در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود
مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar
توسط naseh_azizi » يکشنبه ارديبهشت ماه 17, 1391 7:28 pm
با سلام و عرض ادب خدمت تمام برادران و خواهران ایمانیم....
پیشنهادم اینه که بیایم هر هفته یک گناه رو مورد بررسیِ همه جانبه قرار بدیم. به عنوان مثال زمینه های مختلف ارتکاب به اون گناه و ضررهای اون چه از نظر دینی و چه از نظر روان شناختی و.... رو مورد تجزیه و تحلیل قرار بدیم و راه های مبارزه با اون یا ترک اون رو به بحث بذاریم. نظرتون چیه دوست دارم اولین گناه رو شما دوستان عزیز پیشنهاد بدید. منتظر نظرات تون هستم.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط
naseh_azizi در شنبه ارديبهشت ماه 23, 1391 11:08 pm .
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 6
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), abdulrahman (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), maysam_b (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط Mmm » يکشنبه ارديبهشت ماه 17, 1391 8:10 pm
كينه ؛ سوءظن ؛ غيبت!
-
Mmm
-
توسط mosabsalehii » يکشنبه ارديبهشت ماه 17, 1391 9:38 pm
سلام کاک ناصح گیان امیدوارم حالت خوب باشد ممنون از پیشنهاد خوبت منم با کاک متین گیان موافقم که برای شروع در مورد غیبت حرف زده بشه. به امید موفقیتتان.
آخرين ويرايش توسط
mosabsalehii on دوشنبه ارديبهشت ماه 18, 1391 4:52 pm, ويرايش شده در 2.
طلوع هر چیز که زیبا باشد ، به زیبایی دیدن خوشحالی دوست نیست
- برای نویسنده این مطلب mosabsalehii تشکر کننده ها:
- naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
mosabsalehii
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 139
- تاريخ عضويت: پنج شنبه تير ماه 16, 1390 11:30 pm
- محل سکونت: کرمانشاه - پـــاوه - دوریسان
- تشکر کرده: 1 دفعه
- تشکر شده: 138 بار
- امتياز: 10
-
توسط naseh_azizi » يکشنبه ارديبهشت ماه 17, 1391 10:20 pm
با سلام و تشکر خدمت برادران عزیزم کاک متین و کاک مصعب عزیز خیلی خوب پس موضوع غیبت رو به امید الله و به کمک دوستان بررسی می کنیم
بسم الله....
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط
naseh_azizi در شنبه ارديبهشت ماه 23, 1391 11:03 pm .
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط maysam_b » دوشنبه ارديبهشت ماه 18, 1391 9:49 am
سلام
کاک ناصح عزیز خیلی ممنونم از پیشنهادی که ارائه دادی .
اما یه نقد ازتون دارم : که چطوریه که فقط با نظر دو نفر از عزیزان بحث رو انتخاب میکنی و نمیذاری دیگر عزیزان پینوسی هم وارد بحث بشن و اونا هم در این بحث شرکت کنند !!!!!!
با تشکر : من موضوع خود بزرگ بینی یا همان تکبر را برمی گزینم .
يادمان باشد كه زنگ تفريح دنيا هميشگي نيست ، زنگ بعد حساب داريم ..!!
- برای نویسنده این مطلب maysam_b تشکر کننده ها:
- naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
maysam_b
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 203
- تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 10, 1390 12:30 am
- محل سکونت: روانسر
- تشکر کرده: 193 بار
- تشکر شده: 316 بار
- امتياز: 80
-
توسط Ramin » دوشنبه ارديبهشت ماه 18, 1391 12:58 pm
با سلام و تشکر از کاک ناصح عزیز
پیشنهاد جالب و مفیدیه، ممنون ...
من دوست دارم در مورد " غیبت " بحث بشه.
یه پیشنهاد هم دارم:
اگه میشه یه لیست از گناهان یا مواردی رو که قراره در موردشون بحث بشه تهیه کنین و تو پستتون بذارین تا انتخاب آسون تر بشه ...
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
- برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 2
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
Ramin
- کاربر طلایی
-
- پست ها : 999
- تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
- تشکر کرده: 945 بار
- تشکر شده: 1633 بار
- امتياز: 2940
توسط naseh_azizi » شنبه ارديبهشت ماه 23, 1391 7:03 pm
با سلام و عذر خواهی مجدد خدمت همه ی دوستان به خاطر غیبت های مکرر این حقیر
با تشکر از کاک میثم عزیز راست میگی برادر یه خورده عجله کردم ببخشید اما ظاهراً تا اینجا موضوع غیبت رای بیشتری آورده.در مورد موضوع تکبر هم انشالله بحث خواهیم کرد داداش.بازم ممنون به خاطر تذکرت.
تشکر از کاک رامین بزرگوار چشم برادر انشاالله یه لیست از گناهان قابل بحث رو ارائه خواهم کرد.
و اما موضوع مورد بحث یعنی غیبت:
همونطور که همه میدونیم غیبت یکی از آفت های زبانه. بیاییم یکم بیشتر در مورد این گناه بزرگ که جز کینه و دشمنی و غم و اندوه چیزی رو به دنبال نداره، فکر کنیم. واقعاً یه نگاه به خودمون و جامعه مون بندازیم ببینیم روزانه چقدر دچار این آفت که همچون اژدهایی گزنده و زهرآلود ریشه ی محبت ها و برادری ها رو میسوزونه و تخم کینه رو توی دل هامون می کاره، مشيم. ابتدا تحريم اين گناه رو از نظر قرآن و حديث مورد بررسي قرار بديم:
«برخي از شما، از برخي ديگر غيبت نكنند؛ آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهي خود را بخورد؟ به يقين همهي شما، از مردهخواري بدتان ميآيد (و از آن بيزاريد؛ غيبت نيز چنين است و از آن بپرهيزيد و) از خدا بترسيد؛ بيگمان خداوند، بس توبهپذير و مهربان است». حجرات 12
مطلب بن عبدالله ميگويد: رسولخدا(ص) فرمود: «الغيبة: أن يذكر الرجل بما فيه من خلفه!» «غيبت يعني اينكه ويژگيهاي فردي، پشت سر او گفته شود». (زوائد الجامع، سيوطي به نقل از روايت الخرائطي در (مساوي الأخلاق) و «الصحيحۀ» (1992). اين روايت را امام مالك نيز به طور مرسل روايت كرده
است.)
همچنين ابوهريره(رض) ميگويد: رسولخدا(ص) فرمود: «أتدرون ما الغيبه؟ قالوا: الله و رسوله أعلم. قال: ذكرك أخاك بما يكره». يعني: «آيا ميدانيد غيبت چيست؟ آنها عرض كردند: خدا و رسول او آگاهترند. آن حضرت(ص) فرمود: (غيبت) يعني اينكه در مورد برادرت چيزي بگويي كه او را ناخوشايند باشد (و دوست نداشته باشد چنين سخني در غياب وي گفته شود)». (مسلم 2589 )
ابوبرزه اسلمي و براء بن عازب نيز روايت ميكنند كه رسولخدا(ص) فرموده است: «يا معشر من آمن بلسانه و لم يدخل الايمان قلبه! لا تغتابوا المسلمين و لا تتبعوا عوراتهم فإنه من اتّبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله عورته يفضحه و لو في جوف بيته». يعني «اي كساني كه با زبان اظهار ايمان نمودهايد، اما هنوز ايمان در قلبهايتان رسوخ نكرده است! از غيبت كردن مسلمانان بپرهيزيد و در پي عيوبشان برنياييد. همانا آنكه در پي عيوب مسلمانان برآيد، هر آيينه خداوند در پي عيوب او برخواهد آمد و آنكه خداوند در پي عيوبش برآيد، بيترديد رسوايش خواهد نمود، هر چند درون (چهارديواري) خانهاش باشد». (ابوداود (4083) و ابن حبان و .... علامه آلباني در «غاية المرام (420)» اين حديث را حسن دانسته و در كتاب صحيح الترغيب و الترهيب (2340حديث مذكور را «حسن صحيح» دانسته است).
