نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ !!...

در این بخش شعر و نوشته های ادبی مختلف قرار دارد

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ !!...

پستتوسط Ramin » سه شنبه شهريور ماه 1, 1390 3:51 pm

نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ: (خیلی باحاله)




کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو :

به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم...

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت...

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی...

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین...

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده  بود آمد:
جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!!..

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه  سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!!..

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط ModireTalar » چهارشنبه شهريور ماه 1, 1390 3:27 am

خیلی باحال بود :twisted: :)
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط Mmm » چهارشنبه شهريور ماه 2, 1390 6:22 am

:?:
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط osame1989 » چهارشنبه شهريور ماه 2, 1390 2:38 pm

tnx،باحال بود... :D  :D  :D
قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن!(یه دانشمند لهستانی)
نماد کاربر
osame1989
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 46
تاريخ عضويت: يکشنبه مرداد ماه 9, 1390 11:30 pm
محل سکونت: دوریسان
تشکر کرده: 26 بار
تشکر شده: 38 بار
امتياز: 210

پستتوسط iman » پنج شنبه شهريور ماه 3, 1390 6:18 pm

سلام
رم جالب بود اما طولانی و از مطلبت جالبتر اسم کاربری شما میباشد!!!
نماد کاربر
iman
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 156
تاريخ عضويت: يکشنبه مرداد ماه 23, 1390 11:30 pm
محل سکونت: روانـســـــر
تشکر کرده: 4 بار
تشکر شده: 83 بار
امتياز: 1000


بازگشت به شعر و نوشته های ادبی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان