.

در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

.

پستتوسط Mmm » شنبه بهمن ماه 28, 1390 2:48 am

.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Mmm در يکشنبه بهمن ماه 12, 1393 2:59 pm .

نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط SharakamPawa » شنبه بهمن ماه 29, 1390 11:38 am

سڵام په‌ی گۆڵزاروو پێنووسی خاسه ته ن تۆ (مه‌تین) گۆ ڵه‌ که‌ و وه‌ هاری !

این متین عجب آشوبی در پینوس به راه انداخته! تازه دست بردارهم نیست!!! :arrow:

بحث بدعت و شناسایی یک عمل به عنوان بدعت یک طرف قضیه است و همچنین برداشتن و پاک کردن یک بدعت در جامعه قضیه ای دیگر.

به نظر من باید با دقت و ظرافت خاصی برای برداشتن یک بدعت در جامعه تلاش کرد، به گونه ای که در جامعه اصطکاک بوجود نیاد، اصطکاکهایی که منجر به جبهه گیری و صف آرایی گروه های مختلف مسلمانان با همدیگر بشود.

یک عمل اگر در جامعه ریشه دوانده باشد و جزئی از زیر ساختهای آن جامعه شده باشد اگر به صورت یکباره و آنی حذف گردد موجبات نابودی و بی نظمی جامعه را فراهم می نماید و افراد جامعه درا به تعارض می کشاند. به طور مثال در زمان پیامبر، پیامبر هیچ گاه نیامدند برده داری را تحریم کنند، چون برده داری جزئی از ارکان اصلی جامعه وقت شده بود و حذف آن برابر با نابودی آن جامعه میشد.

پس نباید در اصلاح و تغییر کمبودها و نقصانهای جامعه که بدعت هم جزئی از آن می شود عجله کرد و باید در مرور زمان اقدام به حذف آن نمود.


منتظر اظهار نظر خودت و بقیه دوستان خواهیم بود ...


برای نویسنده این مطلب SharakamPawa تشکر کننده ها:
saye (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
SharakamPawa
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 359
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 8, 1390 12:30 am
محل سکونت: Pawa Shar
تشکر کرده: 329 بار
تشکر شده: 364 بار
امتياز: 380

پستتوسط abdolmahdi » سه شنبه اسفند ماه 1, 1390 12:36 am

باعرض سلام و تحيت به كاك متين و ديگر دوستان
اميدوارم از بي ادبي هاي من ناراحت نشده باشيد ولي خدا مي دانم قصد من از وارد شدن در بحث افزايش اطلاعات خود و تبادل نظر با ديگران است نه قصد ديگري.
در مورد موضوعي كه مطرح كرديد بايد بگويم درست است كه بدعت، امر ناپسندي است و بايد با آن مقابله نمود ولي بايد توجه داشت كه هر پديده نوظهور و جديدي را نمي شود بدعت ناميد بلكه همانطور كه عرض شد بدعت هرآنچنان امري است كه در مقابل سنّت قرار گيرد يعني بدعتگزار كاري را داخل در دين كند كه جزء دين نبوده است همانطور كه از دقت در روايتي كه نقل شد فهميده مي شود كه فرمودند:« ....كل محدثة بدعة.....» ولي اين كلام را بعداز «...عليكم بسنتي...» فرمودند و اين حاكي از مقابله بدعت با سنّت است.
مثلاً اگر شخصي بگويد از اين به بعد نماز صبح را سه ركعت بخوانيد يا بجاي روز جمعه روز چهارشنبه نمازجمعه بخوانيد و مانند اينها مصداق بدعت محقق مي شود ولي اگر كسي با استفاده از كلياتي كه در شرع است مصداقي را بعنوان آن كلي در نظر بگيرد و انجام دهد اگرچه در تطبيق موضوع هم اشتباه كند لكن ديگر به اين شخص بدعتگزار و به كار او بدعت نمي گويند مثلا انسان با توجه به اينكه دوستي نسبت به اولياي الهي و انبياء گرامي و بزرگان دين در راستاي محبت و دوستي خداوند متعال است و كار پسنديده اي نزد خداست و ابراز و ترويج آن نيز ممدوح است بيايد و مجلس ذكر و مولودي بياد ميلاد آنحضرات برگزار كند بدون اينكه كار خود را مستقلاً جزء دين بشمارد بلكه آنرا يكي از مصاديق تعظيم شعائرالهي بداند نمي توان به او گفت تو بدعت در دين گذاشتي بلكه طبق احاديث؛ الأعمال بالنّيات" اين فرد مأجور است ولو در تطبيق اشتباه كرده باشد.
خلاصه ؛ علم به اينكه آن امر در دين نبوده و قصد شخص كه مي خواهد آن را داخل در دين كند ، جزء لوازم بدعت است و بايد به آن توجه كرد و هر عملي كه در زمان صدر اسلام نبوده را بدعت و خلاف شرع ندانيم. بقول دوست پينوسي ام : چه بسا در زمان حضرت رسول براي برگزاري مولودي و امثاله ، زمينه و انگيزه نبوده چون در آن زمان همه صحابه ، حضرت را مي ديدند و ابراز محبت مي كردند بخلاف زماننا كه اينقدر مشغولات و گرفتاريهاي مختلف وشيطنتهاي دشمنان و معاندان دين عزيزمان هست كه بايد از كوچكترين بهانه براي حفظ و تقويت اسلام وايمان براي خود و بچه هايمان استقبال كنيم وگرنه همين يه ذره اعتقاد هم معلوم نيست با وجود امثال آرش بي خداها باقي بمونه.
پس اگر مي خواهيم با بدعتها مبارزه كنيم بياييم در مورد بدعتهايي كه به اتفاق علماء در دين وارد شد و سبب انحراف عده اي از معتقدين شده بحث كنيم .
هميشه حق را بپذير حتي اگر برايت تلخ باشد.
نماد کاربر
abdolmahdi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 139
تاريخ عضويت: يکشنبه دي ماه 17, 1390 12:30 am
محل سکونت: استان مركزي
تشکر کرده: 25 بار
تشکر شده: 35 بار
امتياز: 130