رسولخدا(ص) فرموده است: (… و إن أربى الربا استطالة الرجل في عرض أخيه). يعني: «… همانا بدترين ربا، آن است كه شخص، در عرض و آبروي برادر خويش تطاول و دست درازي نمايد».(«الاوسط» طبراني و «الصحيحۀ» (1871). علامه آلباني در كتاب «صحيح الترغيب و الترهيب» اين حديث را صحيح دانسته است).
در نتيجه غيبت، يعني بازگو كردن ويژگيهايي از افراد كه آنان راضي نيستند آن ويژگيها، در غياب آنها بازگو شود.حالا ببينيم ما چطور غيبت رو توجيهش مي كنيم: شيطان براي آنكه مردم را به غيبت وادار كند، ترفندها و حيلههاي فراواني بكار ميبرد، از جمله اينكه در ذهن مردم وسوسه ميكند و ميگويد: صفاتي كه پشت سر فلاني، ذكر ميكنند، چيزي جز واقعيت نيست و تمام صفات مذكور در او وجود دارد؛ لذا اشكالي ندارد. بديهي است كه چنين توجيهي در زمينهي غيبت، به چند دليل مردود است:
1ـ غيبت در اصل همين است كه صفاتي كه در شخص وجود دارد، در غياب او بازگو شود. حديثي كه ابوهريره(رض) روايت كرده، بر مردود بودن توجيه مذكور صراحت دارد؛ ابوهريره(رض) روايت ميكند كه رسولخدا(ص) فرمود: (أتدرون ما الغيبة؟ قالوا: الله ورسوله أعلم. قال: ذكرك أخاك بما يكره. قيل: أرأيت إن كان في أخي ما أقول؟ قال: إن كان فيه ما تقول؛ فقد اغتبته، وإن لم يكن فيه فقد بهتّه). يعني: «آيا ميدانيد كه غيبت چيست؟ عرض كردند: خداوند و رسول او آگاهترند. آن حضرت(ص)فرمود: غيبت يعني اينكه صفاتي از برادر خويش را در غياب او بازگو نمايي كه ذكر آن براي وي ناخوشايند باشد. سؤال شد: آيا اگر آنچه پشت سر برادرمان بازگو ميكنيم، واقعاً در وي وجود داشته باشد، باز هم مرتكب غيبت شدهايم؟ فرمود: اگر آنچه ميگويي، در وي وجود داشته باشد، هر آيينه غيبت كردهاي؛ اما چنانچه آن صفات و ويژگيها در او وجود نداشته باشد، مرتكب (گناهي بزرگتر يعني) بهتان و تهمت شدهاي».( مسلم 2589 )
2ـ انس بن مالك(رض)روايت ميكند؛ چنین مرسوم بود كه هرگاه عربها عزم سفر ميكردند، خادمي نيز همراه خويش ميبردند تا در طول سفر در خدمت آنها باشد. از قضا روزي ابوبكر و عمر رضي الله عنهما عزم سفر نمودند و يك نفر را نيز با خود همراه كردند تا به آنان خدمت كند. (پس از چندي راهپيمايي خسته شدند و براي استراحت اندكي خوابيدند)؛ وقتي بيدار شدند، ديدند خادم نيز همچنان در خوابي عميق فرو رفته و هيچ غذايي هم آماده نكرده است. يكي از آن دو، خطاب به ديگري گفت: انگار آقا در خانهاش خوابيده! چه خواب عميقي دارد! به هر حال وي را از خواب بيدار كردند و به او گفتند: نزد رسولخدا(ص) برو و به ايشان سلام برسان و بگو: ابوبكر و عمر، از شما درخواست غذا دارند. رسولخدا(ص) خطاب به پيك آن دو بزرگوار فرمود: به آن دو بگو كه آنها سير و پر خوردهاند. (پيك نيز پيغام) رسولخدا(ص)را به آنان رسانيد. آن دو، سخت ترسيدند و نزد پيامبر(ص)رفتند و عرض كردند: ما از شما تقاضاي غذا كرديم، اما شما گفتهايد كه ما غذا خورده ايم. به راستي مگر ما چه خوردهايم؟ آن حضرت(ص)فرمود: شما از گوشت برادرتان خوردهايد! به خدا سوگند كه پارههايي از گوشت وي را ميان دندانها و لثههايتان مشاهده ميكنم! آن دو عرض كردند: برايمان طلب مغفرت كن. رسول اكرم(ص)فرمود: هر آيينه بايد او (كه غيبتش را نمودهايد) برايتان طلب مغفرت كند. ( «الاحاديث المختارۀ» تألیف ضياء المقدسي. به تحقيق علامه آلبانی)
چه بسيارند افرادي كه خيلي راحت ميگويند: فلاني، پرخور است يا فلاني زياد حمام ميرود و….
بايد خيلي مراقب باشيم تا از روي بيپروايي، به غيبت و خوردن گوشت برادر مسلمانمان، دچار نشويم. گروهي غيبت ميكنند و اين كار خود را توجيه ميكنند و ميگويند: درست است ما عيوب فلاني را پشت سر او بازگو ميكنيم، اما با اين كار، خير او را ميخواهيم و به چيزي جز مصلحت و منافع او نميانديشيم. برخي نيز ميگويند: ما به خاطر منافع و مصالح عموم، اين كار را انجام ميدهيم. به هر حال حتي با چنين اهدافي غيبت كردن مردود خواهد بود.
زيرا اولاً، هر كاري كه انجام ميپذيرد، بايستي كاملاً مشروع باشد؛ لذا هر كس، نيت خوب و مشروعي داشته باشد، اما ساير جنبههاي كار خويش را در راستاي آن نيت و در چارچوب شريعت قرار ندهد، صرف نيت، براي نجات او از عذاب الهي كافي نخواهد بود. در نتيجه مصالح فردي يا حتي منافع يك جامعه نميتواند دليلي براي غيبت كردن از فردي باشد.
ثانياً: اگر كسي واقعاً نيت و هدف نيكي را در غيبت كردن دنبال ميكند، بايد روش و عملكردي كه آن را براي رسيدن به هدفش انجام ميدهد نيز صادقانه و نيكو باشد و اين، تنها در صورتي ميسر ميگردد كه انسان، به جاي غيبت كردن، نزد آن شخص برود و با حكمت، به وعظ و ارشاد وي بپردازد و او را به فرمانبرداري از آموزهها و دستورات اسلامي و اجتناب از هوا و هوس رهنمون گردد. البته گاهي ضرورت، ايجاب ميكند كه چندين بار اين دعوت و ارشاد تكرار گردد؛ اما اگر داعي تشخيص دهد كه ديگر ارشاد و دعوت او نتيجهاي نخواهد داد، بايد دعوتگر ديگري را بر اين كار بگمارد؛ زيرا چه بسا شخصي ديگر، تواند با به كار گرفتن اسلوبهايي متفاوت و مناسب با وضعيت مخاطب، در وي تأثير بگذارد. بديهي است گاهي اين بيدارگري به صورت مستقيم و گاهي نيز به صورت غير مستقيم انجام ميپذيرد.
با وجود تمامي اين تدابير چنانچه شخص ارشادكننده به اين نتيجه برسد كه مخاطبش، به هيچ وجه از گناه يا صفت ناشايست خود دست نخواهد كشيد، تنها ظيفهي او آن است كه فرد مزبور را با عيوبش رها كند و البته دعوتگر حق ندارد به افشاي عيوب شخص مزبور بپردازد يا به آبروي وي خدشه وارد كند. زيرا نين كاري، زمينهي بروز فتنهها و آشوبهاي فراواني را در جامعه اسلامي ايجاد مينمايد.
برخي از فتنههايي كه در پي افشاي عيوب مردم و خدشه دار كردن آبروي آنان به وجود ميآيند، عبارتند از:
1ـ مخالفت با نصوصي كه به صراحت، به عيبپوشي ديگران تأكيد و امر نموده است.
2ـ گسترش شك و بياعتمادي در جوامع اسلامي و همچنين بياعتمادي به نيكان و سرآمدان امت.
3ـ مشغول شدن مسلمانان به غيبت كردن از همديگر و رواج كينه و دشمني در ميان آنها و همچنين ترك اولويتهاي ديني كه موجب زايل شدن غم و اندوه ز امت اسلامي ميگردد.
4ـ تشويق و تحريك شخص داراي عيب بر انجام گناه و عيبش به صورت علني و گستاخ شدن او بر اين كار.
ثالثاً: هر فرد خردمندي، به خوبي ميداند كه جامعهي اسلامي به هيچ عنوان نميتواند از غيبت كردن شخصي كه عيوب او پشت سرش گفته ميشود و خودش از عيوب خويش، ناآگاه است، سود ببرد.
به راستي بازگو كردن عيوب چنين فردي، چه سود و فايدهاي براي جامعه اسلامي دارد؟ آيا با اين كار سرزمين قدس فتح خواهد شد؟! آيا با اين كار، شرك مشركان از بين خواهد رفت؟!
رابعاً: صرفاً داشتن اهداف نيكو و نيتهاي متعالي، دليل موجهي براي ارتكاب غيبت نيست و كسي كه با چنين اهدافي، غيبت ميكند، دچار شكست و خسران خواهد شد؛ همچنين هر لحظه اين امكان وجود دارد كه شخصي كه غيبت او را كردهاند، از غيبت كنندگان و آنچه درمورد او مرتكب شدهاند، باخبر گردد و سرانجام آنگونه شود كه شاعر ميگويد:
لا نسب اليوم و لا خلّة
إتسع الخرق على الراقع
يعني: «(ديگر كار به جايي رسيده كه) نه نسب را جايگاهي است و نه دوستي بكار آيد. پارچهي (الفت و مهرباني) آنچنان دريده شده كه ديگر به هيچ وجه امكان وصله كردن و درست نمودن آن وجود ندارد».
ادامه دارد...
ببخشيد كه مطلب يكم طولانيه
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 5
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط Ramin » يکشنبه ارديبهشت ماه 24, 1391 12:26 pm
با سلام و تشکر از کاک ناصح
مطلبتون جالب و مفید بود، جزاک الله خیرا ...
درسته که متنتون طولانیه ولی با یه کم ویرایش در قسمت رنگ ( استفاده از رنگ های متنوع )، جدا کردن پاراگراف ها و نکات دیگر،
متنتون میتونه اثر مطلوب تر و بهتری روی خواننده ها بذاره، با تشکر ...
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
- برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
Ramin
- کاربر طلایی
-
- پست ها : 999
- تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
- تشکر کرده: 945 بار
- تشکر شده: 1633 بار
- امتياز: 2940
توسط naseh_azizi » يکشنبه ارديبهشت ماه 24, 1391 6:45 pm
با سلام و تشکر خدمت کاک رامین عزیز از راهنماییتون هم بسیار ممنونم حرفتون کاملاً درسته.
و اما ادامه موضوع:
انگيزههاي غيبت و راههاي پيشگيري از آن
1ـ يكي از انگيزههاي غيبت، اين است كه گاهي آتش خشم در وجود انسان نسبت به شخص ديگري شعلهور ميشود و اين خشم، آنچنان به او فشار ميآورد كه ناگزير با غيبت كردن از شخص مزبور، از شدت عصبانيت و خشم خويش ميكاهد و سعي ميكند تا بدين سان آرام گيرد.
براي پيشگيري از اين كار بايستي مسلمان اين فرمودهي پیامبر اکرم (ص) را به ياد آورد:
معاذ بن انس (رض) ميگويد: رسولخدا (ص) فرمود: «هر كس در حالي كه توانايي اعمال خشم و خشونت را دارد، خشم خويش را فرو خورد (و از تلافي كردن يا اعمال زور بپرهيزد) خداوند سبحان، در روز قيامت، او را در انظار تمام خلايق مختار ميكند تا هر چقدر كه از حوران (بهشتي) ميخواهد براي خويش برگزيند».( ابوداود (3997) و ترمذي و ابن ماجه. علامه آلباني رحمهالله اين حديث را در كتاب «صحيح الترغيب و الترهيب» (حسن) دانسته است).
غيبت كردن، به هيچ عنوان موجب فروكش كردن خشم يا كتمان آن نميگردد.
2ـ دومين عاملي كه معمولاً موجب ميشود انسان به غيبت ديگران دچار شود، همرنگ شدن با نزديكان و تعارف داشتن با آنهاست؛ چنانچه براي اينكه بزم خنده و محفل جكگويي آنها را بر هم نزند و همچنين از ترس اينكه مبادا وجود او در جلسه موجب مزاحمت ديگران گردد و افراد حاضر در جلسه از وي نفرت پيدا كنند و حضورش براي آنها ناخوشايند و سنگين تمام شود، ترجيح ميدهد با موضوع و محتواي جلسه هماهنگ شود و بدين ترتيب او نيز با ديگران در غيبت كردن از اين و آن شريك ميگردد. جالب اينكه او خيال ميكند با اين كار، فردي خوشرفتار به حساب آمده است.
برادر مسلمان! اگر شيطان ميخواست با چنين ترفندي تو را به غيبت دچار كند، چارهاش اين است كه اين سخن رسول اكرم(ص)را به ياد آوري كه فرموده است: «هر آنكس كه جهت كسب رضاي مردم موجبات خشم الهي را فراهم كند، خداوند نيز او را به مردم واگذار ميكند (و او را از رحمت و عنايت خويش محروم ميگرداند)». (ترمذي و تخريج الطحاويه» (782) و غيره. علامه آلباني در «صحيح الترغيب و الترهيب» (2250) اين حديث را صحيح دانسته است).
3ـ برخي از افراد، به نكوهش ديگران و بيان كاستيهاي آنان ميپردازند تا شخصيت خويش را متعالي و والا جلوه دهند و به همين منظور نيز مثلاً ميگويند: فلاني، نادان است يا فلاني، نفهم است و امثال اين سخنان. اين افراد با گفتن چنين عباراتي چنین وانمود ميكنند كه بر ديگران برتري دارند و از آنان آگاهترند. علاج اين بيماري رواني كه در واقع نوعي احساس كمبود ميباشد، آن است كه شخص، به جاي غيبت و نكوهش ديگران، به اين فكر كند كه شرافت و نعمت موجود در نزد خدا، نيكو و جاويد است و اين دنيا به اندازهي پر پشهاي هم نزد خداوند ارزش ندارد. همچنين شخص غيبت كننده بايد بدين نكته توجه نمايد كه احتمال دارد كه شخصي كه از وي غيبت ميكند، نزد خداوند از محبت و جايگاه بهتري برخوردار باشد.
در همين مورد ابوهريره روايت ميكند كه رسولخدا(ص)فرموده است: (رب أشعث مدفوع بالأبواب، لو أقسم على الله لأبرّه) يعني: «چه بسا فرد ژوليدهسر و دربدري كه چنانچه بر وقوع يا انجام چيزي سوگند ياد نمايد و خداوند (به خاطر اكرام و محبت به او هم كه شده) آن را واقع كند (تا بندهاش به خاطرسوگندي كه خورده است حانث نشود). برخي شارحان حديث در ترجمهي جملهي دوم گفتهاند: «اگر دعا كند، خداوند دعايش را اجابت ميكند».( مسلم 2622 )
4ـ چهارمين انگيزهي غيبت، شوخطبعي و و لهو و لعب است. برخي براي اينكه ديگران را بخندانند، به ذكر عيوب ديگران ميپردازند و غيبت ميكنند؛ متأسفانه كار به جايي رسيده كه برخي اين كار را منبع درآمدي براي خويش قرار دادهاند. ( مصيبتي فراتر از اين، آن است كه در عصري كه ما زندگي ميكنيم، سريالها و برنامههاي تلويزيوني ساخته ميشود (كه تنها براي خنداندن مردم تهيه شده) و كار به جايي رسيده كه اين گونه برنامهها جزئي از زندگي مردم شده و افراد به شدت بدان وابسته شدهاند.)
