ازدواج و زنا شویی .......

در این بخش مطالب متفرقه در زمینه فرهنگی و اجتماعی قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

ازدواج و زنا شویی .......

پستتوسط uoshanaderpor » شنبه فروردين ماه 31, 1392 9:48 pm

چطور یک ازدواج موفق داشته باشیم؟

پژوهش ها نشان می دهد، که با ثبات ترین ازدواج ها آن است که زن وشوهر بیش ترین شباهت ها را با هم داشته باشند. بعضی از روانشناسان شباهت های بین زوجین را در حکم سپرده بانکی مشترک تلقی کرده و اشاره می کنند. اگر میزان سپرده بانکی شما کم تر باشد در مقابل بحران اقتصادی و اجتماعی بهتر می توانید مقاومت و احساس امنیت کنید. در غیر این صورت دچار مشکل می شوند. این تشبیه نشان می دهد هر چه قدر میزان تشابه بین زوجین بیشتر باشد کمتر دچار بحران می شوند.

تشابه در ازدواج

چه تشابه هایی لازم است؟

- هوش: اگر هوش زن وشوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی آنان با گرفتاری کم تری روبرو می شود.

- ارزش ها: لازم است که زن و شوهر به بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلا: مهم است زن و شوهر از نظر معنوی و یا درک اقتصادی اختلاف نظر زیادی نداشته باشند.

- علائق: اگر زن وشوهر در بسیاری از زمینه ها علائق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین خواهد شد.
با این حال زن و مرد ذاتا با همدیگر تفاوت هایی دارند که شناخت این تفاوت ها می تواند باعث شود طوری رفتار کنند که با هم به اختلاف نخورند. تفاوت های میان زن و مرد تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیكی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی و باید در ازدواج و زندگی مشترك به آن توجه كرد.

ازجمله:

1- دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل جنسی كاملاٌ متفاوت است: این تفاوت ریشه نسبی دارد. رابطه جنسی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده ولی در مردها بیشتر جنبه فیزیولوژیكی دارد.

2- برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: آنها می خواهند در مورد مسائل مالی معملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند. و مخالفت همه و عدم توجه وی به این نكته می تواند مشكلات و موانعی را در زندگی مشترك ایجاد كند زیرا مرد تصور می كند كه به استقلالش لطمه خورده است.

3- زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند: چنانچه حس كند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته به شدت آزرده شده و واكنش های شدید عاطفی نشان می دهد.

4- مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید كه مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. البته، این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسی میان زن ومرد به حساب آورد. در خانواده ها كه زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش درباره ی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می كند با این كه قدرت اول خانواده است، مشكلات زیادی مشاهده می شود. البته این كه مردها قدرت اول خانواده باشد به این معنا نیست كه مرد همانند یك دیكتاتور عمل كند بلكه منظور نقش مدیریتی است.

5- صحبت كردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن بسیاری از نگرانی ها و اضطرابها و ناراحتی های خود را تخلیه می كنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. چنانچه درك و آگاهی زن ومرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئاٌ آنها را دچار سوء تفاهم های جدی در زندگی مشترك می كند.

6- نگاه مردان به مسائل كلی تر است : مردها معمولاٌوارد جزئیات و نكات ظریف نمی شوند در حالی كه زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت زن و مرد باعث می شود، كه زن تصور كند كه مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت است و مرد نیز تصور كند كه همسرش فردی حساس و ریز بین است.

7- زن ها عاطفی تر از مردها هستند: تفاوت عمده بین زن ومرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است كه زنها از مردها دارند. مثلاٌ زنی كه همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد وقتی با شوهری روبرو می شود كه نسبت به این مسائل بی اعتنا است نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بی علاقه است و ادامه چنین تفكرات منفی در مدت زمان اندك موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترك می شود. لذا آگاهی از این نكات ضمن آنكه از ناراحتی های بسیار زیادی جلوگیری می كند. احساس توانایی و مهارت زندگی مشترك را در شخص رشد می دهد.

با تفاوت ها چه کنیم؟

چیزی که تحمل تفاوت ها را ساده تر می کند، همدلی است. یعنی پذیرفتن این که تنها زاویه دید شما مهم نیست و باید گاهی دنیا را از چشم همسر خود ببینید. همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به معنی توانایی درك و فهم احساسات دیگران است، به طوری كه فرد بتواند خود را به جای دیگران بگذارد. از دید او به موضوع نگاه كند و احساسات او را درك كند. همدلی به معنی تایید   رفتارهای فرد مقابل نیست بلكه فقط به این معنی است كه او و شرایط او را درك می كنیم.
همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی با افراد كمك می كند گاهی افراد به اشتباه تصور می كنند تفاهم به این معنی است كه با فرد مقابل كاملاٌ هم فكر و هم عقیده باشیم در حالی كه چنین تصوری از پایه اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت كه شبیه هم باشند اختلاف در دیدگاه ها، علائق ها، آرزوها، سلیقه ها، امری طبیعی و عادی است.

حرف زدن همسران

اصول مهارت همدلی

1- به صحبت های دیگران خوب گوش كنید.
2- با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.
3- به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
4- خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
5- در همدلی با طرف مقابل از جمله های قاطع استفاده نكنید
.


اثرات همدلی

1) عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند می شود.
2) در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد.
3) فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد.
4) موجب اخذ تصمیم های صحیح تر می شود.
5) از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری می کند.
6) همدلی به جا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار می شود.
7) در تحکیم روابط همسران می تواند نقش مهمی داشته باشد.
8) احساس آرامش و قوه ی ادارک فرد را افزایش می دهد.
9) موجب افزایش اعتماد به نفس می شود.
10) زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد.
11) روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد.
12) امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید.
13) میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد.
14) بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر می کند.
  









برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها:
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط uoshanaderpor » شنبه فروردين ماه 31, 1392 10:00 pm

آیا عشق و عاشقی با ازدواج از بین می رود؟

حالا دیگر وقتش است. اصلا شاید دیر هم شده باشد. عاشق شدن را نمی‌گویم. آن خودش دیر یا زود اتفاق می‌افتد. منظورم واكاوی عشق‌های گذشته و حال و احتمالا آینده است. اصلا با كدام تعریف اینقدر مطمئنید كه عاشق هستید و عشق‌تان اگر اولی در دنیا نباشد بعد از لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد مقام سوم را می‌تواند بگیرد؟ لطفا برای چند دقیقه بی‌خیال باورهای خودتان شوید، ببینید كارشناسان چه می‌‌گویند؟ اصلا عشق واقعی چیست و چند درصد از آدم‌هایی كه ادعای عاشقی می‌كنند واقعا عاشق هستند؟

نقطه پایان عشق کجاست؟
جسم ما گرایش‌هایی دارد كه اسمش میل است. مثلا من به این شیرینی میل دارم و این یك گرایش یكسویه محدود است. می‌گویم یك‌سویه چون من به شیرینی میل دارم ولی شیرینی به من میلی ندارد و می‌گویم محدود چون گرایش من هم تا زمانی است كه شیرینی را نخورده باشم. وقتی بخورم و سیر شوم دیگر میلی به آن ندارم. همین گرایش یك‌سویه می‌تواند نامحدود باشد.
مثلا من گل‌ها را دوست دارم ولی معلوم نیست گل من را می‌خواهد یا نه. این می‌شود حب یا دوست داشتن چون نامحدود است ولی یك طرفه. علاقه یك خانم به طلا و جواهر هم مشابه همین است، محدودیت ندارد و مثل میل به غذا و شیرینی نیست كه از آن سیر شود ولی یك طرفه است. حالت سوم می‌شود گرایش دو سویه محدود؛ یعنی دو نفر همدیگر را دوست دارند ولی این دوست داشتن محدود است و بالاخره یك جایی تمام می‌شود. به این دوست داشتن می‌گویند شوق. بیشتر احساساتی كه ما از آن به عنوان عشق یاد می‌كنیم در واقع شوق است. یعنی اشتیاق شدیدی كه تمام می‌شود.
حتی عشق‌های تاریخی هم بیشترش شوق بوده ولی چون به هم نرسیده‌اند، تمام نشده. مطالعات نشان می‌دهد نقطه پایان این شوق‌های به ظاهر بی‌پایان نقطه به هم رسیدن است. یعنی 2نفر همدیگر را در حد مرگ دوست دارند ولی به محض اینكه به هم می‌رسند این علاقه شروع به كم شدن می‌كند. همین است كه خیلی از جوانانی كه عاشقانه همدیگر را دوست دارند و زمین و زمان را به هم می‌ریزند تا با هم ازدواج كنند از همان ماه عسل اختلاف‌هایشان شروع می‌شود و زندگی‌شان دوامی ندارد. در واقع آنها هیچ وقت عاشق هم نبوده‌اند و فقط اشتیاق شدیدی نسبت به هم داشته‌اند كه به اشتباه نامش را عشق گذاشته‌اند و به بیراهه رفته‌اند. در واقع شوق همان هوس است.


یعنی همه عشق ها روزی از بین می رود؟
اما حالت چهارمی هم وجود دارد؛ یعنی خواستن دو طرفه نامحدود. این نوع خواستن یك خواستن بی حد و مرز است كه برتر و متعالی‌تر از همه خواستن‌های دیگر است و می‌شود نام عشق بر آن نهاد. حالت زمینی این نوع دوست داشتن عشق میان مادر و فرزند است؛ رابطه‌ای نامحدود و دوطرفه.
هر كدام از ما در زندگی یك وضعیت موجود داریم و یك وضعیت مطلوب. من موجود چگونه باید به من مطلوب تبدیل شوم؟ مسیری كه مرا به حالت مطلوب هدایت می‌كند عشق است ولی آیا عشق به تنهایی می‌تواند؟ اینجاست كه پای عقل به میان می‌آید. عقل به ما تاكتیك می‌دهد. روش می‌دهد كه چطور به پشتوانه عشق به وضعیت مطلوب برسیم. عقل به ما نشان می‌دهد وقتی دچار هیجان عشق هستیم چطور اشتباه نكنیم و در بهترین مسیر قدم بگذاریم.


چطور مطمئن شویم احساسی که به یک نفر داریم همان عشق است؟
عشق از دوست داشتن مجزاست ولی گاهی به دلیل شباهت‌هایی كه با هم دارند اشتباه گرفته می‌شوند وگرنه هركدام از اینها یك مقوله جداست. اگر بخواهیم با مفاهیم آكادمیك صحبت كنیم، دوست داشتن همان چیزی است كه در عربی می‌گویند «حُب» و از جنس عالم دوم است ولی عشق از جنس عالم چهارم است. از این تعاریف متوجه می‌شویم عشق و دوست داشتن به اندازه دو دنیا با هم تفاوت دارند و این تفاوت كمی نیست. حتما می‌پرسید منظور از 4 عالم چیست؟ این عالم‌ها مقوله پیچیده‌ای دارند ولی در یك تعریف ساده باید بگویم این چهار عالم عبارتند از: اول، طبیعت كه همین جهان ملموس است. دوم، فطرت كه عالم معناست. سوم، طینت كه می‌گویند تركیب عالم اول و دوم است و چهارم، حیرت یعنی همان عالمی كه پیامبر(ص) در معراج دید و متحیر شد و گفت: «خدایا تو را آنقدر كه باید نشناختم.» بعضی‌ها معتقدند بالاترین درجه دوست داشتن عشق نام دارد. یكی از حكما هم عشق را مستی عقل معرفی كرده است. در حقیقت عشق یك مقدمه دارد به نام شناخت و معرفت و یك موخره به نام ایثار و فداكاری. اگر كسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید كه برایش ازخودگذشتگی كنید، عاشقش هستید.
فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار می‌گیرند هزار و یك اختلاف‌نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می‌شود