پستتوسط Mmm » سه شنبه اسفند ماه 1, 1390 1:01 am

بنده ی مهدی،اگر اندکی به عنوانِ مطلبم دقت نمایی، خواهی دانست که این پست اصلا در بابِ تعریف بدعت نیست و اصلا بحثِ ما این نیست که چه اموری را در بدعتها دسته بندی بکنیم و چه اموری را در سنتها!! من تشخیص بدعت بودنِ یک امر را به عهده ی خود افراد واگذار کرده ام و آنان میتوانند با تحقیق کردن به این نتیجه برسند!!!!

بحثِ ما ارائه ی روشهایی برای حذفِ بدعت از سنتها است!! اگر روشی سراغ دارید، آن را به ما هم معرفی کنید.

در ضمن من هم با کسی دعوا و مرافه ندارم. اصلا دخالتی در نظرها نمیکنم. این نظر را هم جهتِ ایضاح مطلبم دادم!!
پس راحت باشید.
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط shetabzade » سه شنبه اسفند ماه 2, 1390 4:30 pm

یکی از راه های جلو گیری از بدعت انجام ندادن ان و حمایت نکردن از ان است!!!
یه سوال:
بی ادبی تلقی نشه
راستی تا چند سال پیش که من یادم میاد ، مولودی یه بدعت بود و حتی تا حدودی مردم از اخوان ( یا همون شورا شمسی ها ) خوششون نمی امد برای اینکه با اون مخالفت میکردن. اما حالا یه طوری شده که رسما دعوت نامه میفرستن و با کلی زرق و برق برگزار میکنن.
مولودی خواهرانه میگرن. لباس یه دست میخرن . تازه عکس های اون رو پخش میکنن.
و بعضی وقت ها بعضی ها رو دعوت میکنن و به بعضی جاها هم دعوت نامه میفرستن.
اگه لطف کنین بگین چطوری دیگه بدعت نیست،ممنون میشم
نماد کاربر
shetabzade
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 2
تاريخ عضويت: سه شنبه اسفند ماه 1, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 3 بار
امتياز: 0

پستتوسط abdulrahman » چهارشنبه اسفند ماه 2, 1390 2:28 am

با سلام خدمت همگی به خصوص کاک متین فعال...
من تقریبا تمام بحث ها و مطالب گذشته تان را خواندم و به دریافت هایی شخصی رسیده ام من جمله:

1-کاک متین و بعضی از دوستان با استدلال هایی که ارائه داده اند به وجود بدعت ها در جامعه و لزوم زدودن آنها اشاره کرده اند.