چارهي كساني كه بدين مرض گرفتارند، اين است كه حديث نهر بن حكيم به نقل از پدر و از جدش را به ياد آورند كه رسول اكرم(ص)فرموده است: «هلاك باد كسي كه براي خنداندن ديگران، سخناني ميگويد (و براي اين كار) مرتكب دروغ نيز ميشود. هلاك باد؛ هلاك باد».( ترمذي و ابوداود و غيره. «غاية المرام» (376). علامه آلباني اين حديث را در «صحيح الترغيب و الترهيب» (2944) حسن دانسته است.)
5 ـ گاهي اتفاق ميافتد كه وقتي انجام كاري (ناپسند) به شخص نسبت داده ميشود، آن شخص براي تبرئهي خود، به ذكر اسامي اشخاص ديگر ميپردازد كه آن كار را انجام دادهاند.
بديهي است شخص مذكور اين حق را دارد كه خود را از تهمتي كه بدو زده شده، مبرّا كند، اما به هيچ وجه حق ندارد به ذكر اسامي افرادي بپردازد كه آن كار را انجام داده يا در انجام آن مشاركت داشتهاند. ( البته در مقام شهادت دادن نزد قاضي و همچنين زماني كه حقي از كسي ضايع شده، چنانچه ذكر اسامي مجرمان ضروري باشد، هيچ اشكالي نخواهد داشت كه اسامي مجرمان يا اشخاصي كه كاري (ناپسند) انجام دادهاند، فاش گردد.)
6ـ عدهاي (از جمله برخي از علما) عادت دارند كه وقتي عمل ناپسند يا گناهي را از فردي مشاهده ميكنند، به خاطر (رضاي) خداوند خشم ميگيرند و گاه براي اظهار خشم خويش، نام شخص مزبور را ميان مردم بر زبان ميآورند. بيترديد (حتي در چنين موقعيتي) نبايد نام مجرم فاش گردد، بلكه ضروري است كه عيب شخص همچنان پوشيده بماند؛ مگر اينكه ضرورتي براي ذكر نام وي پيش آيد.
7 ـ برخي در قالب دلسوزي يا همدردي، به غيبت برادر مسلمان خويش ميپردازند. به عنوان مثال شخصي ميگويد: بيچاره فلاني! دلم برايش ميسوزد. چه عيب بدي دارد!!.
افرادي كه بدين شكل به غيبت ميپردازند، حتي اگر در گفتههاي خويش صادق هم باشند، اما از آنجاكه نام شخصي را (برده و عيب يا نقصي را پشت سر او) يادآوري كردهاند، دچار غيبت شدهاند.
براي مصون ماندن از اينگونه غيبت كردن، ضروري است اين فرمودهي خداوند متعال را به ياد آوريم كه ميفرمايد:
«پس هر كس، به اندازهي ذرهاي كار نيك كرده باشد، آن را خواهد ديد (و پاداشش را خواهد يافت) و هر كس، به اندازهي ذرهاي كار بد كرده باشد، آن را خواهد ديد (و سزايش را خواهد چشيد)». (زلزال:7ـ 8 )
چه بسيار گناهاني كه افراد غيبتكننده با غيبت كردن از (برادران) مسلمان (خويش) كسب مينمايند!
8ـ عامل بعدی كه موجب ميشود افراد به غيبت كردن روي آورند، بيكاري زياد و افسردگي و پريشانحالي آنان است. چنين افرادي هيچ كاري نمييابند كه بدان مشغول گردند و بدينترتيب به عيبجويي ديگران و به غيبت كردن از اين و آن ميپردازند. چارهي اين كار، آن است كه افراد بيكار، اوقات فراغت خويش را در عبادت و اطاعت از دستورات خداوندي و همچنين تعليم و تعلم بگذرانند.
همچنين بايد اين حديث رسولخدا(ص)را به ياد آورند كه فرموده است: «بنده، در روز قيامت نميتواند نزد خدايش قدم از قدم بردارد مگر آنكه از او پنج سؤال شود: «1ـ از اينكه عمرش را در چه و چگونه گذرانده است؟ 2ـ از جوانياش و اينكه آنرا در چه چيزي سپري كرده است؟ 3 و4ـ در مورد مالش و اينكه آنرا از چه راهي كسب نموده و در چه مواردي خرج نموده است؟ 5 ـ دربارهي علمش و اينكه چه مقدار بدانچه آموخته، عمل كرده است؟».( ترمذي (1969) و...)
9ـ يكي از مهمترين انگيزههاي غيبت، تقرب جستن به مسؤولان و خودشيريني نزد آنهاست؛ چنانچه برخي با مذمت و نكوهش همكاران خويش نزد كارفرمايان و رؤساي خود تلاش ميكنند تا در پست و موقعيت خويش ارتقا يابند يا درجهاي بالاتر و يا حتي منفعتي گذرا عايدشان گردد.
انسان مسلمان، براي اينكه به چنين كار ناشايستي دچار نگردد، بايد آيات و احاديثي را به ياد آورد كه پيرامون رزق و روزي روايت شده است. و همچنين بايد يقين كند كه هيچگونه ضرر يا منفعتي جز با خواست و ارادهي خداوندي عايد وي نخواهد شد. بنابراين علاج اين بيماري ايمان آوردن به قضا و قدر الهي و رضايت به آن خواهد بود.
این فرموده ی رسول الله (ص) را يادآور ميشوم كه فرموده است: «هرآنكس كه جهت جلب رضايت مردم، موجبات خشم خداوند را فراهم كند، هر آيينه خداوند، او را به مردم خواهد سپرد (و چنين افرادي را از رحمت و عنايت خويش محروم خواهد كرد)».
10ـ يازدهمين عاملي كه موجب ميشود افراد به غيبت ديگران بپردازند، عجب و تكبر آنان و همچنين عدم تفكر در عيوب خويشتن است. چاره و علاج آن نيز تفكر در عيوب خويش و تلاش براي اصلاح آنهاست. چنين افرادي بايد از اينكه با وجود عيب و نقص در خود، به عيبجويي ديگران بپردازند، شرم نمايند.
رسول گرامي اسلام(ص)در مذمّت عجب ميفرمايد: «بيش از اينكه ترس داشته باشم كه مبادا از شما گناه سر زند، از آن هراس دارم كه مبادا دچار عجب (و خودپسندي) شويد».( اين حديث را بزار با سند «جيد» روايت كرده و علامه آلباني در صحيح الترغيب و الترهيب (2921) آنرا صحيح دانسته است و نك: «الصحيحة»658 )
هان! اي غيبتكنندگان! آيا ميزان حرمت و آبروي مسلمان را دانستيد؟! و اي كساني كه از گوشت (برادران) مسلمان (خود) تغذيه ميكنيد! آيا پي برديد كه غيبت، چه گناه بزرگي است و آبروي مسلمان، چقدر مهم؟!
براء بن عازب(رض)ميگويد: رسولخدا(ص)فرمود: «ربا، هفتاد و دو باب دارد كه كمترين آن (در شدت گناه و قباحت) چون زنا كردن مرد با مادرش هست و همانا بدترين نوع ربا، عبارت است از تطاول و دستدرازي در آبروي برادر مسلمان و ريختن آبروي او».(«الاوسط»، طبراني و نك؛ «الصحيحة» (1871) علامه آلباني اين حديث را در كتاب خويش (صحيح الترغيب و الترهيب) صحيح دانسته است.)