سن عاشقی در مردان چند سال است؟
هر چیزی یك سنی دارد؛ مثل سن بلوغ. بچه‌ای كه خیلی عقلش می‌رسد ولی هنوز به سن بلوغ نرسیده بالغ نیست یا برعكس، كسی كه به سن بلوغ رسیده ولی آثار بلوغ در او وجود ندارد هم بالغ نیست. در این جهان همه‌ چیز تابع زمان و مكان است. هر چیزی باید بر روال طبیعت بگردد. از 9 ماه ماندن بچه در رحم مادر تا كشیدن 4 درد زایمان كه باعث جفت شدن جمجمه بچه می‌شود همه چیز در طبیعت قانون دارد. در عاشق شدن هم سن مهم است. یك نوجوان اگر احساس می‌كند عاشق شده است هنوز بلوغ عقلی‌اش كامل نشده و نمی‌تواند برای آینده برنامه‌ریزی كند. اگر بخواهم از دید علمی بگویم عقل مردها تا 40 سالگی كامل نمی‌شود. اصلا همین است كه می‌گویند دوران چل‌چلی! همین است كه باعث می‌شود هرقدر هم طرفین به عشق‌شان مطمئن باشند باز نیاز به مشاوره دارند و نباید بی‌گدار به آب بزنن

تا کی برای عاشق شدن فرصت داریم؟
در تكامل سنی انسان‌ها یك تقسیم‌بندی جالب وجود دارد؛ می‌گویند اگر كسی بخواهد زیبا شود تا 20سالگی می‌شود، اگر بخواهد قهرمان شود تا 30 سالگی می‌شود، اگر بخواهد عاقل شود تا 40 سالگی می‌شود و اگر بخواهد عارف شود تا 60 سالگی می‌شود. به اصطلاح می‌گویند اگر تا این سن شد، شد و اگر نشد دیگر فایده ندارد. البته این بیشتر درباره مردان صدق می‌كند و زنان تكامل سریع‌تری دارند.

زن برای مادر شدن آفریده شده و مرد برای پدر شدن. زن باید زن باشد و مرد باید مرد باشد. یعنی زن نیاز به زنانگی دارد و مرد، مردانگی. زنانگی یعنی ایجاد آرامش و مردانگی یعنی ایجاد آسایش. زن باید مثل گل باشد و مثل گل با او رفتار شود و مرد باید مثل درخت باشد و مثل درخت با او رفتار شود. اگر این‌ چنین باشد عشق دوام می‌آورد و زندگی به وضعیت مطلوب می‌رسد.

چرا داغ ترین ازدواج ها بعد از ازدواج سرد می شود؟
مشاوره قبل از ازدواج یك ضرورت است. همه زوج‌ها باید قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند تا بتوانند مشكلات احتمالی آینده را پیش‌بینی كنند. فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار می‌گیرند هزار و یك اختلاف‌نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می‌شود.
در این جلسات تست‌هایی از هر دو نفر گرفته می شود كه پاسخ خیلی از پرسش‌ها را مشخص می‌كند. این همان مكانیسم عقل است كه كنار عشق قرار می‌گیرد. یعنی دو نفر كه احساس می‌كنند عاشق هم هستند با یك روش عقلانی به این نتیجه می‌رسند كه آیا ازدواجشان به صلاح است یا نه؟ اگر بخواهیم یك مثال ساده بزنیم، می‌گوییم عشق شبیه یك جواهر گرانبهاست و عقل حلقه‌ای فلزی كه ركاب این جواهر گرانبها می‌شود. اگر این حلقه باشد، می‌توانی جواهرت را دستت كنی و همیشه همراهت باشد ولی نمی‌توانی یك جواهر گرانبها را تا ابد بدون هیچ محافظی توی مشتت نگه داری، شك نداشته باش كه بالاخره گم خواهد شد. همین است كه گاهی عشق‌های آتشین ناگهان خاموش می‌شود. در حقیقت نگین باارزش آنها گم شده است.


چرا بعضی از عشق ها تبدیل به نفرت می شود؟
ازدواج نیاز به استطاعت دارد. همان‌طور كه وقتی كسی به حج می‌رود باید استطاعت داشته باشد در ازدواج هم استطاعت لازم است. البته این استطاعت فقط توان مالی نیست. استطاعت باید در عقل، در مسئولیت‌پذیری، در تعهدپذیری و خیلی چیزهای دیگر باشد. كسی كه استطاعت ندارد و می‌خواهد همه چیز را موكول به آینده كند نباید به خیال خودش عاشق شود و درگیری عاطفی ایجاد كند. هیچ فاجعه‌ای از اول فاجعه نبوده. شرایط و اشتباه‌ها به سوی فاجعه شدن هدایتش كرده است. وقتی یكی جا می‌زند طرف دوم دو راه دارد؛ یا خودش را منهدم می‌كند و دچار افسردگی می‌شود یا دست به اقدامات خشونت‌بار می‌زند و برای نابودی طرف مقابل تلاش می‌كند. سد كه بشكند همه چیز را با خودش نابود می‌كند.

آیا عشق مرد و زن تعدد می پذیرد؟
عشق ممنوع یعنی واژه‌پردازی‌های بی‌خودی. یعنی چیزی كه اصل عشق نیست. یك هوس زودگذر است كه تمام می‌شود اما در مسیر خودش زندگی افراد را نابود می‌كند. عشق باید منطق داشته باشد. اصلا عشق یعنی احساسی از جنس خدا. چیزی كه از جنس شیطان باشد نمی‌شود نام عشق برآن گذاشت و بی‌شك هوس است. كسی كه دچار این اشتیاق غلط می‌شود باید پیش از آنكه گره روی گره بزند به مشاور مراجعه كند و راهنمایی بخواهد.
یك نكته مهم دیگر این است كه عشق در هیچ شرایطی تعدد نمی‌پذیرد. در یك دل امكان ندارد محبت دو نفر بگنجد. منظورم عشق میان زن و مرد است. ممكن است هوس كنی 01 نوع غذا را با هم بخوری ولی حتما بعدش دل‌درد می‌گیری. لازمه عشق وفاداری است. نباید اجازه بدهیم سریال‌های بی‌سر و ته ماهواره‌ای با رواج عشق‌های به اصطلاح ممنوع كانون خانواده‌ها را به خطر بیندازند. بیشتر از اینها كاملا هدفمند پیش می‌روند. در خیلی از كشورها بعد از پخش هر فیلم تحلیلگر اجتماعی می‌آید و درباره موضوع فیلم حرف می‌زند. ما هم به چنین كارشناسی‌هایی نیاز داریم.













برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها:
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط uoshanaderpor » شنبه فروردين ماه 31, 1392 10:11 pm

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

هفت خوان ازدواج

1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.
کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.
اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.
مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.
قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید .
ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟
پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟
ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟

پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.
از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟
علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.
می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.
مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.




برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها: 2
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

10 رابطه که سرانجامی ندارد!

پستتوسط uoshanaderpor » شنبه فروردين ماه 31, 1392 11:35 pm

اگر پس از آنکه این مطلب را خواندید، گمان می کنید در یکی از این ده نوع رابطه هستید، سعی کنید کمک بگیرید، با خانواده و یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید، نزد مشاور یا روان شناس بروید تا به شما کمک کند
همین که هرکدام از این ده نوع رابطه را می خوانید، به انتخاب های عشقی گذشته و نیز روابط فعلی خود و همچنین روابط اعضای خانواده و دوستان نزدیک تان بیندیشید. آن ده نوع رابطه اینها هستند:


ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهد داشت:

1 – رابطه ای که در آن بیش از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید.
2 – رابطه ای که در آن کمتر از آنچه نامزدتان به شما عشق می ورزد، شما به او عشق می ورزید.
3 – رابطه ای که در آن عاشق توانایی های بالقوه نامزد خود هستید.
4 – رابطه ای که در آن مأموریت نجات نامزدتان را به عهده دارید.
5 – رابطه ای که در آن به نامزد خود به عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته اید.
6 – رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد خود شده اید.
7 – رابطه ای که در آن شما و نامزدتان از تفاهم جزئی برخوردار هستید.
8 – رابطه ای که در آن نامزدتان را از روی سرکشی و عصیان انتخاب کرده اید.
9 – رابطه ای در آن نامزدتان را به عنوان عکس العملی در برابر نامزد قبلی تان انتخاب کرده اید.
10 – رابطه که در آن نامزدتان در دسترس شما نیست.

نکته مهم
اگر پس از آنکه این مطلب را خواندید، گمان می کنید در یکی از این ده نوع رابطه هستید، سعی کنید کمک بگیرید، با خانواده و یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید، نزد مشاور یا روان شناس بروید تا به شما کمک کند بفهمید که آیا عاقلانه است به رابطه تان ادامه دهید یا باید به رابطه تان خاتمه دهید.



برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها: 3
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط Ramin » شنبه فروردين ماه 31, 1392 11:59 pm

سلام و تشکر

نکات زیاد و مفیدی تو مطالب بود. ممنون

از ما که گذشت ولی به مجردها توصیه میکنم حتمأ این مطلب رو مطالعه کنید .
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
uoshanaderpor (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Modir-Banowan » يکشنبه ارديبهشت ماه 1, 1392 11:58 am

سلام علیکم

از مطلب مفید و لازمتان سپاسگزارم .



20 نکته در تصمیم گیری برای ازدواج     


تصمیم گیری برای ازدواج مرحله سختی است. برای عبور از این مرحله، باید چند نکته مهم و کلیدی را به یاد داشته باشید.

1- تصمیم‌گیری مرحله‌ی به ظاهر آسان و سختی است. آن را جدی بگیرید، احساسی عمل نکنید، اما بیش از اندازه هم وسواس به خرج ندهید، نترسید و توکل کنید.

2ـ اگر ابتدا احساسی تصمیم گیری کنید، چشمانتان به روی حقایق بسته می‌شود و نظرتان به عقل تحمیل می‌گردد، آنگاه مطمئن باشید که تصمیم عاقلانه و درستی نگرفته‌اید؛ پس به زودی منتظر عواقب آن باشید!

3ـ اگر شخصی عفیف، هم فکر و مۆمن باشد و همچنین توانایی اداره زندگی را داشته باشد و شما نسبت به او احساس خوشایندی دارید او را انتخاب کنید.

4ـ این را بدانید که شاید او بتواند حساسیت‌ها و سلیقه‌های اکتسابی‌اش را اصلاح کند، اما هرگز نمی‌تواند رفتار فردی و شخصیت درونی و ذات خود را به زودی تغییر دهد.

5ـ شما باید انس و الفت ایجاد شده میان خود و فرد مقابلتان را ریشه‌یابی کنید تا یقین پیدا کنید که این انس و الفت حاصل سه چیز نباشد: حس ترحم تحریک شده، شباهت ظاهری به یكی از افراد مورد علاقه‌تان، صرف زیبایی ظاهری.

6ـ شرایط و خواسته‌های غیرمنطقی پذیرفته نشود؛ اگر پذیرفته شود، باید به آن عمل گردد.

7ـ بر طبق احکام اسلام، دختر باید نظر پدرش را در انتخابش دخیل كند.

8ـ در دوران خواستگاری و مخصوصاً در تصمیم‌ گیری باید بین شما و شخص مقابل تفاهم باشد و بعد از تصمیم گیری توافق.

9ـ هیچ‌گاه نباید به دنبال تفاهم صدرصد باشیم، تفاهم 60ـ70 درصد برای ازدواج خوب است.

10ـ هرگز نباید تا قبل از تصمیم نهایی به گونه‌ای رفتار کنید که طرف مقابل گمان کند که او را انتخاب کرده‌اید. شاید در یک تحقیق یا گفتگوی جدید از مسأله‌ای اطّلاع پیدا کنید که مورد قبول شما نباشد.

11ـ این را بدانید که وقتی قویاً معتقد باشید که تصمیم درستی گرفته‌اید، به همسرتان بیشتر اطمینان می‌کنید و برداشت مثبت‌تری از زندگی خواهید داشت. پس تصمیم را دیر بگیرید ولی در آن تردید نکنید.

12ـ عاقلانه تصمیم بگیر تا عاشقانه زندگی کنی.

13ـ علائم تصمیم احساسی: بدانید از زمانی که ایرادهای طرف مقابلتان را در هر صورت برای دیگران توجیه می‌کنید، پس از روی احساس تصمیم گرفته‌اید.

14ـ اگر ملاک‌های اصلی‌تان در شخص مقابل و خانواده‌اش وجود ندارد و با این حال شما آنها را انتخاب کرده‌اید، بدایند که قطعاً از روی احساس تصمیم گرفته‌اید.

15ـ اگر شخص مقابل مورد تأیید شماست، اما به دل شما ننشسته (یا نسبت به او احساس ناخوشایندی دارید) پیشنهاد می‌‌شود از انتخاب او صرف نظر کنید.

16ـ لجبازی و واگذاری ممنوع: هرگز از روی لجبازی با والدین و اطرافیان و یا بر عکس به خاطر سپردن به والدین (اطاعت محض از آن‌ها) تصمیم گیری نکنید که پشیمانیش برای شماست.