2-سایرین هم با اشاره به اخلاص و دلایلی که ذکر کرده اند بعضی از این اعمال را در شرایطی بدعت نمی دانند.

خب حالا من چند تا سوال از همگی دوستان می پرسم...

1-آیا ما اجازه داریم در کار دین نظر شخصی خویش را وارد کنیم؟

2-آیا میزان اطلاعات ما درباره ی مسئله ای جوابگوی هر موضوعی خواهد بود؟

3-اصلا قبل از اینکه درباره ی بدعت بودن بعضی از کارها سخن بگوییم بدعت را چنان که باید تعریف کرده ایم؟

4-شرایط جامعه و زمان را چه قدر در بحث وارد کرده ایم؟


5-آیا فقط اخلاص جوابگوی مسائل خواهد بود؟

چون می دانیم که برای کسی که درباره ی مسائل دین صحبت می کند وجود دو صفت اخلاص و تخصص فوق العاده ضروری اند و به مانند دو بال برای پرنده ای لازم هستند تا بتواند از محیط اشتباهات و دام ها به سلامت عبور کند

6-آیا هنگامی که حقیقت برایمان روشن شد حاضریم که آن را بپذیریم هر چند که تلخ باشد؟

7-آیا هنگامی که ضعف اطلاعاتی داشتیم حاضریم از نظرها و دیدگاه های شخصی دوری کنیم و به ضعف خود اعتراف کنیم؟

8-آیا هدفمان از مطرح کردن و شرکت کردن در این بحث ها فقط  رضایت خداوند است؟

و...


حال من پیشنهاد می دهم قبل از اینکه بخواهیم درباره بدعت بودن بعضی کارها در جامعه صحبت کنیم یا اینکه حتی بخواهیم آنها را از جامعه هم بزداییم بدعت را خیلی خوب،واضح،قوی و مستدل تعریف کنیم ....انواع آن....پیامد های اهمیت ندادن به این موضوع.....سیر تاریخی ورود بدعت به فرهنگ عامه...اتفاقاتی که ممکن است با بدعت زدایی در جامعه رخ بدهند....نتایجی که از این کار به دست می آوریم....و....
را که زیر بنای ادامه ی بحث هستند،کامل با دلایل قرآن وسنت مشخص شود و بعد به ادامه ی روند بدعت زدایی پرداخته شود


امید دارم که کسی از سخنانم ناراحت نشده باشد چون قصد بدی نداشته ام.




مژده ده بندگانی را که سخنان مختلف را می شنوند و از بهترین آنان پیروی می کنند.

برای نویسنده این مطلب abdulrahman تشکر کننده ها: 2
kazari (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), saye (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
abdulrahman
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 237
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
محل سکونت: کهکشان راه شیری/منظومه ی شمسی
تشکر کرده: 390 بار
تشکر شده: 249 بار
امتياز: 830

پستتوسط Mmm » چهارشنبه اسفند ماه 3, 1390 11:01 pm

1-آیا ما اجازه داریم در کار دین نظر شخصی خویش را وارد کنیم؟
نه، حق نداریم.



2-آیا میزان اطلاعات ما درباره ی مسئله ای جوابگوی هر موضوعی خواهد بود؟
میزانِ مطالعه ی علما هم در موردِ برخی موضوعات نمیتواند برای جواب گفتن به مسائل اختلافی کافی باشد، چه برسد به ما!! دلیلم برای این حرف،همان اختلافیست که در میانشان مطرح است!! پس جواب ها نسبی و مبتنی بر توجه به مصالح جامعه و پایمال نکردنِ حقوقِ خداوند است.



3-اصلا قبل از اینکه درباره ی بدعت بودن بعضی از کارها سخن بگوییم بدعت را چنان که باید تعریف کرده ایم؟
وارد شدنِ هر پدیده ای در رفتار و اعمال مسلمانان به منظور عبادت، بدعت است، این در حالیست که پیامبر(ص) در انجام آن عمل هیچ محدودیتی نداشته باشند و قادر بوده باشند که آن کار را انجام دهند ولی انجام نداده باشند!

مثلا شما با شنیدنِ قرآن از طریق موبایل و هندزفری در حال انجام عبادت هستید و این کار شما را به خداوند نزدیک میسازد، این ابزارها در زمان رسول وجود نداشتند، زیرا وجودِ این وسیله ها مستلزم وجودِ فناوریهای امروزی است، و در آن زمان با توجه به میزان مجهولات و قانونِ رشدِ تصاعدیِ تکنولوژی، امکانِ ساختِ این وسائل وجود نداشته است. پس شاید ظرفِ این پدیده بدعت باشد ولی مظروفِ آن بدعت نیست!
اما پدیده هایی هستند که در زمان رسول مرسوم نبوده و رسول(ص) هم هیچ محدودیتی در انجام آن امور نداشته اند، پس در شأنِ کسی که خود را اهلِ سنتِ پیامبر(ص) می داند جایز نیست به اموری تمسّک جوید که رسول(ص) آن را انجام نداده اند.




4-شرایط جامعه و زمان را چه قدر در بحث وارد کرده ایم؟
توجه به شرایطِ جامعه و وضعیتِ عمومی مردم امری پسندیده در دعوت است؛ اما تا چه وقت و تا چه اندازه؟؟؟ عده ای هستند که بیانِ حقیقت را با استدلال به همین شاخص به تاخیر می اندازند.
برای تبصیر عمومی، خطرِ افراط در همراهی کردنِ مردم به امیدِ اینکه روزی حقیقت را به آنان بگوییم به اندازه ی خطرِ بی توجهی به باورهای قبلی آنان است! اکنون بیندیشیم که آیا تلـاش ما در جهتِ دور کردنِ مردم از جهل و بدعت است یا مددِ آنان در نزدیک شدن به بدعت؟! آیا روشی را که ما پیش گرفته ایم إحیاء و بقایِ بدعت را ضمانت میکند یا زوال و نیستیِ بدعت را؟؟!!




5-آیا فقط اخلاص جوابگوی مسائل خواهد بود؟
خودتان جوابش را داده اید!


6-آیا هنگامی که حقیقت برایمان روشن شد حاضریم که آن را بپذیریم هر چند که تلخ باشد؟
آلفرد هیچکاک میگوید: «قبولِ حقیقت از بیانِ حقیقت سخت تر است.» پذیرفتنِ حقیقت تقوای زیادی می خواهد! از خداوند میخواهم با فضل و کرمش این تقوا را در وجودمان تقویت نماید.



7-آیا هنگامی که ضعف اطلاعاتی داشتیم حاضریم از نظرها و دیدگاه های شخصی دوری کنیم و به ضعف خود اعتراف کنیم؟
این هم تقوا میخواهد...



8-آیا هدفمان از مطرح کردن و شرکت کردن در این بحث ها فقط رضایت خداوند است؟
این را هم خودِ نظردهنده و خدایش می داند...







نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط siraw » پنج شنبه اسفند ماه 4, 1390 8:30 pm

فه قه ت  ئه توانم  بیژم  لم تقولون ما لا تفعلون...
بژین...
نماد کاربر
siraw
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 13
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 3, 1390 12:30 am
محل سکونت: روانسر
تشکر کرده: 10 بار
تشکر شده: 30 بار
امتياز: 90

پستتوسط Mmm » پنج شنبه اسفند ماه 4, 1390 10:14 pm

منم فقط میتوانم بگویم اینکه انسان در فضا و خلـأ سخن براند هنر نیست، هنر این است که در میدانِ عمل باشد خود را نشان دهد! 8)

نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط abdulrahman » يکشنبه اسفند ماه 6, 1390 1:02 am

خب آقای لطفی گرامی میشود یپرسم چرا از ادامه ی بحث خبری نیست؟؟؟
فرض کنید تنها مخاطبتان من هستم...البته با توجه به باقی ماندن بحث ها در فضای مجازی میشود استفاده ی آن برای آیندگان را هم احتمال زد!!!

اگر بحث بدعت خطرناک است نباید به این سادگی ها از آن دست کشید...
من فکر می کنم بحثی شروع شد و دلایلی ارائه شد اما جای کار باقی ماند و بحث ها کامل ارائه نشدند .

منتظر ادله ی محکم و مستندتان هستم...