اللهاكبر! عقل (برخي)ها كجا رفته است؟! پس كجاست آن ايماني كه بتواند به بازسازي و آباداني نفسهاي سركش و ويران اين افراد بپردازد؟!
كجاست آن ايماني كه از خواهشها و اميال نفساني باز دارد؟!
كجاست ايماني كه بتواند مانع تعدي و تجاوز افراد به عرض و آبروي مسلمانان گردد؟!
هيچ ميدانيد ربا، چه گناه بزرگ و ناپسندي است؟!
ربا، نزد خداوند به اندازهاي شوم و ناخوشايند است كه خداوند، با رباخواران اعلان جنگ نموده است. زنا كردن يك مرد با مادرش چقدر ناپسند و قبيح است!؟ كمترين نوع رباخواري چنين زشتي و قباحتي دارد و بنا بر حديث پيامبر ريختن آبروي مسلمان و دستدرازي به عرض و آبروي وي، بدترين نوع رباخواري ميباشد! اي غيبتكنندگان! آيا باز هم عقلتان را بكار نمياندازيد؟!
باشد! اگر چنين است، پس به ريختن آبروي ديگران ادامه دهيد. لابد اين كار برايتان مجاز است!
آري! به غيبت و سخنچيني و هتك حرمت و نكوهش اين و آن، مبادرت ورزيد، اما بالاخره چه…؟ راه فرار كجاست؟!
عايشه رضي الله عنها ميگويد: «به رسولخدا(ص)گفتم: صفيه، كوتاه قامت است و همين عيب او، براي تو كافي است». رسولخدا فرمود: (لقد قلت كلمة لو مزجت بماء البحر لمزجته)! يعني: «اي عايشه! چنان كلمهاي بر زبان آوردي كه اگر با دريا آميخته گردد، هر آيينه (ناخالصي آن) دريا را فرا خواهد گرفت».( ابوداود (4080) و بيهقي. علامه آلباني اين حديث را در «غاية المرام» (427) صحيح دانسته است.)
مگر عايشه(رض)، چه كلمهاي بر زبان آورد كه گناه و ناخالصي آن، دريا را در بر ميگرفت؟! آري! يك كلمه؛ آنهم آنچنان كلمهاي كه تأثير منفياش، بدين وسعت بود!
واقعاً جاي تعجب است كه غيبتكنندگان، همواره غيبت ميكنند و زبانهايشان از اين كار خسته نميشود!
راستي اين چه دريايي است كه سخن غيبتكنندگان، آنرا آلوده ميكند؟! يا چه آب (خالصي) است كه با چنين سخناني گنديده و آلوده ميشود و در نهايت، آن، چه زندگاني موفق و خوشايندي است كه غيبتكنندگان، آنرا به زوال و تباهي ميكشانند؟!
هر يك از ما بايد در مورد خويشتن تفكر نماييم؛ واقعاً مگر كدام يك از ما معصوم است و يا كدامين ما، نفس امارهي خويش را بطور كامل منقاد فرامين الهي كرده است؟! آيا كسي هست كه از او لغزش و گناهي سر نزده و يا عيب و اشتباهي نداشته باشد؟! چه كسي راضي است كه عيوب ظاهري يا باطني او در غيابش گفته شود؟!
بهراستي اگر ما متوجه شويم كه مثلاً فلاني به كنايه در مورد ما چيزي گفته، غير از اين است كه بلوا به پا ميكنيم، چه رسد به اينكه وي عيب ما را فاش كرده و يا به بيان آن پرداخته باشد؟! حال اگر شخصي، كليهي عيوب و كاستيهاي ما را پشت سرمان بگويد، سرانجام آن چه خواهد شد؟!
انس(رض)روايت ميكند كه رسولخدا(ص)فرمود: «آنگاه كه به معراج رفتم، بر قومي گذر نمودم كه ناخنهايي از مس داشتند و با همين ناخنها، صورتها و سينههاي خويش را ميخراشيدند. پرسيدم: اي جبرئيل! اينها چه كساني هستند؟ گفت: آنان كساني هستند كه (در دنيا) همواره گوشت مردم را ميخوردند و در پي آبروريزي ديگران بودند». ( صحيح سنن ابي داود (4082) و... . ن.ك؛ «الصحيحة» (533). علامه آلباني در «صحيح الترغيب و الترهيب» اين حديث را صحيح دانسته است..)
به راستي، عقل غيبتكنندگان، به كجا رفته است؟! آنان را چه شده كه با وجود شنيدن اين حديث، باز هم در صدد هتك حرمت و ريختن آبروي مسلمانان برميآيند و به خوردن گوشت آنها ميپردازند؟!
چنين افرادي را بشارت و مژده باد به ناخنهايي مسي كه با آن صورتها و سينههاي خويش را ميدرند و خداوند در قبال اين كار زشت و قبيح، ناخنهايي چون ناخنهاي درندگان وحشي به آنها خواهد داد تا با چنگ زدن به صورتها و سينههاي خويش، از عذاب بيشتري رنج ببرند.
اي غيبتكنندگان! بدينسان خود دانيد كه با وجود اينهمه وعيد الهي، بر غيبتكردن بيفزاييد يا توبه كنيد و دست از اين عمل ناپسند برداريد.
در جوامع امروزي، معمول است كه چه بسا هر يك از ما غيبت ميكند؛ پس از آن منكر ميشود و ميگويد: من، غيبت نكردهام؛ من، گوشت برادرم را نخوردهام؛ من كاري نكردهام (و هزاران توجيه ديگر). به راستي چرا؟!
دليلش، اين است كه ما جلوي زبانمان را باز گذاشتهايم و بدون توجه به اينكه كدامين سخن، غيبت است و كدامين سخن، غيبت نيست، همواره لب به سخن ميگشاييم. بيترديد بايد در مورد امور ديني خود تدبر كنيم و در حد توان در حلال و حرام الهي تفقه نماييم و ميان سخنان حلال و سخنان حرام، تمييز قائل شويم.
ادامه دارد...
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 4
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط bahar » دوشنبه ارديبهشت ماه 24, 1391 12:20 am
با سلام وتشکر از شما کاربر گرامی naseh-azizi
با توجه به مطالب شما پس انگیزه های غیبت :1
1. فروکش کردن خشم خود
2.همرنگ شدن با نزدیکان و تعارف داشتن با آنها
3.متعالی جلوه دادن شخصیت خویش
4.شوخ طبعی و لهو و لعب برای خنداندن دیگران
5.تبرئه کردن خود از کاری که نکرده
6. به خاطر (رضاي) خداوند و گاه براي اظهار خشم خويش،(بعضی از علما)
7.بخاطر دلسوزی و یا همدردی
8.بیکاری و افسردگی و پریشان حالی
9.تقرب جستن به مسئولان و خودشیرینی کردن نزد آنها
10.عجب و تکبر و عدم تفکر در عیوب خود
جزاک الله خیرا
- برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 3
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
bahar
- مدیر انجمن
-
- پست ها : 3506
- تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 5837 بار
- تشکر شده: 5121 بار
- امتياز: 33890
-
توسط naseh_azizi » دوشنبه ارديبهشت ماه 25, 1391 3:40 pm
با سلام خدمت همه ی دوستان به خصوص خواهر گرامی داده بهار واقعاً دستتون درد نکنه امیدوارم همیشه توی خلاصه کردن مطالب کمکم کنید
جزاک الله خیراً
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها:
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط rayyan » دوشنبه ارديبهشت ماه 25, 1391 10:22 pm
سلام خيلى ممنون مطلب مفيدى بود اكه ميشه حديث ها رو با رنكى متفاوت بنويسيد
به خود نكاه ميكنم كه خطا كجاست،بعد از كمى تامل وقدرى سكوت پى مى برم آنجا كه خالى از"خداست"همانجا خطاست!
