نمایی از زندگی

در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

نمایی از زندگی

پستتوسط basireh » جمعه دي ماه 2, 1390 11:05 pm

پروفسور فلسفه با بسته ی سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد

و بار سنگین خود را رو به روی دانشجویان خود روی میز گذاشت.

وقتی کلاس شروع شد،بدون هیچ کلمه ای ،یک شیشه ی بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت

و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد و سپس از شاگردان خود پرسید:«آیا این ظرف پر است؟»

همه دانشجویان تأیید کردند سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آن ها را داخل شیشه ریخت

و شیشه را به آرامی تکان داد سنگ ریزه ها در مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند سپس دوباره از دانشجویان پرسید:« آیا ظرف پر است؟»

دانشجویان باز هم تأیید کردند «بله.»

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت و خب البته ماسه ها همه ی جاهای خالی را پر کردند

او یکبار دیگر پرسید:«آیا ظرف پر است؟»

و دانشجویان یک صدا گفتند «بله.»

بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه ی محتویات داخل شیشه خالی کرد و گفت:

«در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها را پر می کنم»

پروفسور گفت:«حالا من می خواهم متوجه این مطلب شوید که این شیشه نمایی از زندگی شماست ،

توپ های گلف مهمترین چیزها در زندگی ما هستند ؛خدا ،خانواده ،فرزندان،سلامتی ،دوستان  و مهمترین علایق .»

چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند  ولی این ها باقی بمانند ،باز زندگی تان پا بر جا خواهد بود .

اما سنگ ریزه ها سایر چیزهای با اهمیت هستند مانند کار ،خانه و ماشین .

ماسه ها هم مسائل خیلی ساده هستند.

سپس ادامه داد اگر اول ماسه ها را در ظرف قرار دهید دیگر جایی برای سنگ ریزه ها و توپ های گلف باقی نمی ماند درست عین زندگی تان.

اگر شما همه زمان و انرژی تان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنید دیگر جا و زمانی برای مسائلی که برایتان اهمیت دارد باقی نمی ماند .

به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت دارد،توجه زیادی کنید؛با فرزندانتان بازی کنید،زمانی را برای چک آپ پزشکی بگذارید،

با دوستان و اطرافیان بیرون بروید و با آن ها خوش بگذرانیدهمیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابی ها هست.

ابتدا مواظب توپهای گلف باشید چیزهایی که واقعا برایتان اهمیت دارد بقیه چیزها همان ماسه ها هستند

یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و گفت :پس دو فنجان قهوه چه معنی داشت؟

پروفسور لبخندی زد و گفت:خوشحالم که پرسیدی،

آن ها فقط برای این بودندکه به شما نشان دهندمهم نیست که زندگی تان چقدر شلوغ و پر مشغله است

همیشه در زندگی شلوغ هم جایی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست .

منبع: راه موفقیت

برای نویسنده این مطلب basireh تشکر کننده ها: 5
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), asra (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), avin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), 8712053324 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 35.71%
 
نماد کاربر
basireh
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 277
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 317 بار
تشکر شده: 236 بار
امتياز: 10

پستتوسط Mmm » شنبه دي ماه 2, 1390 12:57 am

خواهر بصيره مطلب خيلي قشنگي بود،اما بايد اين را هم  مدنظر داشت كه تمثيلهاي ديگري هم وجود دارند كه از اهميت پرداختن به جزئيات خبر ميدهند و غفلت از ريزترين نكات را عامل ايجاد بدترين حوادث ميدانند!


به خاطر ميخی, نعلی افتاد، به خاطر نعلی, اسبی افتاد، به خاطر اسبی,سواری افتاد، به خاطر سواری, جنگی شكست خورد، به خاطر شكستی، مملكتی نابود شد، و همه اينها به خاطر كسی بود كه ميخ را خوب نكوبيده بود...

با احترام فراوان

نماد کاربر
Mmm
 


بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان