تقوا و تأثیرات شگرف آن ...

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

تقوا و تأثیرات شگرف آن ...

پستتوسط Ramin » شنبه فروردين ماه 26, 1391 6:39 pm



« پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان »




اسلام به تصریح آیه های بی شمار قرآن دینی فراگیر و جهان شمول است. قرآن کریم نیز در فرازهای مختلف همه بشریت را مخاطب قرار می دهد و جهانی است و حضرت رسول صلی الله علیه وسلم نیز پیامبر جهانیان و رحمتی برای همه است.
این واقعیت ها را می توان از خلال آیه های بی شمار قرآن دریافت. چنان که خداوند عزوجل درباره حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است:


«وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین» سبأ:28

و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم .


و در جایی فرموده است:

«قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا» أعراف:158

بگو: ای مردم! یقیناً من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم .


قرآن نیز هدایتی برای همه مردم است و برای همیشه اگر انسانها به سوی آن برگردند به شاهراه هدایت و حبل الله المتین چنگ زده اند.
بنابراین جهانی بودن اسلام، قرآن، پیامبر صلی الله علیه وسلم نشانه رحمتی فراگیر از سوی خداوند برای بندگان است، زیرا اسلام تاریکی های زندگی را با نور معرفت و ایمان روشن می کند و آدمی اگر به این ریسمان خداوندی چنگ بزند در هر حال، هر کجا و هر کسی که باشد می تواند مدارج ترقی و فرزانگی را طی کند و بر قله های سعادت و عزت گام نهد.
خداوند عزوجل توسط همین دین تاج کرامت بر سر انسان می نهد تا از زندگی پاکیزه ای برخوردار گردد، البته باید در نظر داشت که اسلام تقوا و پرهیزگاری را برای تمامی انسانها معیار ارزش قرار داده است. چنان که فرموده است:


«یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عندالله أتقاکم إن الله علیم خبیر» حجرات:13
ای مردم!ما شما را از یک مرد و زن آفریده‏ایم،و به اقوام و تیره‏های‏ گوناگونی تقسیم نموده‏ایم تا بدینوسیله همدیگر را بشناسید(نه‏ آنکه به آن افتخار کنید)گرامیترین فرد در پیشگاه خداوند پرهیز- گارترین شما است، همانا خدا دانا و با خبر از همه چیز است.


و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نیز در فتح مکه اعلام کرد:
«الناس بنو آدم و آدم خلق من تراب، لا فضل لعربی علی أعجمی إلا بالتقوی» (رواه الترمذی)
انسانها فرزندان آدم علیه السلام هستند و آدم از خاک آفریده شده است، هیچ عربی بر غیر عرب برتری ندارد جز با تقوا و پرهیزگاری.


بنابرین برتری انسان ها بر یکدیگر بر اساس تقوا شکل می گیرد و همین ویژگی از مفاخر بزرگ اسلام به شمار می رود، زیرا هر کس با خداوند رابطه وثیق تر و پیوند استوارتری دارد، مقام و مرتبه والاتری را کسب می کند.
بنابرین دین اسلام دینی پر از رحمت و رافت برای همه انسانهاست و تمامی فراز و فرودهای ادیان گذشته را هموار کرده و در جایگاهی میانه و معتدل قرار گرفته است.
خداوند عزوجل در این باره فرموده است:


«یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع علیهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم» أعراف:157
آنها را به معروف دستور می‏دهد، و از منكر باز ميدارد، اشياء پاكيزه را براى آنها حلال می‏شمرد، و ناپاكي‌ها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد ...


رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مدت بیست و سه سال با مجاهده های توان فرسا در راستای تشریح و تبیین معارف دینی و رهایی انسانها از بند ذلت و جهالت تلاش کرد و با دین میانه و جهانی زمینه ساز تحول در جهان آن روز گردید.
پیامبر جهانی با اندیشه ای جهانی توانست به انسانهای آن روز بفهماند که حامل رسالت بزرگ و پیام رحمت و آزادی و خدامحوری و بندگی واقعی برای خداوند است و خیرخواه انسانها بوده، هیچ پاداش و مزدی در برابر فعالیت‏هایش نمی خواهد جز آن که انسانها را با پروردگارشان آشنا کند، و چنین نیز شد و پس از مدت کوتاهی پرده های غفلت و غرض ورزی از دیدگان دشمنان اسلام کنار رفت و به پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند و از رحمت و آرامش جاودانه بهره مند گردیدند.
نه تنها خود حضرت رسول صلی الله علیه وسلم بلکه یاران گرامی اش علم‏بردار همین شیوه تفکر جهانی بودند و با چنین نگرش مثبت و خیرخواهانه ای به جهان پیرامونی می نگریستند و بر همین اساس گسترش دامنه اسلام روند فزاینده ای در دوران صحابه داشت.

** ادامه دارد **








آخرين ويرايش توسط Ramin on شنبه دي ماه 16, 1391 9:26 am, ويرايش شده در 5.
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 5
Akam (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), mehr (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 35.71%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط bahar » يکشنبه فروردين ماه 26, 1391 12:04 am

با سلام وتشکر آقا رامین

اگر موسی(ع) دریا راشکافت و سنگریزه هایش نمایان شد
رسول الله (ص) در یای جانها را شکافت که بزرگانی زنده نام و جاویدرخ نمودند.
اگر خداوند برای یوشع لحظاتی آفتاب را پس از غروب برگرداند
خدابه وسیله رسول الله (ص) آفتابی رابه دنیا بخشید که غروب ندارد.
اگر عیسی (ع) مردگان را حیات بخشیدوسپس مردند
رسول الله به امت ها چنان حیاتی بخشید که پس از آن روی مرگ ندیدند.


جزاک الله خیرا

برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 3
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), maysam_b (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط Ramin » سه شنبه فروردين ماه 29, 1391 3:50 pm



« پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان »




اوصاف والای صحابه زمینه ساز گسترش اسلام

از آنجایی که دین اسلام دینی فراگیر و جهانی است، امت اسلام نیز به عنوان رهروان راستین دین و تربیت یافتگان مکتب جهانی اسلام مسئولیتی خطیر بر عهده دارند. مسلمانان فراتر از خواسته های شخصی و جزئی و آزمندیهای مادی با اندیشه ای متعالی و خیرخواهانه باید همه جهان را در دیدرس اصلاح‏گری خویش قرار دهند و در جهت اصلاح جهان گام بردارند تا بتوانند در سایه عدل و داد اسلام تاریکی های کفر و نابرابری ها را از بین برده، جهان را با معارف حیات‏بخش اسلام و قرآن آشنا سازند و انسان های رنجدیده و زجر کشیده را نوید رهایی و بهروزی دهند.

مسلمانان صدر اسلام در مدتی اندک توانستند پرچم سعادت اسلام را بر بلندای بسیاری از مناطق جهان به اهتزاز درآورند، زیرا از روح معنویت و اندیشه خداجویانه و اوصاف نیکویی برخوردار بودند که پیروزی شان را تضمین می کرد و زمینه ساز پیشرفت شان بود.
برای روشن شدن بیشتر این مطلب و به منظور تبیین جایگاه اصحاب کرام- رضوان الله علیهم اجمعین- لازم است قدری از اوصاف والای آنها ذکر شود.


هند همسر حضرت ابوسفیان رضی الله عنهما در صبح روز بعد فتح مکه نزد ابوسفیان آمد و گفت: می خواهم با محمد صلی الله علیه وسلم بیعت کرده در اسلام داخل شوم. ابوسفیان گفت: تو که بر دینت پایبند بودی (چگونه می خواهی اسلام بیاوری؟) هند گفت: آری، چنین بود. ولی به خدا قسم قبل از دیشب تا حال ندیدم که در این مسجد (مسجدالحرام) حق عبادت خدا به جا آورده شود. به خدا قسم اینها (یعنی صحابه) همه شب در حال رکوع، سجده و قیام به نماز مشغول بودند. (رهبان اللیل، سید حسین1/ 31)


این انسانهای وارسته و عبادتگذار با رویکردی خداجویانه در میدان اسلام گام نهادند و به دوستی و راستی در مکتب انسان ساز حضرت رسول صلی الله علیه وسلم درس تقوا و خداترسی و ایثار خواندند و عملگرایی شان سبب ساز تاثیرپذیری دشمنان دیرینه شان گردید.

حضرت حسن بصری رحمه الله درباره این ستارگان آسمان ایمان می گوید:


«نشانه های نیکوی‏شان در آسمان جلوه گر شده، راه و رفتارشان بر اساس هدایت و صداقت استوار بود، در پوشش میانه روی داشتند، رفتارشان با فروتنی همراه و گفتارشان با کردارشان هماهنگ بود، در خورد و نوش روزی پاکیزه را بر می گزیدند، فروتنانه طاعت خداوند را انجام می دادند، در خوشی و ناخوشی فرمانبردار حق بودند، در روزهای گرم روزه بودند که در اثر آن جسم‏شان نحیف شده بود، در جهت رضای پروردگار از ناراضگی مخلوق باکی نداشتند، همواره ذکر خداوند بر زبانشان جاری بود، در راستای یاری دین خونشان را ارزان فروختند، اخلاقشان نیکو و مخارجشان اندک بود.» (ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء 2/ 150)


علامه ندوی رحمه الله درباره یاران گرانقدر حضرت رسول صلی الله علیه وسلم می گوید:

«هر فردی از آنان معجزه ای مستقل و نشانه ای از نشانه های نبوت، و از افتخارات جاودانه ایشان و برهان روشن بر اشرفیت نوع بشری بود.»


به گواهی تاریخ تصویر حقیقی و واقعی آنان چنان زیبا و شگفت انگیز است که تا حال هیچ تصویرگری نتوانسته با قلم شگفت و خیال پردازی زیبای خویش آن را ترسیم کند، و هیچ شاعری نتوانسته با اندیشه روانش و استعداد درخشان و توان شعرگویی اش اوصافی زیباتر، سیرتی عطرانگیزتر و زیبایی کامل تری از آنچه در این افراد بوده است ابراز دارد. اگر همه ادیبان جهان یکجا گردهم آمده بخواهند نمونه ای رفیع انسانی ارایه دهند، اندیشه شان نمی تواند به حقیقتی برسد که زندگی این افراد گویای آن بود، زیرا آنان تربیت یافته و پرورده دستان نبوت و دانش آموخته مکتب حضرت رسول صلی الله علیه وسلم بودند.

ایمان راسخ آنان، دانش عمیق، دل های پاک، زندگی خالی از تکلف و نمود و به دور از هر نوع خودنمایی و نفاق، دوری از خودمحوری و نفس پرستی، ترس از خدا، شجاعت و مردانگی، اشتیاق وافر به عبادت، سوز و گداز برای شهادت، شهسواری و جوانمردی، شب زنده داری، بی رغبتی نسبت به کالاهای پست دنیا و توشه بی ارزش زندگی، عدل و داد و بیدارماندن در شب برای پاس‏داشت مصالح رعیت و فدا کردن راحتی خود برای راحتی رعیت، همه این موارد که در صحابه مشهود و محرز بود در میان همه ملت نظیری ندارد و تاریخ گذشتگان نیز چنین شاهکارهایی را به یاد ندارد.

پیامبر صلی الله علیه وسلم نمونه انسان صالح و کاملی را ارائه داد که به خدا باور دارد، از کیفر او می ترسد، فروتن و امانتدار است، آخرت را بر دنیا ترجیح می دهد، مادیات را بی ارزش می پندارد و با ایمان و توان روحی اش بر آن غلبه می کند، باور و یقین دارد که دنیا برای او و او برای آخرت آفریده شده است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین انسانهایی را تربیت کرد که هر یکی از آنان نمونه کامل انسانیت بود و بدین گونه توانستند جهان را از زیر بار نابرابری ها و ستمهای روزگار برهانند و با عدل و آزادی اسلام آشنا سازند. تا جایی که پیروان کیش مسیحیت از آنان متاثر شده اظهار تأثر کردند.

علامه ابن قیم می گوید:

«هنگامی که مسیحیان صحابه را با اوصاف والا مشاهده کردند، با اختیار و رغبت اسلام آوردند و گفتند: یاران حضرت مسیح علیه السلام از اینها (یعنی اصحاب کرام) برتر نبودند.» (قواعد الموعدة: ص45)



** ادامه دارد **





وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » دوشنبه ارديبهشت ماه 4, 1391 11:06 pm



« پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان »



مسلمانان، پیام آوران عدل و رحمت


مسلمانان صدر اسلام با وجود آنکه روح و روانشان را از چشمه جوشان نبوت و قرآن سیراب کردند و ارزشهای برتر دینی را شناختند و برگرفتند، اما همواره در صدد بودند تا کویر خشک و بایر جان و روان دیگر انسانهای خفته و غافل را با آب گوارای معرفت و معنویت اسلام و رافت و رحمت آن زندگی دوباره بخشند و زنگ بردگی و اسارت و خدافرموشی را از صفحه زندگی و ذهنشان صیقل دهند.
مسلمانان که آوازه نیک نیتی و درست کرداری آنها همه جا طنین انداخته بود، خواهان گسترش سایه آزادی و رحمتی بودند که آنان را فراگرفت و مسیر زندگی شان را تبدیل کرد و فارغ از هواهای نفسانی و خواسته های مادی در صدد گسترش این نور فروزان بودند و همین امر سبب گردید تا بتوانند دلهای بسیاری از انسانها را تسخیر کرده به پیروزی شگفت انگیزی نایل آیند.


"باسورت اسمیت" دانشمند غربی می نویسد: «مورخی که گرایش فلسفی داشته باشد اذعان می کند که از میان انقلاب های متعددی که آثار جاودانه در تاریخ اجتماعی بشر گذاشته اند، هیچ انقلابی وجود ندارد که مانند اسلام فراتر از دیدرس عقل و قیاس این همه پیروزی را به خود اختصاص داده باشد، به راستی که ظهور اسلام در عربها واقعه ای دور از توقع و انتظار بود.» (امام سیدابوالحسن ندوی، نبی رحمت، ص52، ترجمه استاد مفتی محمدقاسم قاسمی)


واقعیت آن است که جز نوع دوستی، مهرورزی، خداجویی و خیرخواهی بسیار زود و با سرعتی غیرقابل وصف همه جا می پیچد و نیاز به هیچ نوع تبلیغات و بوغ و کرناس ندارد و درباره اسلام نیز چنین شد و گسترۀ اسلام بسیار زود فراگیر شد و در زمینه پیشرفت و پیروزی روند رو به رشدی داشت و شاید سرعتش از سرعت تکتازان سپاه اسلام  نیز افزون تر بود و قلب و قالب بسیاری از غیر مسلمانان را از آنِ خود کرد.
مردم جهان نیز از آنجایی که زیر بار ستم ها و احجاف های بی حد و حصر و ویرانگری و جنگ افروزی‏های حاکمان مستبد به ستوه آمده بودند، همواره در انتظار فرشته نجاتی بودند که شر این زورگویان را از سرشان کم کند و چون سپاه اسلام را دیدند و سخنان آزادیبخش و عزت محور دین را شنیدند، با شتاب فراوان بدان پیوستند و گمشده خویش را از پس ابرهای تیرۀ نگون بختی و بیچارگی بازیافتند.

ساسانیان از آنجایی که ستمگری های فراوان داشتند در نزد مردم خویش بی مقدار بوده و پایگاه مردمی نداشتند و در برابر سپاه اسلام بسیار زود از پای درآمدند. در جنگ "قادسیه" چنان که "بلازری" گفته است مسلمانان فقط نه هزار نفر بودند ولی تعداد سپاهیان ایران صد و بیست هزار نفر بود و سی عدد فیل داشتند.
با این وجود در نبردهایی که بین مسلمانان و ایرانیان رخ داد، ایرانیان در برابر اراده مستحکم و ایمان قوی مسلمانان تاب مقاومت نداشتند، لذا درجنگ قادسیه  و نیز در جنگ‏های "نهاوند" و "جلولا" و غیره شکست سختی خوردند، چنان شکستی که هرگز انتظار آن را نداشتند.


در جنگ قادسیه هنگامی که نماینده سپاه اسلام اهداف عزت‏مدار خویش را در زمینه لشکرکشی ابراز داشت چند تن از زحمت‏کشان و روستائیان ایرانی که آنجا حضور داشتند به یکدیگر گفتند: به خدا قسم این مرد عرب راست می گوید، به خدا سخنی دارد که برده های ما مشتاقانه به سوی آن می روند، خدا پیشینیان ما را بکشد، چقدر نادان بودند که مصالح این ملت را کوچک می شمردند. (ابن اثیرالکامل فی التاریخ 2/ 321 قالت الدهاقین: والله لقد رمی بکلام لاتزال عبیدنا ینزعون إلیه. قاتل الله اولینا ما کان أحمقهم حین کانوا یصغرون أمر هذه الامة)


فرماندهان و کسانی که از جوی حکومت آب می نوشیدند در غرور و نخوت سرمست بودند اما سربازان عادی راضی نبودند که با مسلمانان بجنگند، چنان که پاهایشان را با زنجیر می بستند تا فرار نکنند.
امپراطوری روم نیز وضعیتی مشابه داشت و به همین علت هنگامی که مسلمانان به سرزمین های تحت سیطره بیزانس‏ها رخ نمودند مردم بسیاری از شهرها با رضایت کامل از مسلمانان استقبال کردند و بدون درگیری ورود مسلمانان را به فال نیک گرفتند و به آنان پیوستند و شهرهای حمص، بعلبک، دمشق، حماة و غیره به تصرف مسلمانان درآمدند.

"هرقل" پادشاه روم لشکر بزرگی را ترتیب داده از آنان پرسید: چگونه شما با این همه امکانات و تجربه به دست مسلمانان شکست می خورید، در حالی که آنان چندان سلاحی در دست ندارند و ضعیف و گرسنه اند؟!


"قیس" بزرگ مسیحیت گفت: پادشاها! دلیل پیروزی مسلمانان این است که مردم ما از دینشان روی گردان شده و از عدالت و احسان خبری نیست، همه جا ظلم و فحشا و منکر است، اما عربها بر دینشان استوار و پایبند هستند و در میانشان ظلم و کینه نیست، راستگویی دارند و آنها دنیا را دار فنا و آخرت را دار بقا می دانند.(واقدی، فتوح الشام 1/ 92)

در جنگ "یرموک"، هرقل دویست هزار نفر را بسیج کرده بود، در حالی که سپاهیان اسلام بیست و چهارهزار نفر بودند. در این نبرد که به پیروزی مسلمانان انجامید سربازان رومی را نیز با زنجیر می بستند تا فرار نکنند. (بلاذری، فتوح البلدان، ص144)
واقدی شمار سپاهیان هرقل را در جنگ یرموک ششصد هزار نفر می داند. (فتوح الشام1/ 92)

طبق گفته مورخان تمامی شهرهای مصر به جز "اسکندریه" بدون درگیری زیر سلطه اسلام درآمد و فقط در اسکندریه که مرکز حکومت بود و تمامی نیروهای دولتی در آنجا بسیج شده بود کار به جنگ کشید.

"مقوقس"، کارگزار امپراطوری روم در مصر، از طولانی شدن جنگ و مقاومت جانانه مسلمانان به وحشت افتاد و نمایندگانی را به سوی مسلمانان فرستاد. پس از آن که نمایندگانش برگشتند مقوقس پرسید: آنها را چگونه مردمی یافتید؟

فرستادگان گفتند: آنها را قوی یافتیم که مرگ را بر زندگی ترجیح می دهند و تواضع و فروتنی برای آنها از تکبر و فخرفروشی محبوب تر است. فرمانده شان یکی از آنهاست، میانشان صاحب مقام از فرد معمولی، و آقا از برده شناخته نمی شود، چون وقت نماز می رسد هیچ کسی از آنان تخلف نمی کند و با خشوع به نماز می ایستند.

مقوقس گفت: قسم به چیزی که به آن قسم می خورند (خدا) این مردم با این ویژگی ها اگر به کوه حمله کنند آن را از بین می برند و هیچ قدرتی در برابر اینها توان ایستادگی ندارد. (خطط معریزی 1/ 291)


بدین صورت بود که دروازه دلها و سپس شهرها به روی مسلمانان گشوده گردید و اسلام گسترۀ عظیمی یافت. عدل و رحمت و آزادی عناوین بارزی بودند که به صورت واقعیتی ملموس در زندگی مسلمانان صدر اسلام مشاهده می شدند. چنان که در تاریخ آمده است برخی از کارگزاران خلیفه عادل "عمربن عبدالعزیز" به او نامه ای نوشتند که شهر ما ویران و منهدم شده است، اگر امکان دارد امیرالمومنین بودجه ای بفرستند تا آن را مرمت و بازسازی کنیم. حضرت عمربن عبدالعزیز در پاسخ نوشت: وقتی نامه مرا خواندید پس شهرتان را با اجرای عدالت بازسازی کنید و اگر جلوی ظلم و ستم را بگیرید در واقع آن را بازسازی کرده اید. (سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص232)

** ادامه دارد **








وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » يکشنبه ارديبهشت ماه 10, 1391 2:33 pm



« پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان »




مسئولیت مسلمانان در عصر حاضر

با اذعان به این واقعیت که پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم خاتم پیامبران است و دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس امت اسلام همان مسئولیت جهانی و جاودانه پیامبرشان را بر عهده دارند و باید قدمهای استواری در این راستا بردارند.
کوته فکری است اگر کسی گمان کند که دین اسلام توان رویارویی با اندیشه های جدید و توطئه های امروزی را ندارد و دوران کارایی اش گذشته است. بلکه اسلام به عنوان دینی جهانی برای همیشه تاثیرگذاری اش را دارا خواهد بود و تا قیام قیامت می تواند در راهنمایی بشر به سوی سعادت دنیا و آخرت نقش آفرینی کند.
مسلمانان عصر حاضر باید زندگی پیشینیان موفق، یعنی صحابه و بزرگمردان تاریخ اسلام، را سرمشق قرار داده، با اندیشه جهانی و اوصاف والای‏شان آشنایی افزون تری حاصل کنند تا بتوانند در جهان امروز نیز موفق و پیروز باشند.

مسلمانان تا زمانی که نسبت به همه بشر احساس مسئولیت داشتند و دل‏مشغولی آنها سعادت انسانها بود، با همتی بی نظیر و عزمی آهنین پیش رفتند و گسترۀ اندیشه و کردارشان مرزها را از بین برد و پیروزمندانه و فاتحانه پیروزی های خیره کننده کسب کردند.
اما هرگاه از این مسئولیت عظیم شانه خالی کرده، در صدد دنیا طلبی و رفاه و آسایش از ارزشهای بنیادین دین غفلت کرده اند، از سریر عزت و شکوهمندی به زیر آمده، راهی دیار ذلت و نابودی شده اند، و به یقین می توان گفت که تاریک ترین دوران تاریخ مسلمانان، زمانی بوده است که مسلمانان از رسالت دینی و ایمانی خویش باز مانده، آزمندی‏های زر و زور و رفاه طلبی آنان را اسیر خود کرده است.

امروزه نیز بازیگر اصلی اسلام، افرادی می توانند باشند که فراتر از مرز و بوم و گرایش‏های فکری و حزبی با اندیشه ای عمیق و متعالی حرکت کنند و برای تمام دنیا خیرخواه و دلسوز بوده، نسیم رحمت اسلام را همه جا پخش کنند و در گردبادهای زمانه به خود نلرزند، بلکه و به دور از هرگونه افراط و تفریط به مسئولیت جهانی خویش بیندیشند.
مسلمانان صدر اسلام توانستند اوضاع و احوال جغرافیایی، دینی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی یکی از تاریک ترین دوران تاریخ آن روز را تبدیل کنند، چون همت همۀ آنان در جهت تعمیم این نور بزرگ (اسلام) و خیرخواهی برای دیگر انسانها و خودسازی مصروف بود.


امروزه نیز مسلمانان صدر اسلام باید اسلام را سرمایه عزت و سعادت خویش قرار داده، در جهت رضای خداوند و با خیراندیشی برای همه جهان گام بردارند تا بتوانند جهانیان را از ارزشهای اسلامی آگاه و بهره ور کنند و برای این منظور لازم است تا راعی و رعیت، علما، اندیشمندان، حاکمان، نویسندگان، مجاهدان، شاعران، ادیبان، خطبا، نابغه ها و هر کسی که دارای استعدادی است بسیج شوند و با جان و دل از اسلام بگویند و بنویسند و در جهت اهداف دینی و اسلامی رو به جلو حرکت کنند و نیز به مسئولیت خطیر خویش در قبال بیدار کردن عواطف خفته انسانها عمل کنند و با اندیشه ای جهانی و اخلاص کامل و به دور از هرگونه ریا و تظاهر و دورنگی و منفعت طلبی به اسلام خدمت کنند تا نور فروزان معنویت و دین جهان پر از ظلمت و تاریکی را روشن گرداند.

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » دوشنبه ارديبهشت ماه 18, 1391 9:00 pm

میراث پیامبر (صلی الله علیه وسلم) رجال است نه اموال ...



پس از آنکه خداوند متعال آیه :

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا»


را نازل فرمود و با نزول این آیه پروندۀ شریعت اسلام در قالب مجموعه ای مملو از فرامین الهی به بشریت تقدیم شد، پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم دارفانی را وداع گفت، و ملت محمدی- علی صاحبها الصلاة و السلام- به کمال نهایی عزت و مجد رسید.

رسول خدا صلی الله علیه وسلم مردانی را تربیت فرمود که هر کدام از آنها تا قیام قیامت پیشوا و رهبر امت قرار گرفتند. از میان آنها می توان خلفای راشدین، ائمه هدایت یافته، ستارگان فقه و فقاهت، بزرگان تفسیر، فرماندهان جهاد و اکابر زهد و عرفان را نام برد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم صحابه رضوان الله علیهم اجمعین را آموزش داد و در راستای تربیت آنها از هیچ کوششی دریغ نورزید. آنها فاتحان بی نظیر، رهبران مجد و بیداری اسلامی و الگو و اسوه برای طیف‏های مختلف در طول تاریخ درخشان اسلام قرار گرفتند.

آری؛ زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم وفات نمود، زرۀ مبارکش نزد یک یهودی به خاطر 30 صاع جو رهن بود. نه دیناری و نه درهمی به ارث گذاشت، و نه دخترانش از او ارث بردند و نه خویشاوندان نزدیکش. چرا که خودش فرموده بود:


«ما گروه انبیاء مال و منال به ارث نمی گذاریم، هرچیزی که از ما باقی بماند صدقه است.»


در خانه ای از خشت وفات نمود و در همان خانه آرمید. منزل و کاخ و برجی از او به جا نماند. نه باغی بزرگ و نه گنجی به ارث گذاشت، بلکه همانطور که به دنیا پا نهاده بود همانگونه از این دنیا رخت بربست. اما منهجی ربانی، عقیده ای بزرگ و بی نظیر، سنتی پاک و بی آلایش و دولتی اسلامی برگفته از عدل و داد، امتی با ایمان راسخ و محکم و پیامی ربانی و محمدی به ارمغان گذاشت که زمانه نمی تواند آن را مدفون کند و نه طوفانهای سهمگین قادرند که آن را از بین ببرند و نه آبهای تند و جاری می توانند آثارش را محو کنند و نه روزگار می تواند فراموشش کند.

ایشان خلیفه اول و جانشین بر حق، حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه؛ آن رادمردی که نشانۀ کامل صدق و صفا، ایمان و جانفشانی بود را تربیت نمود.
حضرت عمر رضی الله عنه؛ آن مرد عدل و داد، امام قاطع و فاروق اسلام را تعلیم داد.
عثمان بن عفان رضی الله عنه؛ آن رادمرد ربانی، حامل و جامع قرآن و نمونه سخاوت و جود را تحویل جامعه داد،
و تمرین عشق و شجاعت را به حضرت علی رضی الله عنه؛ آن شمشیر برّان و دریای علم و دانش و رادمرد میدان رزم داد.


او همچنین حضرت عبدالله ابن عباس رضی الله عنه مفسر و ترجمان قرآن و دانشمند امت، و اُبی بن کعب رضی الله عنه سردار قاریان قرآن، معاذبن جبل؛ رهنما و الگوی علما به سوی بهشت برین، ابوذرغفاری رضی الله عنه و سعد بن معاذ شخصیتی که عرش الهی به خاطرش به لرزه افتاد، خالد بن ولید رضی الله عنه؛ آن شمشیر از غلاف کشیده خدا، خالدی که در هیچ جنگی شکست را تجربه نکرد و همیشه پیروز و قهرمان میدان بود، و هزاران تن دیگر از صحابه؛ آن مشعل داران نور و ایمان که سینه هایشان دیوان صداقت، عدالت، ایستادگی، برادری، شجاعت، سخاوت، غمخواری، اصلاح و تربیت بود را پرورش داده و به جهان بشری تحویل داد.

