باشد یا کارهایی نکرده باشد که در اواخر زندگی چنان ناخوشایند و مذموم به نظر نرسند که
اگر قدرت داشت، به هر وسیله ای، آنها را از خاطره ها محو می کرد. اما این فرد نباید مطلقاً
پشیمان باشد، چون نمی تواند قطعاً مطمئن باشد که در این لحظه هم مرد
خردمندی است – در حدی که هر یک از ما بتواند خردمند باشد- مگر اینکه از تمامی بوته های
آزمایش فرساینده ای که انسان را به این مرحله می رساند، عبور کرده باشد.
می دانم جوانانی هستند...... که معلمین شان از ابتدای تحصیل، ذهنی شریف
و اخلاقی ناب در وجودشان نهادینه کرده اند. احتمالا اگر بر گذشته ی شان مروری کنند، چیزی
برای پشیمانی نمی یابند؛ اگر دلشان بخواهد می توانند شرح امضا شده ای از هر چیزی
که گفته یا انجام داده اند منتشر کنند؛ اما موجودات مفلوکی هستند، وارثان مذبوح تز های منحط، و خرد شان
منفی و عقیم است. ما نمی توانیم خرد را بیاموزیم؛ باید آن را از طریق کشف و شهود
شخصی دریابیم، کاری که فقط خودمان از عهده ی آن بر می آییم، و کسی نمی تواند آن را از ما معاف کند.
آلن دوباتن – ترجمه ی گلی امامی