فقط یادمان باشد همین ابتدای کار از هرگونه از راه حق منحرف شدن  دوری کنیم و به خاطر روشن شدن حقیقت وارد میدان شویم.
مژده ده بندگانی را که سخنان مختلف را می شنوند و از بهترین آنان پیروی می کنند.
نماد کاربر
abdulrahman
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 237
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
محل سکونت: کهکشان راه شیری/منظومه ی شمسی
تشکر کرده: 390 بار
تشکر شده: 249 بار
امتياز: 830

پستتوسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 6, 1390 1:59 am

عبدالرحمنِ عزیز، بنده به زور هیچ مطلبی را در حلقِ کسی فرو نمیکنم!! اگر کسی مایل به بحث باشد، خودش را آشکار میکند!چه با نام خودش،چه با نام مستعار!!
ظاهرا دوستانِ پینوسی آنچنان هم که فکر میکردم بدعت ستیز نیستند و اگر با بدعت دوستی نکنند با آن هم دشمنی ایی ندارند!! البته خداوند آگاه تر به ماجراست.

در ضمن، اینجا همانطور که از اسمش پیداست، یک تالار گفتمان است، و یک گفتمان نیز دوطرفه و یا nطرف است!! نه اینکه یک نفر بیاید و الکی برایِ خودش سخن براند!

مثلا شما مجموعه سئوالتی را طرح نمودید و بنده بعنوان یک دوست، جوابِ آن سئوالات را برایتان دادم. البته جوابها محصول برداشتهای بنده است.

نکته ی آخر اینکه، اگر توجه کرده باشید، من در انتهای مطلبم نوشته ام اگر کسی روشی برای ریشه کن کردنِ بدعتها سراغ دارد برایمان بگوید و فرض را بر این گرفته ام که همه تعریفِ بدعت را میدانند و هیچ امری را بدعت نخوانده ام و بدعت بودن هر امری را به تشخیص خودِ افراد واگذار کرده ام.

فرض کنیم یک عمل که رنگ و بوی دینی دارد و در منطقه مان مرسوم است و در عین حال بدعت نیز هست. حال اگر شما روشی برای حذف این بدعت از جامعه مان سراغ دارید برایمان بیان نمایید. اگر کسی روشی سراغ دارد بگوید.
نمیدانم چرا کاربران در پستهایی که مربوط به امور مادی است آنقدر از آن استقبال میکنند و برای خود یک کارشناس میشوند و همچون یک جامعه شناس دنیا دیده و یا مانند یک اقتصاد دانِ خبره برای حل مشکلِها روش ها معرفی میکنند و تئوریها مطرح میکنند و نظرها منتشر میکنند و مشاوره ها ارائه میدهند!! اما برایِ دینشان که سعادتِ زندگیِ ابدیشان در گرو آن است دستهایشان را زیر چانه هایشان گذاشته و چشمهایشان را با هزار عشوه بر حل مسائلِ دینی بسته و باید برای شرکت در این بحثها هزار بار نازشان را بکشیم تا بیاند و یک نظر بدهند!!


مدیر محترم سایت لااقل شما نظری بدهید، گویا آن اندازه که از فیلتر شدنِ سایت میترسید از فیلتر شدنِ جامعه توسطِ خداوند نمیترسید!

نها، دبیر عُمَر صفتِ سایت، چه شده؟؟ ظاهرا در بدعت زدایی از  عُمَر(رض) الگو برداری نکرده اید؟!!

مهر، ابوبکرِ صفتِ سایت، شما را چه شده؟؟ در سایر مطالب همیشه حضورتان را تثبیت میکنید، اما در موضوع دفعِ بدعت گویا معذورید!!

بصیره، شما دیگر چرا؟؟؟! میدانم از من خوشتان نمی آید، ولی لااقل بیایید و نظری بدهید!!

خالد آذری هم که گویا هرچه بابِ میلشان نباشد حتیِ نگاه هم نمیکنند!!

ارشاد جان ما که حداقل اشتراکاتِ فکریِ زیادی داریم، شما کجایی؟؟!!

ایمان جان شما کجا هستی؟؟ وقتی کنارت هستم که سخنگویِ بلامعارض هستی ولی در اینجا ظاهرا زبانت منفعل است!

مسرور جان بعضی اوقات غیبتِ صغرا میکنی و بعد ظهور میکنی و دوباره غیبتت شروع میشود!!

مصعب و سیف و میثم قانع  هم که گویا در غیبتِ کبرا به سر می برند!

عبدالله شهریاری هم که دیگر هیچ!!

إکام هم که گویا به استراتژیِ تشکر کردن روی آورده اند!

بهار هم که از ریخت و قیافه و اندیشه های ما اصلا خوشش نمی آید!!!

کچی کورد هم که تازگی رصد شده است ظاهرا به نقل اخبار روی آورده!