17ـ به یاد داشته باشید به خاطر راضی کردن والدین و دیگران، چشم و هم چشمی، ثروت و بالاتر بودن از دوستان و اقوام تصمیم گیری سطحی نکنید. به این فکر کنید که شما می‌خواهید با او زیر یک سقف برای همیشه، بدون تمامی این عوامل بیرونی زندگی کنید.

18ـ تصمیم‌گیری عجولانه: به خاطر معطل نماندن خواهران بعدی و یا تصور از دست دادن موقعیت ازدواج (مخصوصاً برای دختران با سن بالا) نباید تصمیم‌گیری اجباری و عجولانه كرد.

19ـ هرگز فکر نکنید که با انتخاب هر کس، می‌توانید از شرایط نامناسب موجود فرار کنید؛ در این صورت مطمئن باشید که این بار با دست خود، خود را به دام انداخته‌اید.

20ـ ازدواج از روی رحمت آری ولی از روی ترحم هرگز. ترحم بعد از ازدواج برای دو طرف توقع ایجاد می‌کند و نمی‌تواند منشاء استحکام و علاقه بشود.

برای نویسنده این مطلب Modir-Banowan تشکر کننده ها: 2
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), uoshanaderpor (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
Modir-Banowan
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 143
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
تشکر کرده: 68 بار
تشکر شده: 185 بار
امتياز: 1520

علت‌های رایج جدایی در سال های آغازین زندگی

پستتوسط uoshanaderpor » يکشنبه ارديبهشت ماه 1, 1392 8:42 pm

ممنون  از لطفتون




سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸ سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است، هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰ سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.

سال های پرتنش
از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲ نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.
برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.
بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.
اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.


نقش خانواده ها
ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.
برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.
برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.


چه باید کرد؟
اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:
با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.


گفت وگو کنید
گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.
تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.
با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.
درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.
فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.







برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها:
tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط asra » جمعه ارديبهشت ماه 6, 1392 9:20 pm

چرا دختران و پسران دوست می‌شوند؟



در جامعه امروز، تعامل زن و مرد اجتناب ناپذیر است. دختران در محیط های کاری و تحصیلی حضور پررنگ تری دارند و همین مساله می تواند زمینه ساز تعامل های نزدیک تر شود. اما به طور کلی باید دانست که هر ارتباطی، دوستی دختر و پسر نیست.
دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، می‌توان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطه‏ای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و..‌. ایجاد ‏شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.
مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار‌ پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می‌دهند خوش باشند. ازاین‌رو، به ازدواج با نگاه منفی می‌نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احسا‌سی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان‌پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.


وعده ازدواج
یكی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است كه معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می كنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یكدیگر رفاقت كرده و سعی می كنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده كنند. حقیقت امر این است كه این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.
بنابراین، وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی كه در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ كه خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری كند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.


انگیزه جنسی
از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه كه از لحاظ رشد فكری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می كنند و دست به رفتاری می زنند كه برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشكلات زیادی برای دختر كه قربانی اصلی این رابطه است به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینكه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشكل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می كند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشكل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینكه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.

توھم قدرت و جاذبه
یكی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است كه پسران داشتن دوست دختر را یك قدرت اجتماعی برای خود تصور می كنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یك جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی كشد كه متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.

پناه جویی به یكدیگر
دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری كه دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف كنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری كه دو طرف باید تحمل كنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را كه به دنبال آن ھستند، خنثی می كند.
در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.



روابط آسیب زا
ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی كه از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است كه به دور از ھرگونه شناخت كافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی كه به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می كنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.
غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سركش تر می شود؛ ھمچون آتشی كه ھرچه بیشتر به آن خوراك بدھند، شعله ورتر می شود.


نظر اسلام چیست؟
رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این‌گونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى می‌بیند و پایه‌هاى ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه به‌وجود می‌آید.
با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى ‌بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.


بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:
1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم به‌جای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم ‌صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه‌ بسا همین هم‌ صحبت ‌شدن‌ها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطه‌ورشدن در انحراف و فساد شود. به ‌هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت‌ کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.

2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفت‌وگو و نگاه‌هاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاس‌ها، به‌گونه‌اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‌وگو،
هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:



از گفت‌وگوهاى تحریک‌کننده پرهیز شود؛

از نگاه‌هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود؛

حجاب شرعى رعایت شود؛

قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد؛

دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.











عارفان علم عاشق می شوند* بهترين مردم معلم می شوند* عشق با دانش متمم می شود*  هر که عاشق شد معلم می شود*

برای نویسنده این مطلب asra تشکر کننده ها:
tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
asra
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 134
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 1, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 319 بار
تشکر شده: 191 بار
امتياز: 30

۷ گام برای به دست آوردن کلید گفت وگو با همسرتان

پستتوسط Modir-Banowan » دوشنبه ارديبهشت ماه 16, 1392 6:55 pm



زنان هنگام صحبت و بحث کردن عادت هایی دارند.

شما با دانستن این عادت ها می توانید راحت تر با همسرتان ارتباط برقرار کرده و صحبت کنید:

_ زنان همیشه در صحبت کردن گوی سبقت را از دیگران می ربایند.
_ از نظر یک زن وقتی مرد قدم به خانه می گذارد باید از سیر تا پیاز همه آنچه را    


طی روز بیرون از خانه برایش اتفاق افتاده با همسرش در میان بگذارد.
_ زنان هنگام حرف زدن باید از همه چیز سر دربیاورند بنابراین از هر دری سخن می گویند.
_ زنان در صحبت و بحث کردن چنان استادانه عمل می کنند و تمامی مهارت ها و ترفندهای خود را به کار می برند

که در بسیاری از مواقع سررشته کلام را در دست می گیرند.

با هم تصمیم بگیرید
در زندگی با یکدیگر به عنوان یک زن و شوهر، دائما شرایط تصمیم گرفتن در زمینه های مختلف پیش می آید،

از آنچه به آن فکر می کنید گرفته تا آنچه می خواهید انجام دهید، همه و همه به نوعی نیاز به اخذ تصمیم دارند.

اگر مجرد بودید، هر نوع تصمیمی را که می خواستید می گرفتید اما اکنون که زندگی مشترک تشکیل داده اید،

چه دلتان بخواهد و چه نخواهد، باید تصمیم خودتان را با تصمیم همسرتان یکی کنید درغیر این صورت آتش اختلاف زبانه خواهد کشید.

مرد ها اینطوری هستند
هنگامی که شما تصمیم می گیرید با همسرتان صحبت کنید و در مورد موضوع مهمی تصمیم گیری مشترکی داشته باشید،

باید نکاتی را در مورد طرز تفکر، صحبت و بحث کردن او که در بیشتر مردها مشترک است، بدانید.
_ مردها گمان می کنند که شما معتقد هستید آنها نمی توانند درک تان کنند.
_ مردها اصولا از بحث کردن با همسرشان می ترسند چون فکر می کنند اگر ضمن صحبت کردن اشتباه کنند، دچار دردسر می شوند.
_ مردها دوست ندارند در تنگنا قرار بگیرند و مثل یک شاهد عینی یا مجرم از سوی همسر خود زیر بمباران سوال قرار گیرند.

اگر طالب یک گفت و گوی مطلوب هستید...
برای اینکه بتوانید ارتباط بهتری با همسرتان داشته باشیدباید:
تفاوت روانی مرد و زن را بپذیرید.
به تفاوت های فردی توجه کنید.
با فراهم کردن فضایی پر از محبت و آرامش از گفت و گو با همسر خود بیشتر بهره مند شوید.

۷ گام برای به دست آوردن کلید هم زبانی با همسرتان

1 - زمان مناسبی را برای گفت و گو انتخاب کنید :
این مسئله بسیار مهم است، شما ممکن است علاقه مند باشید که بعد از بازگشت از کار با شوهرتان صحبت کنید

اما او در این زمان نیاز به آرامش داشته باشد، پس بهترین راه این است که بعدا گفت و گو کنید.

2 - در مقابل سکوت شوهرتان، سکوت نکنید :
گاهی اوقات سکوت مرد باعث ایجاد احساس ناکامی و عصبانیت در زن می شود. برای اجتناب از این موقعیت،

هنگامی که شوهرتان پاسخ نمی دهد، سکوت نکنید و جویای احوالش باشید. اگر بازهم پاسخ نداد راحت از کنار سکوتش رد نشوید.

3 - جزئیات را از شوهرتان بپرسید و در مورد مسائل کلی از او سؤال نکنید :
هیچ وقت از شوهرتان نپرسید: «امروز کار چطور بود؟» به جای این بگویید: «امروز رفتی شرکت، با رئیستون در مورد اون مسئله حرف زدی؟»

4 - علایق مشترکتان را توسعه دهید :
در میان گفت و گوهایی که با شوهرتان دارید، سعی کنید علایق مشترک تان را پیدا و او را هم از آن آگاه کنید.

حتی می توانید یک قدم هم فراتر بردارید و به مرور زمان سعی کنید نظرهای متفاوت با شوهرتان را به هم نزدیک کنید.

5 - شرکت در فعالیت های متفاوت :
سعی کنید در همه کارها کنار شوهرتان باشید به طوری که او حضورتان را حس کرده و بتواند با شما احساس راحتی بیشتری کند

در این صورت در ارتباط برقرار کردن و صحبت کردن، بیشتر می توانید روی او تاثیرگذار باشید و

همسرتان هم بهتر از گذشته به حرف های شما گوش خواهد داد.

6 - با دقت به صحبت های او گوش کنید :
وقتی که با شوهرتان در حال گفت و گو هستید و قرار است در مورد موضوع مهمی تصمیم گیری کنید،

باید نشان دهید که شش دانگ حواستان پیش اوست و مو به مو به صحبت هایش گوش می دهید.

نباید طوری رفتار کنید که او احساس کند شما دل به حرف های او نمی دهید.

7 - منصفانه بحث کنید :
در هنگام بحث کردن نباید جانبدارانه در مقابل همسرتان قرار بگیرید و گاهی هم خودتان را جای او بگذارید

و اگر حرفی خلاف میل شما عنوان می شود، حالت تدافعی نگیرید.

بهترین گوش باشید
1 - هنگام صحبت کردن با همسرتان به چشم های او نگاه کنید و تا جایی که می توانید اجازه ندهید

تماس چشمی شما قطع شود. این کار باعث می شود حرف هایتان تاثیر بیشتری روی او داشته باشد.

2 - درحین صحبت کردن کار دیگری انجام ندهید اگر وقتی همسرتان می خواهد با شما صحبت کند،

مشغول انجام کاری هستید، آن را رها کنید و بعد از تمام شدن حرف هایتان به ادامه کاری که انجام می دادید بپردازید

اگر هم کاری که انجام می دهید ضروری است از او بخواهید دقایقی را صبر کند تا کارتان را تمام و بعد شروع به صحبت کردن کنید.

3 - هرازگاهی با تکان دادن سر حرف های او را تایید کنید. این کار باعث می شود تا مطمئن شود که به حرف های او گوش می دهید

و با اعتماد به نفس بیشتری حرف هایش را ادامه می دهد و از گفت و گو با شما لذت خواهد برد.

4 - حرف های همسرتان را قطع نکنید در غیر این صورت، ممکن است:
_ او را عصبانی کنید.
_ رشته کلام از دستش خارج شود.
_ شما متوجه منظور او نشوید و زود قضاوت کنید.
_ بحث شما به نتیجه ای نخواهد رسید.

5 - اگر بخشی از حرف های همسرتان را متوجه نشدید همان لحظه به او بگویید که مجددا توضیح بیشتری بدهد.


Modir-Banowan
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 143
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
تشکر کرده: 68 بار
تشکر شده: 185 بار
امتياز: 1520

Re: ازدواج و زنا شویی .......

پستتوسط Modir-Banowan » يکشنبه خرداد ماه 26, 1392 6:06 pm

زندگی زناشویی در اسلام جزئی از خداپرستی است (ازدواج از نعمتهای خداوند است)

زندگی بر روی زمین بدون خوشی‌ها و لذت‌های حلال، بسیار سخت و تلخ است، به همین منظور خداوند حکیم تمام غرایز لازم برای یک زندگی سالم و استفاده‌ی درست از آن را برای بشر قرار داده است.