به خاطر تربیت صحیح این افراد بود که تمدن نوین اسلام، تمدنی به جا مانده و دست نخورده و پیشرفته در طول تاریخ درخشانش بوده و خواهد بود. زیرا افکار صحیح و شیوه های عملی دقیق و روشن زندگی، اخلاق نیکو را به ارمغان آورده و صفات پسندیده و تعالیم زیبای روح و روان را فراروی بشریت می گذارد. بر خلاف تمدنهایی که زور، ظلم و ستم، تن پروری و غوطه ور شدن در شهوات و نزوات شعار اساسی آنها بوده، چنانچه امپراطورهای روم و ایران (قیصر و کسری) از خود ایوان، کاخ و کوخ، باغ، ناقوس و بوق به ارمغان آوردند و رفتند، اما خبری از اخلاق، عدل و عدالت محوری، صداقت و راستی، حیا و عفت نبوده که با ظهور اسلام لشکریان جانفشان اسلام (صحابه) این دو ابرقدرت را شکست دادند. بشنویم از پادشاهان مصر، فراعنه که اهرام سه گانه و مجسمه های سنگی بی روح از آنها به ثبت رسید. اما علم سودمند، عمل نیک، مساوات و برابری و عدل و داد با تاریخشان در تضاد بود.


** ادامه دارد **





وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
SharakamPawa (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط bahar » دوشنبه ارديبهشت ماه 18, 1391 11:53 pm

با سلام وتشکر از شما برادر گرامی
خیلی زیبا بیان کردید.

راز عظمت نبوت محمدصلی الله علیه وسلم در این است که او بعد از خودش رهبری دعوت را
به کسانی سپرد که شریعتش را آنگونه فهمیدند که خودش آموخته بود و آراسته به اخلاقش شدند.
همانگونه که پروردگارش او را تربیت نموده بود و دعوت بعد از او را ادامه دادندورسالتش را در تاریخ ثبت کردند.

وصل الله علیه و آله و صحبه و سلم

برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 2
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط Ramin » سه شنبه خرداد ماه 2, 1391 12:46 pm

میراث پیامبر (صلی الله علیه وسلم) رجال است نه اموال ...




نور اسلام با آمدن پیامبر صلی الله علیه وسلم تابیدن گرفت و فرش عدالت اسلامی گسترانیده شد و آثار عمارتهای برگرفته از خاک دوباره در دل زمین فرو رفت، در حالی که اسلام به بنا، مرمت و بازسازی تاکید می کند اما ابتدا ساختمان روح و روان و بنای نفس و جان، تزکیه و اصلاح قلب و پاکی درون و وجدان را می سازد. سپس بر شهرسازی، صنعت و تکنولوژی و فناوریهای نوین تاکید می کند. چنان که در زندگی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نمونۀ بارزی از آن مشهود است. در خانه ای کوچک و ساخته شده از خشت و گل زندگی می کرد. نور هدایت بشریت از همین خانه کوچک درخشیدن گرفت و خورشید عدالتش بر جهان تابیدن گرفت و شعاع نور ایمان در دنیا پخش شد. در همین خانه گِلی و خشتی جبرئیل علیه السلام فرود آمد و قرآن حکیم و منهج ربانی و راه راست را بر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم نازل فرمود. در همین خانه دولت اسلامی تشکیل شد و منشور عدالت گونه اش، ظلم و ستم، استبداد و بی بند و باری و جهل و بی سوادی را در نطفه خفه کرد.

زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به پیامبری رسید مردم نیاز مبرم به خانه های مستحکم و راههای مواصلاتی، مزارع  پیشرفته و نیاز به راه اندازی کارخانه های بافندگی و ریسندگی و آهن آلات و... داشتند، اما رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ابتدا از خود انسانها شروع نموده به تربیت و پرورش آنها پرداخت. نور ایمان و تعالیم گهربار اسلام را در دلهایشان جا داد. زیرا انسان زمانی که به رشد، اصلاح و تکامل برسد قلبش مملو از نور ایمان و محبت الهی می شود و افکارش روشن و شفاف می گردد و همتش اوج می گیرد. در این هنگام به پیشرفت زندگی و اصلاح دین و دنیای خود می پردازد. چه فایده ای از راه اندازی اَبَرکارخانه ها و شرکتها و تفریحگاهها و باغات به انسان می رسد زمانی که نور ایمان در دلش نباشد. انسانهای گنهکار، بدبخت و سست فطرت و رهبران ظلم و جور چند روزی از آنها استفاده می کنند و با دستان خود به تخریب عمارتها روی می آورند. فساد و فحشا را در شهرها به راه می اندازند و تمام آبادانی دنیا را به ویرانه ای تبدیل می کنند، اما روزی که اصلاح شوند و تربیت صحیح حاصل کنند، به سوی ایمان، عدل، مهربانی، آزادگی، امنیت، اخلاق و سربلندی رهنمون می شوند و تمدن زیبای اسلامی را زنده می کنند و بشریت را خط می دهند و دین و دنیای خود را با هوشیاری آباد می گردانند.

به همین علت بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم نسل اول (صحابه) را چنین تربیت کرد و مدت مدیدی نگذشته بود که نور تمدن اسلامی در اروپا تابید و خورشیدش دشتهای هند و سند را منوّر ساخت و با قافله علما و فقها و مصلحین و داعیان بر حق، جنگل های آفریقا و دشتهای تاشکند و نهاوند را فتح نمود و اگر ملتی بخواهد تمدن و ثقافت اسلامی و رهاورد ایمانی علم و معرفت را که اسلام آورده، از عقول اهل ایمان بزداید هرگز نخواهد توانست.

خداوند متعال می فرماید:


«یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» سوره  صف ، آيه 8

" مي خواهند نور خدارا با دهان هاي خويش خاموش كنند و خدا كامل كننده نور خويش است اگرچه كافران را ناخوش آيد. "


نوشته: دکترعائض القرنی
ترجمه: ابوحذیفه




وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط bahar » سه شنبه خرداد ماه 2, 1391 2:51 pm

باسلام وتشکر فراوان از برادر گرامی آقا رامین

هرگاه در راهی هموار گام بنهی به یاد آوربرتری کسانی را که در هموار کردن این راه
سختی ها کشیدندقبل از اینکه افتخار کنی به خودت که در این راه قدم برمی داری.
پس اگر آنها نبودند تو نمی توانستی در این راه سبقت گیری.

دعوتها پیروز نمی شوند مگر زمانی که رهبران یکدلی داشته باشند که در
شرایط و ظروف مختلف با یکدیگر همدل و یاور یکدیگر باشند.

برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 2
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط Ramin » جمعه خرداد ماه 12, 1391 12:14 pm





« استقامت پل موفقیت »


انسان در مسیر زندگی خویش همیشه با مبارزه و تقابل با عوامل خیر و شر، نیکی و فساد دست به گریبان است، و در بیشتر مواقع به واسطه عوامل درونی و یا برونی به سمت یکی از خیر یا شر کشیده می شود، اما دو نوع عامل در پرورش نیروهای انسانی نقش مهم و اساسی دارند، یکی تعلیمات آسمانی انبیای الهی که همچون اشعۀ خورشید، روح انسان را تحت پوشش خود قرار می دهد و تیرگی های صفات ناپسند و اخلاق ناستوده را به تدریج از صفحه دل می زداید و به جان شخص، نورانیت و صفا و درخشندگی می بخشد.

عامل دوم که می تواند بشر را در رسیدن به هدف مطلوب و کمال لایق خود مدد دهد، استقامت و پایداری در مصاف با مشکلات، دشواریها و گرفتاریهای مسیر هدف است، پیش از آن که شخص در سایه تعلیم درخشان آسمانی و پایمردی در برابر فشارهای گوناگون مسیر هدف، تهذیب و اصلاح شود و روانش از آلودگی های خوی حیوانی پاک گردد، متاع دنیا آن چنان روح و اراده اش را تحت سلطه و نفوذ قرار می دهد که مانند خسی بازیچه امواج مادیات می شود و به درگاه هر چیزی جز خدا سر می سپارد و روانش در بند تاریکی ها اسیر می گردد و پرده های هوسها بر وجودش سایه می افکند. بنابراین فشار مصایب و سختی ها نوعی ناآرامی و تزلزل در او به وجود می آورد. قرآن کریم می فرماید:


«إن الانسان خلق هلوعاً إذا مسه الشر جزوعاً» معارج: 20-19

انسان مخلوقی سخت حریص و ناشکیباست، چون با زیان و مشکلات روبرو شود، نا آرام و بی قرار می گردد.


در جای دیگر می خوانیم:

«فأماالانسان إذا مابتله ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن و أما إذا مابتله فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن» فجر:16-15

چون پروردگار، انسان را برای امتحان و آزمایش به نعمتها متنعم سازد، مغرور می شود و می گوید: خداوند من را عزیز و گرامی داشت و چون برای آزمون او، روزی اش را محو نمود زبون و سرافکنده می شود و می گوید: پروردگار من را خوار گردانید.


این کیفیات از خصایص انسان غیرمهذّب است، اما وقتی که دل انسان ها با رشد انگیزۀ دینی احیا می گردد، دیگر ارزش های فریبنده، نمی توانند انسان صالح و پرورش یافته را متزلزل  سازند و بر جان و ادراکاتش چیره گردند. خداوند در مقام بیان فلسفۀ مصایب و مشکلات زندگی می فرماید:

«لکیلا تأسوا علی ما فاتکم ولاتفرحوا بما أتاکم» حدید:23

هرگز به آن چه از دست شما می رود، تأسف و اندوه نخورید و از یافتن متاع و مقامی سرخوش نگردید.


ادامه دارد ...





وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » يکشنبه خرداد ماه 21, 1391 11:36 pm

« استقامت پل موفقیت »



مقاومت مومن در برابر ناملایمات

کسانی که در این جهان رسالتی به دوش دارند بیش از دیگران درمعرض سختی ها و ناملایمات زندگی دنیا هستند. ایشان مردم را به سوی خدا فرا می خوانند و هواداران طاغوت با ایشان می جنگند، ایشان منادی حق اند و به همین خاطر دستیاران باطل با آنان نبرد می کنند، ایشان مردم را به خوبی ها راهنمایی می نمایند و طرفداران بدی دشمن‏شان می شوند، ایشان امر به معروف می کنند و اهل منکرات با آنان می ستیزند، درنتیجه همواره درگیر و دار محنت‏ ها و بلاها بسر می برند و زنجیره ای از توطئه ها و آشوب ها زندگیشان را در برگرفته است. این سنت همان خدایی است که آدم و ابلیس را، ابراهیم و نمرود را، موسی و فرعون را و محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم و ابوجهل را آفریده است.
قرآن مجید چه زیبا می فرماید:


«و ما نقموا منهم إلا أن یومنوا بالله العزیزالحمید» (بروج 8 )
و از آنان انتقام جویی نمی کنند، مگر به این خاطر که به خدای عزیز و حمید ایمان آورده اند.


هر که در این بزم مقرب تر است  *******  جام بلا بیشترش می دهند


قرآن کریم، پیامبرگرامی اسلام را دعوت می کند که برای کسب موفقیت در تمام مراحل، شکیبایی خود را از دست ندهد و در برابر عوامل مخرب مقاومت ورزد.

«فاستقم کما أمرت و من تاب معک» (هود: 112) همان گونه که فرمان یافته ای (در راه تبلیغ و مبارزه) استقامت کن، همراه کسانی که با تو به سوی خداوند برگشته اند.

«واستقم کما أمرت ولا تتبع أهوائهم» (شوری:15) و آن گونه که به تو فرمان داده شده است ایستادگی کن و از خواسته ها و هوسهای ایشان پیروی نکن.


در این آیات خاطرنشان شده است که شعله های فعالیت و تلاش هیچگاه نباید به خاموشی گراید، بلکه پس از رسیدن به موفقیت و پیروزی بایستی که برای استقبال از مشکلات آینده آماده شد، زیرا در این جهان آسایش مطلق وجود ندارد و نباید انتظار آن را هم داشت.

رمز پیروزی  مسلمین در صدر اسلام نیز ایمان و مقاومت آنها در برابر دشمنان خطرناک بود و قهرمانی آن گروه فداکار با برجستگی خاص در صفحات تاریخ ثبت شده است.


ادامه دارد ...




وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » يکشنبه تير ماه 4, 1391 2:40 pm

« استقامت پل موفقیت »




نمونه ای از پایداری صحابه

پایداری یکی از یاران حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به نام «خبیب بن عدی» را نظاره گر باشید؛

پیامبر خدا- صلی الله علیه وسلم- او را به همراه عده ای از اصحاب برای دعوت قومی کافر- پس از آن که آنان برای مسلمانان امان نامه فرستاده بودند- به سرزمین آنها روانه کرد، اما آن کافران خیانت پیشه همراهان خبیب را به شهادت رسانده و او را به عنوان اسیر به مکه بردند و به مشرکان قریش فروختند. خبیب را به محل تنعیم بردند و بر تنه خرمایی بستند تا به قتل برسانند. ابوسفیان- که در آن زمان سردستۀ مشرکان بود- به همه مردم دستور داد تا قسمت‏های حساس بدن او را نزنند که زود جان خود را از دست دهد، بلکه به دست و پای او بزنند تا بر اثر اذیت و شکنجه از پای درآید. کافران بسیاری در آنجا حضور داشتند و هر کدام نیزه یا تیری را در دست، پا و سایر اعضای خبیب وارد می کردند، اما خبیب سرش را بالا گرفته بود و هیچ ناله و صدایی از او شنیده نمی شد. او همچون کوهی استوار بر عقیده و دین خود ثابت قدم بود. قبل از این که دستور نهایی اتمام کار خبیب صادر شود، ابوسفیان نزدیک او رفت و گفت: ای خبیب، تو را به پروردگارت سوگند می دهم آیا دوست داری که اکنون محمد- صلی الله علیه وسلم- به جای تو بود و تو در میان خانواده ات آزادانه به لذت و تفریح مشغول بودی؟

خبیب بلافاصله در پاسخ به او گفت: به خدا سوگند نه! هرگز دوست ندارم که در میان خانواده ام به سلامت زندگی کنم ولی خاری به پای رسول الله صلی الله علیه وسلم فرو رود، پس چگونه دوست می دارم که او به جای من باشد.


آن مرد خدا در آخرین لحظات عمر خود بر روی چوبه دار ابیات بسیار زیبایی سرود که حاکی از پایداری و توان روحی او در برابر مرگ است؛


و لستُ أبالی حین أُقتَل مسلما        .......         علی أی جنب کان فی الله مصرعی
و ذلک فی ذات الإله و إن یشاء           ........          یبارک علی أوصال شلوٍ ممزع


(و آنگاه که در حالت اسلام کشته شوم، دیگر برایم مهم نیست که در راه خدا به کدام پهلو بیفتم و این مرگ من به خاطر خداست و اگر او بخواهد اندام‏های پاره پاره شده مرا مبارک می گرداند.)


آری! ایمان یگانه عاملی است که می تواند چنان روان و ضمیر آدمی را نیرومند سازد و دایره فعالیتش را گسترش دهد که برای روبروشدن با پیچیده ترین و سخت ترین مشکلات آمادگی پیدا کند و هرگز دچار ضعف و زبونی نشود.

مرد با ایمان می داند که سختی ها هر قدر هم گران باشند، در برابر روح شکست ناپذیر او دوام نمی آورند و عاقبت سپری خواهند شد.
این نیروی ایمان است که به طور قاطع، قدرت تحمل شخص را افزایش می دهد، بدون این که به تعادل روانی اش لطمه ای وارد آید و ثبات در راه هدف را از دست دهد.


ادامه دارد ...






وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » يکشنبه مرداد ماه 1, 1391 12:54 pm

« استقامت پل موفقیت »




بر چه چیز ثابت قدم باشیم ؟

پایداری و ثبات در سه مورد مطلوب و نیکوست:

1- پایداری در راه حقی که آشکار است ،
2- پایداری در نصرت دین ،
3- پایداری برعبادت خداوند ...


پایداری در راه حق

فرد مومن آن چنان در راه حق پایداری و مقاومت نشان می دهد که تزلزل و بیمش مبدل به استقامت و ایمنی می گردد. ایمان او موجب درهم شکستن وحشت و نومیدی است و شخص را به فداکاری و تحمل مشکلات عادت می دهد و قلب و روان و احساساتش را تصفیه می کند. بدون شک هنگامی که همه مردم از حق اعراض کنند، پایداری بر حق سخت است، ولی فرد مومن در چنین موقعیتی با درس گرفتن از سیرت حضرت ابراهیم خلیل الله- علیه السلام- در ثبات و پایداری خود را ملتی می شمارد.

همان طوری که قرآن مجید درباره ایشان می فرماید:


«إن إبراهیم کان أمة قانتا لله حنیفا» (نحل:120)

ابراهیم خود امتی بود جامع همه فضائل اخلاقی و مطیع فرمان الهی، چرا که در مقابل ملت کفر به تنهایی ایستادگی کرد.


پس ای برادر و خواهر !!
اگر همه مردم در امر دین سست و بی اراده شدند تو ثابت قدم باش. اگر همه مردم نماز را فراموش کردند، تو فراموش مکن. اگر همه از راه خدا غافل شدند تو غافل مشو و نافرمانی مکن. اگر همه مردم از حق روی برتافتند و خسته شدند، تو از آن منحرف مشو.

گرچه این در عصر که مادیات، معنویات را تحت الشعاع قرار داده ثبات بر حق با چالش‏هایی همراه است، چنانکه آن حضرت صلی الله علیه وسلم می فرماید:


«یأتی علی الناس زمان الصابر علی دینه کالقابض علی الجمر» [سنن ترمذی: رقم 2260]

زمانی بر مردم می رسد که انسان عامل بر دینش مثل کسی است که تکه آتشی را در دست دارد...


ادامه دارد ...





وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Sanam1 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » پنج شنبه مرداد ماه 5, 1391 11:58 am

« استقامت پل موفقیت »




استقامت قهرمان ایمان

در اینجا به بیان حکایت نوجوانی که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ماجرای او را برای یاران خود بیان فرمودند، خواهیم پرداخت.
امام مسلم رحمه الله در کتاب «صحیح مسلم» می نویسد:


در امت‏های گذشته پادشاهی بود که ساحری در خدمت داشت. هنگامی که ساحر احساس کرد به سن کهولت رسیده است به پادشاه گفت: من پیر شده ام و شما نوجوانی را نزد من بفرستید تا به او سحر بیاموزم. پادشاه هم نوجوانی را نزد او فرستاد تا به او آموزش دهد. سر راه این نوجوان- که به نزد ساحر می رفت- راهبی بود، هر بار که او نزد ساحر می رفت، پیش راهب مدتی می نشست و با اشتیاق به سخنان وی گوش می داد، ولی چون نزد ساحر می رفت بابت تأخیر او را تنبیه می کرد. این ماجرا را با راهب در میان گذاشت، او گفت: هرگاه به خاطر تأخیر از سوی ساحر بازخواست شدی- به طور توریه- بگو پیش خانواده ام بوده ام و چون خانواده تو را توبیخ نمودند بگو نزد ساحر بوده ام. در همین دوران حیوان بزرگی را دید که راه را بر مردم بسته است. نوجوان با خودش گفت: امروز می فهمم که ساحر یا راهب کدام یک بهتر است؟ پس سنگی برداشت و گفت: خداوندا! اگر دین راهب نزد تو از دین ساحر محبوب تر است این حیوان را از پای درآور تا مردم بتوانند از راه عبور کنند. سپس سنگ را به طرف حیوان پرتاب کرد و بر اثر اصابت سنگ حیوان کشته شد و راه بر مردم باز شد. جوان ماجرا را برای راهب بازگو کرد. راهب به او گفت: پسرم امروز تو از من فاضل تر هستی و به جایگاه والایی دست یافته ای، چرا که بر حق پایدار بوده ای، تو مورد امتحان و ابتلا قرار می گیری و در آن هنگام سخنی از من به میان نیاور.

کار نوجوان به جایی رسید که کور مادرزاد و بیماری- لاعلاج- برص (پیسی) و سایر بیماری‏ها را برای مردم فقیر با دعا معالجه می کرد. یکی از ملازمان پادشاه که بینایی خود را از دست داده بود با هدایای فراوانی نزد او آمد و گفت: اگر مرا شفا دادی، این همه اموال به شما اهدا خواهد شد. نوجوان گفت: من هیچ کس را شفا نمی دهم و تنها خداوند است که همگان را شفا می دهد. پس اگر به خداوند ایمان بیاوری من از بارگاه او شفای تو را می خواهم و او تو را شفا خواهد داد. آن مرد نابینا ایمان آورد و خداوند او را شفا بخشید. او همچون روزهای گذشته نزد پادشاه رفت و در مجلس او نشست. پادشاه به او گفت: چه کسی بینایی ات را به تو بازگرداند؟ مرد گفت: پروردگارم! پادشاه گفت: آیا تو غیر از من پروردگاری داری؟ گفت: آری، پروردگار من و تو "الله" است. پادشاه دستور بازداشت و شکنجه او را صادر کرد تا اینکه سرانجام بر اثر شکنجه فراوان نام پسربچه را به میان آورد. بلافاصله نوجوان را نزد پادشاه آوردند. پادشاه گفت: ای پسر! به من خبر رسیده که تو با سحر کور مادرزاد و ابرص را معالجه کرده و چنین و چنان می کنی.

نوجوان گفت: من هیچ کسی را شفا نمی دهم، بلکه فقط خداوند است که همگان را شفا می بخشد.

پادشاه دستور زندانی و شکنجه کردن او را صادر کرد و آن قدر او را شکنجه کردند تا به نام راهب اعتراف کرد. راهب را دستگیر کرده و به نزد پادشاه آوردند. پادشاه به او گفت: از دین خود بازگرد. راهب سر باز زد. پادشاه دستور داد تا اره ای را بیاورند. اره را بر فرق سر راهب گذاشته و جسم او را دو نصف کردند، طوری که هر نصفی به جانبی افتاد.

ملازمِ پادشاه را هم احضار کرده و به او گفتند: از دینت بازگرد. او نیز از قبول آن دستور سر باز زد. سپس او را هم با اره از فرق سر دو نصف کردند، طوری که هر کدام از طرف بدنش به سویی افتاد.

پادشاه دستور داد که نوجوان را هم بیاورند. او را حاضر کردند. همان پیشنهاد بازگشت از دین را بر او نیز عرضه کردند و او هم از پذیرفتن آن امتناع ورزید. پادشاه او را به دست چند نفر از درباریان خود سپرد و به آنها توصیه کرد این نوجوان را به فلان کوه ببرید و او را از آن بالا برده و هنگامی که به بالای قله رسیدید به او پیشنهاد بدهید که از دین خود برگردد، اگر پذیرفت او را رها کنید و گر نه او را از همان بالا به پایین پرت کنید.

هنگامی که نوجوان را به بالای کوه بردند، گفت: خدایا! مرا در مقابل اینان هر طور که خود می خواهی محافظت بفرما. وقتی او این دعا را خواند، کوه به لرزه درآمد و مأموران پادشاه از کوه پایین افتادند و نوجوان خود به تنهایی به سمت قصر پادشاه حرکت کرد.

نوجوان نزد پادشاه رسید، پادشاه به او گفت: همراهان تو کجا هستند؟ پاسخ داد: خداوند مرا از آنان محافظت کرد. پادشاه بار دیگر آن نوجوان را به دست عده ای از درباریان خود سپرد و به آنها گفت: او را با یک قایق به وسط دریا ببرید، اگر از دین خود برنگشت او را در دریا بیندازید.

هنگامی که او را به وسط دریا رسانیدند، دست به دعا برداشته و گفت: خدایا! مرا از شرّ اینان آن گونه که خود می خواهی محافظت فرما. ناگهان قایق واژگون شد و همه سرنشینان غرق شدند. نوجوان نزد پادشاه بازگشت. پادشاه از او پرسید: همراهان تو کجا هستند؟ نوجوان گفت: خداوند مرا در برابر آنان محافظت نمود.

نوجوان به پادشاه گفت: تو نمی توانی مرا بکشی، مگر آنچه را که به تو می گویم انجام دهی! پادشاه گفت: چه چیزی را انجام دهم؟ نوجوان گفت: همه مردم را در یک دشت جمع کن و مرا به تنه درخت خرما ببند، سپس از تیردان خودم یک تیر بردار و آن را در کمان قرار ده و بگو: بسم الله، رب الغلام» به نام خدا، پروردگار این نوجوان. آنگاه تیر را به سمت من رها کن، اگر این کار را انجام دهی، می توانی مرا بکشی.

پادشاه تمام مردم را در مکانی وسیع جمع کرد و نوجوان را بر تنه درخت خرما بست و از تیردان آن نوجوان تیری برداشت و آن را در کمان قرار داد و گفت: به نام الله، پروردگار این نوجوان و سپس تیر را به سمت او رها کرد. تیر به میان چشم و گوش پسر اصابت کرد، دست را بر محل زخم گذاشت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

مردم فریاد بر آوردند: «آمنا برب الغلام، آمنا برب الغلام، آمنا برب الغلام» به پروردگار نوجوان ایمان آوردیم، به پروردگار آن نوجوان ایمان آوردیم.

به پادشاه گفته شد: نگرانی تو به واقعیت پیوست و مردم ایمان آوردند. در این هنگام پادشاه سخت بر آشفت و دستور داد تا کانال‏هایی حفر کنند و در آنها آتش بیفروزند. سپس دستور داد هر کس از دینش برنگشت او را در آن بیفکنید. دستور پادشاه به مرحله اجرا در آمد تا این که نوبت به زنی رسید که کودکی در بغل داشت. زن نخست اندکی عقب رفت، کودک او لب به سخن گشود و گفت: مادرجان! مقاوم باش دین تو بر حق است.

(صحیح مسلم، رقم الحدیث:7471)


ماجرای این قهرمان ایمان درس پایداری و مقاومت به ما می آموزد که هدف و آرمان اعتقادی بیش از هر چیز دیگری با ارزش است. او با این حال که قبلا دو بار فرصت یافته بود تا از چنگال مرگ نجات یابد اما ترجیح داد تا این قضیه را به سود عقیده خود خاتمه دهد و با استقامت و گذشتن از جان، مبلّغ توحید الهی به مردم باشد و زمینه ایمان آوردنشان را فراهم سازد.

ادامه دارد ...



وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Sanam1 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط Ramin » چهارشنبه مرداد ماه 11, 1391 5:28 am

« استقامت پل موفقیت »



پایداری در یاری رساندن به دین اسلام


از آن جایی که دین اسلام بسیار با ارزش و گرانبهاست، برای یک مومن هیچ چیزی با ارزش تر از صیانت و پاسداری از دین نیست. مومن معتقد است که هر اتفاقی رخ دهد من بر دین و اصول و مبانی آن پایدارم. استهزاء و تمسخر بی‏خردان، هیچگاه او را مأیوس نخواهد کرد و هر چند دیگران تلاش و فعالیت دینی او را بی اهمیت جلوه دهند اما او بدان اهتمام بیشتری می ورزد. او به خوبی می داند که استقامت و پایداری در راه تعالی دین اسلام موجب ترقی است و او را به اوج کمال می رساند.

او همواره سخن نبوی خطاب به سفیان بن عبدالله- رضی الله عنه- را آویز گوش خود قرار داده است که وقتی ایشان فرمودند:


«یا رسول الله قل لی فی الاسلام قولاً لا أسأل عنه أحداً غیرک، قال: قل آمنتُ بالله ثم استقم» (صحیح مسلم، رقم: 168)

عرض کردم ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم درباره اسلام مرا سخنی بیاموز که جز از خود شما از هیچ کس دیگری در آن باره سوال نکنم. آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: بگو به خدا ایمان آوردم، سپس پایدار باش.


این روایت از جوامع الکلم و حاوی اصول اسلام، یعنی توحید و اطاعت است، زیرا توحید با گفتن «آمنتُ بالله» تحقق می یابد و اطاعت با همه انواع و اشکال خود در «ثم استقم» متجلی است.

حضرت فاروق اعظم- رضی الله عنه- در توضیح استقامت می فرماید:


«الاستقامة أن تستقیم علی الامر و النهی و لاتروغ روغان الثعالب» (تفسیر مظهری)

استقامت آن است که شما بر اوامر و نواهی خداوند پایدار باشید و از احکام الهی همانند روباه بدین سو و آن سو نگریزید.


صوفیه کرام نیز در باب استقامت چه زیبا فرموده اند؛ «الاستقامة خیر من ألف کرامة» استقامت از هزار کرامت بهتر است.

بدون شک پایداری در نصرت دین و گردن نهادن به اوامر و نواهی، بزرگترین موفقیت‏ها و بالاترین خوشبختی‏ها را در بر دارد و رمز پیروزی مؤمن در دنیا و آخرت است.



ادامه دارد ...






وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

بعدي

بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 7 مهمان