تکانه هم که گاه گاهی برای تبلیغ وبلاگِ خانگاه سری به پینوس میزند!!

ئه وین هم که کلا دنیایش در زبانِ کوردی خلاصه میشود!

سایه هم که در سربازی است و از گلایه هایم معاف است!

بلوک جان و فرهاد جان شما که از نظرهایتان میشود اندیشه هایتان را شناخت، شما که قطعا بدعت ستیزید، شما کجایید؟؟!!

رامین جان تو دیگر چرا؟؟ تنها امیدم تو بودی!

مرحبا به بنده ی مهدی که دلش به حالِ دین میسوزد و من را خاطی میپندارد و برای اصلاح من میکوشد، حداقل این احساسش ستودنی است!

مرحبا به میلاد که حد اقل بخاری از او دیدیم!!

و مرحبا به عبدالرحمن که بنده را اینگونه تحریک به شِکوه کردن از کاربران کرد!

نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط Naser » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 10:41 am

سلام.

تشكر از متين... چون بي تعارف و رك و مؤدبانه و اديبانه! از همه انتقاد كرد. و اين لازم بود. {خوشبختانه نامي از بنده نبرده! كه احتمالا يادش رفته}

فقط كاش با لحني دوستانه تر، متن بالا را مي نوشت. و طوري نمي بود كه انگار به سيم آخر زده باشد!!

بنده هم مثل كاك متين مي خواهم انتقادات خود را از دوستان در متني كه بعدا در سايت خواهم گذاشت بيان كنم.

همچنين پذيراي انتقادات و پيشنهاداتتان نيز هستم.

نماد کاربر
Naser
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 89
تاريخ عضويت: پنج شنبه شهريور ماه 24, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 40 بار
تشکر شده: 125 بار
امتياز: 20

پستتوسط Mmm » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 3:08 pm

ناصر جان شرمنده كه شما را از ياد برده بودم!
به هرحال با كسي تعارف ندارم!
اي كاش شما هم نظري متناسب با عنوان مطلب ميداديد و روش يا روشهايي برايمان معرفي ميكرديد تا بلكه اندكي دلم خوش ميشد!
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط basireh » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 5:13 pm

سلام آقای لطفی ممنون از نقد و گلایه یتان

تا حدودی حق دارید اما نه کامل

1)اینکه گفته بودید از شما بدم می آید بنده به جز از طریق نوشته هایتان در سایت شما را نمیشناسم و مطمئن باشید سعی من بر این است که حب و بغضم به خاطر خدا باشد پس دلیلی برای اینکه از شما بدم بیاید نمی یابم و این فقط سوءظن شماست


2)و اما اینکه برای مطالب دیگر حالا به عنوان مثال در پست های مادی من یا دیگر دوستان مشارکت می کنیم دلیلش برای خود من این است که این گونه نظرات اشتباه بودنشان مضراتش فقط متوجه خود من است اما بحث در مورد مسایل دینی و حذف نمودن یک بدعت و راه های پیشنهادی برای آن نیازمند آگاهی و مطالعه است بدین سبب که نمی توان هر چه را به ذهن آمد فوری بر زبان و نوشته جاری کرد و چه بسا عمری پشیمانی و یا شاید مرتکب خطا شدن را نصیب خود گرداند


3)و اما اینکه میدانم این عذری پذیرفته شده نیست و من به عنوان یک کاربر در ادای این وظیفه به دلیل مشغله و عدم مطالعه کوتاهی نموده ام

ربنا لا تواخذنا إن نسینا أو أخطانا



برای نویسنده این مطلب basireh تشکر کننده ها:
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
basireh
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 277
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 317 بار
تشکر شده: 236 بار
امتياز: 10

پستتوسط saye » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 6:23 pm

سلام
میترسم تشکر کنم و بگن چون خودتو معاف کرده تشکر کردی. اما کلا عاشق انتقادم . و البته نه گیر دادن به هم...

اعتراف...

بهر حال موندم الان باید چیکار کنم.

احساس می کنم راجع به نظرات من (ما) و دنیا و دین... خیلی بد نرفتی.
دو صد گفته چون نیم کردار نیست...
نماد کاربر
saye
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 258
تاريخ عضويت: شنبه آذر ماه 26, 1389 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 520 بار
تشکر شده: 213 بار
امتياز: 990

بعدي

بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 9 مهمان