » سه شنبه آبان ماه 9, 1391 9:01 pm

صوفی ها: اگه شیخ گیلانی گفتن استمداد از غیر خدا جایز ه به ما هم نشون بدیدو ثابت کنید  تا ما هم از این عمل فیض  کامل را برده باشیم !!!!!!!!!!!والا تهمت به او نزنید.

خدایا انان که هدایت گرفته اند ثابت قدمشان کن !
خدایا انان که هدایت نشده اند هدایتشان ده!
خدایا انان که هدایتت را قبول نمی کنندودر جهل مرکب به سر میبرند نابودشا ن کن!
امیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین

برای نویسنده این مطلب pejmanava تشکر کننده ها:
tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
pejmanava
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 2997
تاريخ عضويت: جمعه آبان ماه 4, 1391 12:30 am
محل سکونت: Mahabad
تشکر کرده: 2893 بار
تشکر شده: 3332 بار
امتياز: 25740

پستتوسط amanj2 » چهارشنبه آبان ماه 10, 1391 11:21 am

عجب سایتیه این پینوس صوفی کم بود صوفی هم اضافه شد :D :D :D :D D :D :D :D D :D :D :D D :D :D :D
سيد قطب
الإسلام يسأل "أَأَنتم أَعلم أَم الله" ويجيب "والله يعلم وأنتم لا تعلمون".
amanj2
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: شنبه دي ماه 16, 1390 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 95 بار
تشکر شده: 127 بار
امتياز: 10

پستتوسط saharbanoo » پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:40 am

فقط خدا .طلب مدد تنها از خدا.از هر کسی غیر خدا استمداد بطلبی مشرکی.ب قرآن مراجعه کن.تعصب جاهلانه رو بزار کنار.

برای نویسنده این مطلب saharbanoo تشکر کننده ها: 4
ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), shahrokh (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 28.57%
 
نماد کاربر
saharbanoo
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 64
تاريخ عضويت: پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:30 am
محل سکونت: کوردستان-ورمی
تشکر کرده: 18 بار
تشکر شده: 107 بار
امتياز: 480

پستتوسط islam » چهارشنبه آذر ماه 15, 1391 6:47 pm

ا عرض سلام و خسته نباشيد.بنده بعد از مدت ها به سايت برگشتم و فقط ديدن

يک چيز من را وادر به نوشتن يک متن کرد.

برادران و خواهران بزرگوار نبايد با کساني که شرک ميکنند آرام باشيدو بايد با

صراحت کامل حرف زد
.
بنده چند سوال از صوفي ها دارم:

1_مگر لانه صوفي ها تکيه و خانقاه نيست پس اگر پيامبر به اين اعتقاد داشتند

چرا بعد از ورود به مدينه تکيه نساخت و مسجد ساخت؟

2-مگر شما روزي 17 بار و يا شايد در سنت ها نمي گوييد

                                      (اياک نعبد و اياک نستعين)


پس اين را چرا ميگوييد. بگوييد اياک نعبد و اياک اموات)؟

3-همان فردي که فوت کرده خود حالا مرده و به کمک الله نياز داره شما بايد به او

کمک کنيد با دعا نه او .او حالا نياز مند است؟

4_يکي از بزرگان صوفيان ابايزيد بسطامي است که در يکي از کتاب هايش مي

گويد من خدا را در عرش ملاقات کرده ام مگر الله متعال در ايه ي 103 سوره ي

انعام نمي فرمايد:

             ( هيچ چشمي او رادر نمي کند و اوست که ديدگان را درک ميکند.)

5_مگر الله متعال در سوره ي فاطر ايه ي 13 نمي فرمايند

:...... و کساني را هم که بجز او ميخوانيد مالک پوستهي نازکي از خرما نيستند.

6-سوره ي بقره ايه ي 165:


            (و برخي از مردم براي خدا همانند هاي براي او بر
ميگزينند و انها را چون دوستي خدا دوست مي دارندولي کساني که ايمان اورده اند به خدا محبت بيشتر دارند و کساني که {براي خدا همانند هايي قرار دارند به خود} ستم هايي نموده اند اگر مي دانستند هنگامي که عذاب را مي بينند تمام نيرو ها از ان الله است و او سخت کيفر است.)


مگر دعوت کننده خواسته ها الله نيست اگر اين طور نيست الله متعال در سوره

بقره ايه ي 186 نمي فرمايند:
                      
        (و هرگاه بندگان من از تو درباره ي من پرسيدند بگو من نزديکم و دعاي دعا کننده را به هنگامي که مرا بخواند اجابت ميکنم .......).

و اياتي متعدد ديگر به همراه احاديثي زياد که انشاالله در وقتي ديگر عرض ميکنم.

اسلام عليکم و رحمت الله و برکات
اللهم صلی علی محمد و علی اله و اصحابه و سلم
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

پستتوسط islamman » دوشنبه آذر ماه 27, 1391 7:15 pm

چه ساده و بی نزاکت نام جماعتهای اسلامی اهل سنت دیگه رو می ارید؟؟؟
احساس میکنم اگه نقدی برعقایدشون دارید بفرمایید نه اینکه احساس کنید این سایت فقط مال گروه خاصی است
غم که گفتنی نیست!!
بخند دیگه!!
نماد کاربر
islamman
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 23
تاريخ عضويت: يکشنبه آذر ماه 18, 1391 12:30 am
محل سکونت: زیر آسمان شهر
تشکر کرده: 2 بار
تشکر شده: 25 بار
امتياز: 10

پستتوسط islam » دوشنبه آذر ماه 27, 1391 8:39 pm

دوست عزیز.

بنده تمام پست های دوستان را بازدید کردم و هیچ بی ادبی در انها ندیدم و این را

بدانید که این سایت درست مال گروه خاصی نیست اما فردی که بدون اطلاع دچار

شرک شود نباید که اجازه بدهد فضای سایت را الوده کند.اون صوفیان هیچ دلیل

قرانی و دینی برای شرک خود ندارند.مگر مشرکان مکه هم همین کار را نمی

کردند و میگفتند که ما از انها برای تقرب و توسل استفاده میکنیم.مثل اینکه شما

در تمام پست های این عزیزان فقط بی ادبی ها را که انها را هم نمی توان بی

ادبی حساب کرد دیده اید.

ممنونم.وکیست گمراه تر از ان کسی را که بجز الله بخواند(احقاف ایه ی پنج)
اللهم صلی علی محمد و علی اله و اصحابه و سلم

برای نویسنده این مطلب islam تشکر کننده ها:
pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

بعدي

بازگشت به عقاید و باورهای اسلامی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 0 مهمان