- برای نویسنده این مطلب rayyan تشکر کننده ها: 2
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
rayyan
- کاربر سایت
-
- پست ها : 3
- تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 14, 1391 11:30 pm
- محل سکونت: ravansar
- تشکر کرده: 0 دفعه
- تشکر شده: 2 بار
- امتياز: 0
-
توسط naseh_azizi » سه شنبه ارديبهشت ماه 26, 1391 12:31 pm
با سلام و تشکر از کاربر بزرگوار rayyan چشم تا جایی که بتونم این کار رو می کنم
و اما قبل از این که به ادامه بحث بپردازم کاک رامین ازم خواسته بودن که لیست گناهان پیشنهادی رو بنویسم منم چند مورد از گناهانی که می تونیم مورد بررسی قرار بدیم رو نوشتم اگه دوستان موارد دیگه ای رو مورد نظر دارن لطفاً پیشنهاد بدن:
شرک ، کفر ورزیدن نسبت به خدا و نا سپاسی در برابر نعمتهاش ، فراموش نمودن خدا ، نفاق و دورویی ، ریا ، زنا ، نگاه به نامحرم ( زنای چشم) ، ارتباط نامشروع ، بد رفتاری با پدر و مادر ، قطع صله ی رحم ، شراب خواری ، ظلم وستم ، منع خیر و خودداری نمودن از نهی از منکر ، دروغ گویی ، تخلف از جهاد و مبارزه با دشمنان ، شهادت باطل ، سخن چینی ، خساست و تنگ چشمی ، تحقیر دیگران ، خوردن اموال مردم به ناحق ، سوگند دروغ ، خوردن مال یتیم ، رشوه خواری ، ربا خواری ، احتکار ، اسراف ، تکبر و خود بینی ، ایجاد فساد روی زمین ، خودکشی و انتحار ، سرقت ، ارتداد ، قتل ، صبر نکردن در برابر مصیبت ها ، ترک نماز ، پرداخت نکردن زکات ، ترک روزه ، نرفتن به حج در صورت توانایی
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 2
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط naseh_azizi » سه شنبه ارديبهشت ماه 26, 1391 12:58 pm
ادامه موضوع:
حرمت استماع غيبت
خداوند متعال ميفرمايد:
«(انسان در برابر كارهايي كه) چشم و گوش و دل، همه، (و ساير اعضاي ديگر انجام ميدهند) مورد پرس و جوي از آن قرار ميگيرد». (اسراء: 36)
همچنين ميفرمايد:
«اگر شيطان، (اين فرمان را) از ياد تو برد (كه نبايد با ياوهگويان بنشيني و بدينسان دستور الهي را فراموش كردي)، پس از به خاطرآوردن (حكم خدا، از نزد ايشان برخيز) و با قوم ستمكار منشين». (انعام: 68 )
خداوند متعال، در مورد مؤمنين ميفرمايد:
«و هنگامي كه سخنان پوچ و ياوه بشنوند، از آن روي ميگردانند». (قصص: 55)
از نصوص مذكور برداشت ميشود كه:
1ـ انسان حتي به خاطر شنيدن غيبت و آنچه در دل او در مورد غيبت ميگذرد، مسؤوليت دارد و بايستي نزد خداوند پاسخگو باشد.
2ـ همنشيني و مجالست با افراد غيبت كننده حرام است.
3ـ رويگرداني از استماع غيبت و سخنان زشت، از صفات مؤمنان است.
در حديثي آمده است: «هر آنكس كه در نهان و در حالي كه برادر (مسلمانش) حضور ندارد، وي را ياري رساند (و از غيبت و بدگويي او پرهيز نمايد و ديگران را نيز باز دارد) خداوند در دنيا و آخرت، او را ياري خواهد رساند». («المختارة» ضياء و «الصحيحة» (1217) و غيره. )
اينها، مسايلي است كه اگر انسان با جان و دل بدانها پي ببرد، ديگر مجالي براي ياوهگويي يا غيبت ديگران باقي نميماند.
امروزه قضيه، عكس اين است و اگر اندكي در وضعيت بيشتر مردم بنگري، مشاهده خواهي كرد كه آنها:
1ـ به غيبت و بدگوييهاي غيبتكننده در مورد شخص مسلمان با دقت گوش ميدهند.
2ـ نهتنها به غيبت گوش فرا ميدهند، بلكه از شنيدن غيبت نيز لذت ميبرند و همواره مشتاق آن هستند كه سخنان ناپسند بيشتري دربارهي شخصي كه از او غيبت ميشود، بشنوند.
3ـ علاوه بر شنيدن، خود نيز به ذكر اوصافي از شخص ميپردازند كه او را ناخوشايند است.
4ـ سخنان غيبتكننده را تأكيد و بلكه تحسين ميكنند و بر مسلماني كه حضور ندارد، طعنه ميزنند.
«آيا اينها گمان نميبرند كه دوباره زنده ميگردند؛ در روز بسيار بزرگ و هولناكي (به نام قيامت)؟ همان روزي كه مردم، در پيشگاه پروردگار جهانيان (براي حساب و كتاب) بر پا ميايستند». (مطففين:4ـ6)
گوينده و شنوندهي غيبت در گناه مساوياند
در مباحث گذشته در بيان ترفندهاي شيطاني براي توجيه كردن غيبت، حديثي را آورديم كه در آن آمده بود: شخصي، غيبت همسفر خود را كرده و گفته بود: اين خادم، گويي در خانهي خود خوابيده است! (انگار نه انگار كه آمده خدمت ما را بكند). در اين قضيه، غيبتكننده، فقط يك نفر بود و ديگري، تنها به اين سخن گوش داد. اما با اين حال رسول گرامي اسلام (ص) هم گوينده و هم شنونده را در گناه غيبت، مساوي و شريك دانست و فرمود: «آن دو گوشت خوردهاندـ (وقتي آن دو نزد پيامبر(ص) آمدند، آن حضرت(ص) خطاب به آنان فرمود: «به خدا سوگند كه من (ريزههاي) گوشت فلاني را (كه غيبت او را كردهايد)، در ميان دندانهايتان مشاهده ميكنم».
با تكذيب غيبتكنندگان، برادران مسلمان خويش را ياري رسانيم.
برادر و خواهر مسلمان! هر مسلماني وظيفه دارد هنگام شنيدن غيبت برادر مسلمانش، با حكمت و موعظهي پسنديده، به مخالفت و انكار آن بپردازد و حسب توان خويش سلسله مراتبي را كه رسولخدا (ص) براي مبارزه و منع منكرات تعيين نموده، طي نمايد.
رسولخدا(ص) فرموده است: «هر يك از شما كه با منكر و عمل ناپسندي مواجه شد، بايد با دستش آن را تغيير دهد و اگر نتوانست، با زبان آن را مانع گردد و اگر چنين تواني هم نداشت، پس آن را به دل بد بداند و اين، ضعيفترين درجهي ايمان است». (مسلم 49)
طبق فرمودهي رسول گرامي اسلام(ص) حداقل وظيفهاي كه شخص مسلمان در قبال غيبتكننده و غيبت دارد، اين است كه آن را به دل زشت بداند و طبيعتاً لازمهي آن، اين است كه مجلس غيبت را ترك كند.
ما بايد در اين كلام خداوند تدبر كنيم كه ميفرمايد:
«هرگاه كساني را ديدي كه به تمسخر و طعن در آيات ما ميپردازند، از آنان روي بگردان (و مجلس ايشان را ترك كن و با آنان منشين) تا آنگاه كه به سخن ديگري بپردازند. اگر شيطان (چنين فرماني) را از ياد تو برد (و دستور الهي را فراموش كردي) پس از به خاطر آوردن (و ياد كردن فرمان، از نزد ايشان برخيز و)با قوم ستمكار منشين». (انعام:68 )
هان اي كساني كه به شوخي مشغوليد و اي كساني كه از معصيت لذت مي بريد! دست از اين كارها برداريد و از خدا بترسيد. رسولخدا(ص) به شما دستور داده كه هرگاه شنيديد كسي غيبت ميكند، سخنانش را رد كنيد، اما شما از اين كار ابا ميورزيد!.
واي بر شما! آيا به سرنوشتتان نميانديشيد؟ آيا به سرانجام كار خويش فكر نميكنيد؟! انگار شما براي اين خلق شدهايد كه به لهو و لعب و معصيت بپردازيد! شما را به خدا بگوييد كه آيا واقعاً شما مسلمانيد؟!
ابودرداء(رض) ميگويد: رسولخدا(ص) فرمود: «هر آن كس كه مانع ريختن آبروي برادر (مسلمانش) شود، خداوند در روز قيامت چهرهاش را از آتش مصون ميدارد». (ترمذي. ترمذي اين حديث را «حسن» دانسته است و علامه آلباني در «صحيح الترغيب و الترهيب» (2848) حديث مذكور را صحيح دانسته است ).
بوي ناخوشايند غيبتكنندگان
جابر(رض) ميگويد: در محضر رسول اكرم(ص) نشسته بوديم كه ناگهان بوي گند و ناخوشايندي به مشام ما رسيد. رسول گرامی(ص) فرمود: « آيا ميدانيد كه اين چه بويي است؟ اين، بوي كساني است كه از مؤمنان غيبت ميكنند». (روايت احمد و نيز روايت امام بخاري در «الادب المفرد». علامه آلباني اين حديث را در «صحيح الترغيب و الترهيب» حسن معرفي كرده است. ن.ك: غاية المرام 429 ).
شخصيت واقعي غيبتكنندگان
غيبتكنندگان، افرادي ترسو و كمشخصيت هستند؛ زيرا توانايي رويارويي با ديگران را ندارند و نميتوانند آنچه را كه در ذهن دارند، رك و صريح مطرح نمايند. اگر اينها، افراد شجاعي بودند، حتماً عيوب ديگران را روبروي آنها ميگفتند و از گفتن عيوب ديگران از قبيل: خلف وعده، كوتاهي در ميهمان نوازي و... در مواردي كه خشم الهي را موجب ميشود، پيش رويشان باكي نداشتند و بدين سان براي اصلاح ديگران، كاستيهايشان را نزد خود آنان بازگو ميكردند.
واقعاً چرا نبايد در ميان ما آنچنان افراد شجاعي باشند كه رك و بدون رو در بايستي، عيوب افراد را با خودشان در ميان بگذارند تا در قبال اين كارشان، نه تنها از اجر و پاداش الهي برخوردار شوند، بلكه آمر به معروف و ناهي از منكر نيز به حساب آيند و مصداق اين آيهي كريمه قرار گيرند كه ميفرمايد:
«گفتار چه كسي، بهتر از گفتار كسي است كه مردمان را به سوي خدا فرا ميخواند و كارهاي شايسته ميكند و اعلام ميدارد كه من، از زمرهي مسلمانان هستم». (فصلت:33)
همچنين امر به معروف و نهي از منكر، موجب ميشود شخص گنهكار يا خاطي به گناه و قصور خويش پي ببرد. اما اگر انسان، عيوب شخص را پشت سر و در غياب او بازگو نمايد، نه تنها نزد خداوند متعال مذموم و منفور خواهد بود كه خورندهي گوشت برادر مسلمان خويش نيز محسوب خواهد شد. به راستي وقتي غيبتكننده، پي ببرد كه آنچه در غياب ديگري گفته، به گوش وي رسيده، چه واكنشي خواهد داشت؟ مسلماً ترس و اضطراب، سراپاي وي را فرا خواهد گرفت و در برابر پيشامد مذكور، بسيار ضعيف جلوه خواهد كرد. البته اين احتمال هم وجود دارد كه قضيه را از اساس منكر شود و بگويد: من چنين سخني بر زبان نياوردهام.
برادر و خواهر مسلمان! اكنون تو مختاري كه هر كدام از دو روش مذكور را كه ميخواهي، برگزيني؛ اما فراموش مكن كه هر چيزي براي هدف خاصي ساخته شده و بايد در جايگاه خودش قرار داده شود. (هر سخن، جايي و هر نكته، مکانی دارد. منظور، اين است كه راه صواب آن است كه عيب شخص روبروي او گفته شود، نه پشت سرش ).
نقص ايمان غيبتكننده
اي غيبتكننده! كمي درنگ كن.
هيچ ميداني كه ايمان تو، ناقص است؟!
مگر نشنيدهاي كه رسولخدا(ص) فرموده است: «ايمان هيچ يك از شما كامل نميشود مگر اينكه آنچه براي خويش دوست ميدارد، براي برادر مسلمان خويش نيز دوست بدارد». ( بخاري (13) و مسلم (45) ).
آيا واقعاً تو ميتواني با وجود غيبت كردن از برادر مسلمانت، ادعا كني كه هر آنچه را براي خود ميپسندي، براي او نيز ميپسندي؟
آيا خودت، دوست داري عيبهايت را پشت سرت بازگو كنند؟!
پس چرا آنچه را كه براي خودت ناگوار و ناپسند است، بر برادر مسلمان خويش روا ميداري؟!
هيچ ميداني كه ميان ايمان و ترك كردن غيبت، ارتباط مستقيمي وجود دارد؟!
در فرمايش رسولخدا(ص) بينديش. از اينرو هر آنكس كه آنچه را براي خود ميپسندد، براي برادر مسلمان خويش هم بپسندد، قلبش هدايت خواهد يافت و راه رسيدن به ايمان، براي وي هموار خواهد شد؛ اما آنكه خلاف اين عمل نمايد، بايد در اين عبارت رسولخدا(ص) بينديشد كه فرموده است:«ايمان ندارد».
برادر و خواهر مسلمان! اكنون فكر كن و بينديش كه در قبال غيبت كردن چه چيزي را از دست ميدهي!!
آري! بهايي كه در قبال غيبت كردن ميپردازي، ايمان است. بيترديد ايمان، بزرگترين سرمايهاي است كه هر انسان ميتواند داشته باشد.
غيبت كردن موجب بيتوجهي به امر به معروف و نهي از منكر ميشود
اگر واقعاً در ايمانمان صادق و در كردار و افعالمان مخلص باشيم، بايد در صورت مشاهدهي عيب كسي، نزد او برويم و عيب، لغزش يا گناهي را كه از وي مشاهده كردهايم، به خودش يادآوري كنيم و او را به معروف فرا بخوانيم و از منكر باز بداريم.
البته ممكن است در اين راستا با برخوردي نامناسب مواجه شويم و يا اصلاً ممكن است شيطان، غيبت كردن را در دل ما بيارايد و آن را برايمان دوستداشتني جلوه دهد. بديهي است در چنين مواقعي بايد به ياد آوريم كه آنچه شيطان، آن را براي ما زيبا و دوستداشتني جلوه ميدهد، در حقيقت زشت و ناپسند است و آنچه نفس اماره، بدان رغبت و گرايش پيدا ميكند، بيترديد نزد خداوند منفور و مبغوض است.
برخي تصور ميكنند تنها راه رهايي از خشم و غضبِ برخاسته از مشاهدهي برخي از عيوب و لغزشها، غيبت كردن است! بايد بدانيم كه دين خداوند متعال، دين رحمت و آسانگيري است. در مورد غضب و خشم ناشي از موارد فوق، اين امكان وجود دارد كه آن را در چارچوب اطاعت از فرامين الهي و خلق نيكو قرار دهيم.