نگریستن و فکر کردن درباره‌ی حکمت این کار، انسان را وا می‌دارد که به کنه و عمق این اهداف بنگرد و این خوشی‌ها را هدف نداند بلکه آنها را راهی برای رسیدن به اهداف عالی‌تر بداند و این واضح و آشکار است، اصلی که درست باشد حتما نتیجه‌ی درست در‌بر خواهد داشت و این اصل همان زندگی پاک و حلال زناشویی است.

خداوند بلند مرتبه می‌فرماید:
(از نشانه های خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان خلق کرد، که با آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و رحمت قرار داده است. و در این آیات پندهایی‌ست برای کسانی که تأمل کنند .) روم  21

با توجه به این آیه پایه‌های  زندگی زناشویی بر دوستی و احترام و هماهنگی با همدیگر نهاده شده است. نه اینکه زن به عنوان خدمتکار یا وسیله‌ای برای رفع نیازها در نظر گیریم. زن نیز همچون مرد دارای روح و نیز هوای نفس است و خداوند مهربان زن و مرد را برای همسری هم و وسیله‌ی آرامش یکدیگر قرار داده است و همه‌ی اینها وظایفی را بر مرد روشن و واجب می‌سازد تا زندگی سرشار از خوشی و شادی را بنا نهند.


در قدیم به زن به عنوان موجودی بدون روح و بی احساس نگریسته می‌شد و از هر گونه مزایا و حقوق فردی بی‌بهره بود، تا اینکه در سال 586م تصمیم گرفته شد که زن به عنوان یک انسان در نظر گرفته شود. و اعلام شد که زن حیوان نیست یا موجودی که برای خدمت به مرد خلق شده باشد، در حالی که اسلام 14 قرن پیش، همانطور که در آیه‌ی شریفه آمده، می‌گوید: زن نشانه‌ای از نشانه‌های خداوندی است، پس زن از جنس مرد و نه از چیز دیگری خلق شده است تا اینکه همسفر زندگی مرد باشد نه خدمتکار او.


خداوند در آیه‌ی 189 سوره‌ی اعراف می‌فرماید:(او شما را از یک جنس آفریده‌است، زن را نیز از همان جنس، تا با او به آرامش برسید.)

با توجه به این آیه پایه‌های یک زندگی پر از عشق و محبت بنا می‌شود، زن مایه‌ی آرامش و دلخوشی همسرش است زیرا که این زن است که آرامش پس از یک روز سخت کاری را به مرد باز می گرداند و با نوازش و بردباری و شور شوق به استقبال همسرش می‌رود و مرد را به نهایت لذت و خوشی میرساند و آسایش و شاد بودن واقعی همین است ... به واسطه‌ی این رفتار شایسته‌ی زن، غم و نگرانی از جان و ذهن شوهر زدوده می شود.


محمود بن الشریف در کتابش (الاسلام و حیلة الجنبیة)می گوید: زن مایه‌ی آرامش و آسایش و راحتی شوهرش است، چرا که در سایه‌ی عشق، تفاهم، محبت و پاک‌دامنی تشنگی شوهرش را سیراب کرده و او را از گناه و عصیان دل و جسم باز می‌دارد و آرامش را به او هدیه می کند.

تشویق به ازدواج


خداوند در آیه‌ی 3 سوره‌ی النساء می فرماید: (اگر می توانید میان زنان دادگری کنید، با زنان دیگری که برای شما حلالند و دوست دارید، ازدواج کنید ، دو ، سه و یا چهار زن.
پس اگر بیم دارید نتوانید با عدالت با آنها رفتار کنید به یک زن اکتفا کنید یا با کنیزان خود ازدواج کنید.)

خداوند این مسئله را مطرح کرده است که نگاه نابرابر به زن و همین طور ندادن نفقه به زن ستم در حق اوست و چنین ازدواجی حرام است. می‌توان از این آیه واجب بودن ازدواج را استنباط کرد، و کسانی که نمی خواهند ازدواج کنند و خود را از گناه و عصیان دور نگه دارند و ازدواج را با یاوه گویی مسخره می کنند، مطمئنا از راه خدا دور می‌شوند و راهی خلاف راه خدا را که قرآن بر آن تاکید شده‌است را در بر می‌گیرند.

خداوند درباره‌ی فضیلت ازدواج زن و مرد را به لباس همدیگر تشبیه می‌کند و می‌فرماید:«هن لباس لکم و أنتم لباس لهن» (بقره 187)

امام طبری در تفسیر این آیه‌ی شریفه که می‌فرماید: زن و مرد لباس همدیگرند، عنوان می‌کند: لباس بودن به این معنی است که چون به هنگام خواب هر دو عریان و زیر یک پوشاک قرار می گیرند نزدیک شدن و تماس هر یک با دیگری همانند لباس است که در هم دو خته شده باشند و یکدیگر را می پوشانند.


و یکی دیگر از مفسران در تفسیر آیه می گوید : این کلمات کوتاه بهترین و زیباترین تشبیه برای نشان دادن رابطه ی جسم و جان در یک لحظه است چون پوشاک از ضروری‌ترین نیازها و مختص انسان است.

زن و مردی که پوشش دهنده‌ی همدیگرند از لحاظ جسم باعث حفظ پاک دامنی و دوری از گناه خواهند‌شد و حافظ جان و ناموس هم می‌شوند و پاسدار نهان همدیگرند همچون لباسی که تن را از سرما و گرما محافظت می کند.

پیامبر-صلی الله علیه و سلم- می‌فرماید: ( إذا تزوج العبد فقد استکمل نصف دینه ، فلیتق الله فی النصف الباقی) اگر بنده ای از بندگان خدا ازدواج کند نصف ایمانش کامل می‌شود و در نصف دیگر تقوا و پرهیزگاری را پیشه کند.

ازدواج نصف ایمان را تعیین و مشخص می کند پس لازم است برای آن ارزش قایل شده و در ازدواج دقت لازم به خرج داده شود و از استخاره‌های شرعی استفاده کنیم.
استخاره عبارت است از خواندن دو رکعت نماز به همراه دعای زیر که یکی از دعاهای پیامبر بزرگوار است، و پس از آن هر چه که خیر باشد روی خواهد داد.

( اللهم إنی أستخیرک بعلمک و أستقدرک بقدرتک و أسألک من فضلک العظیم فإنک تقدر و لا أقدر و أنت علام الغیوب؛ اللهم إن کنت تعلم أن هذا الامر خیر لی فی دینی و معاشی و عاقبة أمری، أو قال عاجل أمری و آجله فاقدره لی و یسره لی ثم بارک لی فیه، و إن کنت تعلم أن هذا الامر شر فی دینی و معاشی و عاقبة أمری،(أو قال فی عاجل أمری و آجله )، فاصرفه عنی أصرفنی عنه و اقدر لی الخیر ، حیث کان ثم أرضنی)

همچنین پیامبر- صلی الله علیه و سلم- می فرماید: سه نفر مستحق یاری خدا هستند:

1ـ برده‌ای که می‌خواهد در ازای آزادی خود کار کند و خودش را از صاحبش بخرد. 2ـ آن کسی که می‌خواهد با ازدواج خود را از نگاه حرام حفظ کند. 3ـ کسی که در اره خدا جهاد می کند.

بیشتر کسانی که با و جود توانایی بر ازدواج از آن ممانعت می‌کنند به پاک دامنی و عفت نمی‌اندیشند و شاید به دنبال گناهند و این دنباله روی گناه انسان را از ایمان به خدا دور می‌کند، و آن مسلمانی که به عمد ازدواج نمی کند بی شک دین را نفهمیده و درک نکرده است، چون خود را مایه ی گناه و تباهی می سازند.
Modir-Banowan
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 143
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
تشکر کرده: 68 بار
تشکر شده: 185 بار
امتياز: 1520

Re: ازدواج و زنا شویی .......

پستتوسط Modir-Banowan » پنج شنبه تير ماه 6, 1392 11:51 pm

چراغ های قرمز در روابط با همسر



عضويت  / ورود


بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید.



حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.



چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید.یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.



چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!

بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند.



از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.



گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.



چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!

مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست.



به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید. متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.



اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!



چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!

همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.



چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!

بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.



چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید!

متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.



چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!

برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.



Modir-Banowan
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 143
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
تشکر کرده: 68 بار
تشکر شده: 185 بار
امتياز: 1520

Re: ازدواج و زنا شویی .......

پستتوسط Modir-Banowan » پنج شنبه مرداد ماه 3, 1392 6:02 pm

مولفه های خانواده سعادتمند

نویسنده : دکتر محمود ویسی
  

    
خانواده یکی از مهمترین ارگان جامعه است که سلامت آن نقش اساسی در پیشبرد اهداف جامعه و سیر متعالی آن دارد. لذا توجه به چگونگی تشکیل خانواده سالم با حفظ حدود و ارزش‌ها گامی بزرگ در بسترسازی در راستای شکوفایی استعدادهای بالقوه موجود در آحاد جامعه می‌باشد

مؤلفه‌ی تشکیل‌دهنده یک خانواده با استناد به آموزه‌های قرآنی به اختصار عبارتند از 1- تعارف 2- تفاهم 3- تعاون

عنصر تعارف یعنی شناخت متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن اصلی تشکیل دهنده خانواده نقش اساسی در شروع موفق تشکیل یک خانواده سالم دارد.

این شناخت محصول تجانس فکری- روحی، اخلاقی، جفرافیایی، خانوادگی و... زن و مرد نسبت به یکدیگر می‌باشد. هرگونه عدم تجانس در زمینه‌های مورد بحث منجر به ضعف تعارف زن و مرد می‌گردد و لذا رکن دوم یعنی تفاهم زمانی محقق می‌گردد که تعارف از عمق لازم برخوردار باشد. زیرا فهم متقابل زن و مرد از همدیگر زمانی اتفاق می‌افتد که آن دو از شناخت متقابل ابعاد گوناگون شخصیت یکدیگر برخوردار باشند و از نقاط ضعف و قوت همدیگر اطلاع کافی داشته باشند تا در راستای تدوین استراتژی موفق برای تبدیل ضعف‌ها به قوت گام بردارند و تلاش‌هایشان مکمل و مثمر ثمر واقع گردد.

تفاهم به معنی فهم درست از یکدیگر که شکل‌دهنده میزان انتظارات معقول می‌باشد و می‌تواند از تنش‌ها در حوزه‌های گوناگون پیشگیری کند.

مراحل شکل‌گیری بحران‌های خانوادگی عبارتند از تنش، تشنج و بحران که می‌توان با برنامه‌ریزی درست و به موقع و بهره‌برداری از شناخت و فهم متقابل از یکدیگر از تبدیل تنش‌ها به تشنج و نهایتاً شکل‌گیری بحران جلوگیری نمود.

خانواده‌ای که به دنبال تبدیل نقاط ضعف یکدیگر به قوت هستند لازم است که پیوسته به جای مُچ‌گیری از یکدیگر دستگیری کنند چون خداوند دستگیر بندگان است و بندگانش را نیز چنین می‌خواهد که دستگیر یکدیگر باشند و الله فی عون العبد ما کان العبد فی عون اخیه (حدیث صحیح رواه مسلم)

لذا با شکل‌گیری عنصر تعارف و تفاهم در میان ارکان اصلی خانواده (زن و مرد) زمینه برای همکاری براساس برّ و تقوی فراهم می‌آید و رکن سوم از ارکان تشکیل‌دهنده یک خانواده سالم و موفق که همانا تعاون براساس برّ و تقوی است جان می‌گیرد.

پس بیاییم با بازنگری و واکاوی مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده خانواده در اتخاذ تصمیمات برای تبدیل ضعف‌ها به قوت و جلوگیری از بروز بحران‌های فکری- روحی- اخلاقی- اجتماعی و... موفق‌تر عمل کنیم و با در انداختن طرحی نو فلک را سقف بشکافیم و دست به کاری بزنیم که غصه‌ها و غم‌ها رخت بربندد و جای خود را به نشاط و شادی و بالندگی برهند.

برای نویسنده این مطلب Modir-Banowan تشکر کننده ها:
naseh_azizi (پنج شنبه مرداد ماه 3, 1392 9:16 pm)
رتبه: 7.14%
 
Modir-Banowan
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 143
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 26, 1392 11:30 pm
تشکر کرده: 68 بار
تشکر شده: 185 بار
امتياز: 1520


بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان