دوستانی که بار اولشون هست این تاپیک رو می بینن اول این توضیحات را ملاحظه کنند :
http://www.penous.com/ftopict-1394.html ... 3f0cff8d61
براي دیدن آرشیو آیات قبل، از منوی بخش دینی قسمت تفسیر را انتخاب کنید یا به طور مستقیم از لینک زیر استفاده کنید :
http://www.penous.com/forum-53.html&sid ... c23e8d66d0
سوره ی دو آیه 7: سرانجام کافران
خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(7)
1. برداشت کلی:
کفرپیشگان عالم که ورودی های مغزشان را بسته اند و تفاوتی نمی کند که آنها را انذار دهی یا نه مورد مجازات قرار می گیرند.
دوباره سنت عمل و عکس العمل جان می گیرد،کنش و واکنش، اکشن و راکشن.
چنین کسانی، بر قلب هاشان مهر نهاده می شود، و بر گوشهاشان نیز! و پرده ای بر چشمهاشان افکنده می شود تا در راه گمراهی که انتخاب کرده اند گمراه تر شوند.
تشنه همجوار و رویگردان از جوی هدایت را چه مجازاتی شایسته تر از تشنه تر کردن و دورتر کردن!!
گوش هایی که شنیده و ناشنیده برش یکسان بود و چشم هایی که دیده و نادیده برایش فرقی نمی کرد! خداوند بر آنها مهر می زند و بر روی آنها پرده می افکند به خاطر این کفران نعمت!
این سنت جاری خداوند در طبیعت است، عضوی که از آن استفاده نمی شود، توانایی اش را از دست می دهد.
این مجازات همه کسانی است که می دانند و می پوشانند، که نمی خواهند ببینند و بشنوند و بدانند.
"مجازات نگریستن و ندیدن!
مجازات گوش دادن و نشنیدن!
مجازات نفهمیدن!" { متن از کاربر گرامی Noha }
و در پایان نیز عذابی بزرگ برای آنان است، عذابی عظیم!
2. سوالات و نکات : ( برای تدبر بیشتر)
1. معنی دقیق ختم، الله، قلب، سمع، ابصار، غشاوه و عذاب و عظیم؟ { تمام کلمات آیه جدید هستند!}
2. فعل گذشته مفرد مذکر برای خواست الله؟
3. این" ختم نهادن" بعد از "فرق نداشتن" و" کفر" است یا قبل و یا هم زمان و کلا ترتیب این سه تا؟ یعنی اینکه بنابر ظاهر آیه بعضی ها هستند که کافراند و در نیجه انذاردادن یا ندادن برایشان فرقی نمی کند و سپس دچار عذاب ختم نهادن می شوند؟ یا نه مثلا کارهایی کرده اند که سبب این ختم نهادن شده است و این ختم نهاده شدن باعث کفرشان و بی توجهی شان شده است؟
4. چرا قلب و سمع و ابصار؟ و بقیه نه؟ مثلا دهان؟
5. آیا ترتیب مهم است؟ اول قلب بعد گوش و بعد چشم؟ {همان بحث ترتیب ذکر شده در سوال 2 آیه 3 همین سوره} {آیا می توان جواب های این چنینی برای این سوال داد "قلب محل تصمیم گیری نهاییه، اونجاس که فرد بعد از دریافت داده های صوتی(تبشیر ها و انذار ها) یا تصویری(معجزات کوچک و بزرگ) تصمیم می گیره که ایمان بیاره یا کافر بشه! بنابراین مهمترین عملکرد مال قلبه
سمع محل ورود داده هاییه که از اطراف(در مورد دین و دعوت، از جانب خدا و پیامبر(ص)) دریافت میشن و انسان در ورودشون اختیاری نداره(همه این داده های صوتی رو میشنون)، بنابراین در درجه دوم اهمیته؛ چون نمیتونه انتخاب کنه که چه چیزی رو از طریق سمع دریافت کنه و چه چیزی رو نه!
بصر(یا ابصار) محل ورود داده های تصویریه و خاصیت این نوع داده ها اینه که باید دنبالشون بری و با توجه به میزان و کیفیت جستجویی که انجام می دی بهشون دست پیدا میکنی؛ بنابراین در درجه سوم اهمیت قرار میگیره، چون از این طریق میشه به صورت گزینشی داده ها رو دریافت کرد؛ "{ متن از کاربر گرامی Hawre }}
6. چرا قلب و سمع را ختم ولی بصر را غشوه؟
7. چرا ظاهرا قلب و بصر جمع و سمع مفرد؟
8. حکمت تکرار علی در"ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم" در چیست؟
9. منظور از واژه قلب در قرآن چیست؟ چرا هم مردم و هم خیلی از نویسندگان بزرگ قلب را مرکز احساس می دانند؟ مگر قلب چه ربطی به انذار دارد؟ قلب وظیفه اش پمپاژ خون مگر نیست؟ آیا مغز مرکز احساسات و افکار نیست؟
3. نتیجه گیری های احتمالی :
1. خداوند کافران بی توجه به انذار را مجازات می کند(عذابی عظیم).
2. مجازات آنها در دنیا مهر نهادن بر قلبها و گوشهایشان و پرده گذاشتن بر چشمهایشان است.
3. فعل ماضی مفرد مذکر برای فعل خدا. {مقایسه با نتیجه احتمالی شماره 6 آیه سه}