اي برادر مسلمان! بايد در صورت مشاهدهي قصور يا گناهي از برادر مسلمانت، نزد او بروي و هر آنچه را در دل داري، براي وي بازگو كني. همچنين بايستي برايش توضيح دهي كه از اين بابت، اشتباهاتش را به او تذكر ميدهي كه آنچه را براي خود ميپسندي، براي او نيز ميپسندي و دوست نداري نصيحت و خيرخواهي خويش را از او دريغ بداري؛ البته ضمن اينكه با حكمت و موعظهي نيك، نصيحت ميكني، بايد هيچ قصدي جز كسب رضاي خداوند نداشته باشي.(البته کاربر گرامی mehr به خوبی شروط نصیحت رو توی پست «دین نصیحت است» بیان کردند می تونید به اونجا مراجعه کنید).
هر باركه در برادرت عيب يا نقصي مشاهده نمودي، به امر به معروف و نهي از منكر بپرداز و بارها اين كار را تكرار كن. بدين سان به خواست و ارادهي الهي در شمار كساني قرار خواهي گرفت كه خداوند متعال در مورد آنها فرموده است:
«شما بهترين امتي هستيد كه به سود انسانها آفريده شدهايد(مادام كه) امر به معروف و نهي از منكر مينماييد و به خدا، ايمان داريد». (آل عمران:110)
اما افسوس كه امروزه مردم، گناه را با عبادت و ثواب مبادله ميكنند. آنها وقتي بر برادران خويش خشم ميگيرند، جز غيبت كردن راه ديگري براي رهايي از خشم نمييابند و سعي ميكنند با غيبت كردن، دلهاي خويش را آرام نمايند. بيترديد اين افراد، مرتكب كار بسيار ناپسندي ميشوند.
ادامه دارد...
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 6
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), darya (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
توسط naseh_azizi » يکشنبه ارديبهشت ماه 31, 1391 10:57 pm
با سلام خدمت بزرگواران پینوسی و عذرخواهی بابت غیبت چند روزه ام
و اما ادامه موضوع غیبت:
غيبتهايي كه مباح است
پس از اينكه به خواست و ارادهي الهي توضيحاتي پيرامون غيبت ارائه داديم، بر آن شديم تا برخي از غيبتهاي مباح در چارچوب شريعت را نيز تبيين نماييم.
البته مسلمان، بايد در مورد غيبتهاي مباح نيز با احتياط برخورد كند؛ زيرا چه بسا شيطان از اين قضيه سوء استفاده نمايد و از همين طريق درهاي ورود به حرام را بر شخص بگشايد و موجب شود كه فرد به غيبتهاي حرام روي آورد؛ لذا براي غيبتهاي مباح، حدود و اندازهاي تعيين شده و قطعاً بايد با هدف و نيت درستي انجام بگيرد؛ نه اينكه شخصي به منظور فرو نشاندن آتش خشم خويش و يا به قصد اشتهار، لب به چنين غيبتهايي بگشايد. اينك به ذكر پارهاي از غيبتهاي مباح ميپردازيم:
1ـ شكايت و دادخواهي: مانند شكايت بردن نزد حاكم يا قاضي:
عايشه رضي الله عنها ميگويد: هند دختر عقبه به رسول گرامي اسلام عرض كرد: اي رسولخدا! ابوسفيان، مردي بخيل است و آنچه در اختيار من ميگذارد، من و فرزندم را كفايت نميكند؛ به همين خاطر من مجبور ميشوم به صورت پنهاني و بدون اجازه وي مقداري از مال او را بردارم. (آيا اين كار اشكال دارد؟) آن حضرت فرمود: «آن مقدار از مال او را كه تو و فرزندت را بسنده باشد، منصفانه بردار (و مصرف كن)».( بخاري (5364) و مسلم (1714) )
2ـ استفتاء: هنگام فتوا گرفتن نيز غيبت مباح است؛ مثل اينكه شخصي نزد مفتي برود و بگويد: فلاني بر من ظلم كرده است؛ چگونه ميتوانم از ظلم او رهايي يابم؟
3ـ كمك خواستن براي تغيير منكر و يا دفع بلا از مسلمان:
روايت عايشه رضي الله عنها دربارهي هند مصداقي براي اين مورد نيز ميباشد.
4ـ دادن هشدار به مسلمانان و نصيحت آنان براي دوري از افراد شرور و كساني كه به نحوي به مسلمانان زيان ميرسانند. بيان عيبها و كاستيهاي راويان حديث و يا كساني كه در مقام شهادت و گواهي قرار ميگيرند، تمونهاي از اين مورد ميباشد؛ چرا كه اين كار، به قصد دفاع از حديث نبوي صورت ميگيرد.
5 ـ پنجمين موردي كه غيبت كردن به خاطر آن مباح است، مشاوره در مورد مسايلي چون ازدواج، شراكت و همسايگي است.
وقتي معاويه و ابوجهم از فاطمه بنت قيس خواستگاري نمودند، فاطمه رضي الله عنها نزد رسولخدا رفت و در مورد اين دو نفر با آن حضرت مشورت كرد. رسول خدا فرمود: «اما ابوجهم، مدام عصايش را بر شانه دارد.(در اين مورد، دو تأويل وجود دارد: يكي اينكه ابوجهم، همواره در سفر است و ديگري، بدين معنا ميباشد كه او، اهل كتك زدن زنان است.) و معاويه هم، شخصي فقير است كه هيچ مالي ندارد». (مسلم1480)
ابوهريره ميگويد: رسول گرامي اسلام فرمود: «هر مسلماني بر مسلمان ديگر، شش حق دارد». سؤال شد: اي رسولخدا! آن حقوق چيست؟ فرمود: «آنگاه كه با او ملاقات نمودي، بر وي سلام كن و چنانچه دعوتت كرد، دعوتش را بپذير و اگر از تو طلب نصيحت و خيرخواهي كرد، پس براي او خيرخواهي كن (و نصيحتش نما)…».( مسلم2162)
6 ـ ذكر عيوب و كاستيهاي افرادي كه بطور علني گناه ميكنند و از آن پروايي ندارند و همچنين ذكر بدعتهاي افراد بدعتگذار.
عايشه رضي الله عنها ميگويد: شخصي از رسولخدا اجازهي ورود خواست؛ آن حضرت فرمود: «به وي اجازهي ورود دهيد؛ (راستي كه او) چه بد آدمي است».( بخاري (6054) و مسلم (2591) )
امام بخاري به استناد همين حديث، غيبت اهل فساد و كساني را كه مدام و بيپروا به كارهاي بد مشغولند، جايز دانسته است.
مواردي كه بايد هنگام پرداختن به غيبت مباح مد نظر قرار گيرند
هنگامي كه انسان به غيبت كردن از نوع مباح آن ميپردازد، بايستي موارد زير را رعايت كند:
1ـ نيت خويش را صرفاً براي خداوند خالص بگرداند. لذا اگر كسي به ذكر عيبي در يك فرد بپردازد، اما هدفش از اين كار از میان بردن منكر نباشد و فقط جهت خرده گرفتن به آن شخص، اين كار را انجام دهد، گنهكار است. به عنوان مثال اگر مردي با ديگري در مورد ازدواج مشورت كند وآن شخص، صرفاً از روي حسادت و نه به خاطر اظهار حق، به بازگويي عيبهاي دختر بپردازد تا بدين سان از ازدواج جلوگيري كند، بيترديد شخص مشورت دهنده گنهكار محسوب ميشود.
2ـ تنها همان مواردي را بازگو نمايدكه يكي از مصالح مزبور، از طريق بازگويي آن موارد تحقق يابد؛
3ـ دقت كند كه مصلحت مورد نظرش، مفسدهاي را به دنبال نداشته باشد و طوري نشود كه ضرر اين مصلحت، از فايدهي آن بيشتر گردد و فتنهاي ايجاد شود كه به زيان مسلمانان باشد.
ادامه دارد....
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 4
- CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), SharakamPawa (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
بازگشت به متفرقه
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان