دل غافل
دلا غافل زسبحانی چه حاصل
مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
درخت غم زجانم کرده بیشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزان قدر یکدیگر بدانی
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
به گورستان گذر کردم صباحی
شنیدم ناله و فغان و آهی
بدیدم گله ای با خاک می گفت
که این دنیا نمی ارزد به کاهی
نظر کردم به گورستان کم وبیش
بدیدم حال ثروتمند و درویش
نه در ویشی به جایی بی کفن ماند
نه ثروتمند برد از یک کفن بیش