ایمان یا اعتماد: کدامیک شالوده نگرش دینی است؟

در این بخش گفتمان درون دینی مطرح می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

ایمان یا اعتماد: کدامیک شالوده نگرش دینی است؟

پستتوسط dushantappeh » يکشنبه شهريور ماه 2, 1393 6:02 am

ایمان و اعتماد در برداشت زمانه ما از دین واژگانی هم معنی استند که تمامی نگرش دینی بر شالوده آنها بنا شده است.
در برداشت کنونی از دین همیشه مفاهیم، قوانین و مراسمی هستند که با تفکر منطقی نمی توان آنها را توجیه کرد و از خرد دیندار چنین انتظار می رود که این موارد را چشم بسته با چاشنی ایمان و اعتماد قورت دهد. این ویژگی چنان در گونه های جاری تفکر دینی خودنمایی می کند که منتقدان دینی دینداران را بی خردانی می دانند که عقل خود را زمین گذاشته اند و از یک بسته دینی شامل مفاهیم، قوانین و مراسم کورکورانه پیروی می کنند.

در این مقاله بنا بر آن نداریم که وجود عنصر "پذیرش بدون اثبات" را
در تفکر دینی سالم منکر بشویم. ولیکن اعتقاد داریم که این
پذیرش - که ما آن را با نام ایمان می شناسیم - در اصل دین به موارد انگشت شماری محدود می شود و گسترش آن به مجموعه وسیعی از قوانین و مراسم (در اصطلاح بسته دینی) از عنصر دیگری به نام اعتماد سرچشمه می گیرد. در این مقاله توضیح می دهیم که اعتماد نه تنها جزو پایه های تفکر دینی نیست بلکه در مواردی همان عنصر فاسدی است که دین برای مبارزه با آن برپاخاسته است.
در ادامه هر یک از واژگان ایمان و اعتماد را در دین تعریف کرده و آنها را در بستر دین اسلام به عنوان یکی از دینهای مطرح زمانه بررسی می کنیم.
http://simpleislam.weebly.com/trust.html
ایمان
در دل هر تفکر دینی بخش اثبات ناپذیری وجود دارد که دیندار باستی به آن "ایمان" پیدا کند [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]. این عنصر اثبات ناپذیر نه تنها نقطه ضعف دین نمی باشد بلکه مانسته روح زنده دین می باشد که بدون آن دینداری از یک صفت آسمانی مبتنی بر اختیار انسان به یک آیین خشک و زمینی و گریزناپذیر کاهش پیدا می کرد. اگر مبانی دینی همه اثبات پذیر بودند شور و جوشش دینی ناشی از عشق به آفریننده کمال [

عضويت  / ورود
] به یک سری گزاره های خشک منطقی که گریزی از پیروی آنها نیست تبدیل می شد [

عضويت  / ورود
]. ا

با این حال دینداران در طول تاریخ ایمان را نقطه تاریک روش خود برمی شمردند و ارتشی از فلاسفه و دانشمندان را بسیج می کردند به "ساختن برهان" برای "منطقی نمایی" پایه های تفکر دینی خود.
نشان این امر برهان های بسیار درباره خداشناسی است که احتمالا خواننده این مقاله با تعدادی از آنها چون برهان نظم آشنا است. جالب آن است که شواهد چندانی وجود ندارد که این برهان ها انسانهای خارج از حلقه دینی را به راستین بودن نگاه دینی "قانع" کرده باشد. بلکه به نظر می آید که این برهان ها بیشتر مصرف داخلی داشته تا خدشه ناپذیر بودن فرهنگ دینی خویش را به نسل بعدی که در آن منطقه جغرافیایی زاده می شوند بقبولانند.

این ترس از اثبات ناپذیری تا به آنجا رشد می کند که دینداران نیز حتی جرات به زیر سوال بردن این به اصطلاح برهان ها را نمی کردند. برای مثال وقتی دانشمند و فیلسوف بزرگ، بوعلی سینا، بیان می کند که اگرچه به قیامت "ایمان" دارد نمی تواند وجود آن را اثبات کند
، به خروج از دین و از پس آن به مرگ تهدید می شود.

در شالوده هر تفکر دینی دو اصل اثبات ناپذیر وجود دارد: خدا و روز جزا: اینکه در پس خلقت آفریننده هوشیاری وجود دارد که اعمال انسان را ارزیابی کرده و به نسبت جزا می دهد.
برای هیچیک از این دو اثبات منطقی وجود ندارد و از دیندار انتظار می رود که با آنها "ایمان" یا باور داشته باشد و به حکم این ایمان دامن از بدی ها پاک نگه دارد [

عضويت  / ورود
][

عضويت  / ورود
] و به نیکویی همت گمارد [

عضويت  / ورود
]. باور به این دو اصل اما، دیندار را به پیروی از هیچ مراسم یا افراد خاصی هدایت نمی کند.

اگرچه دو اصل آفریننده و روز جزا پایه های اساسی لازم برای تفکر دینی استند شاخه های گوناگون تفکر دینی، علاوه بر این دو اصل مشترک، اصول دیگری را نیز شامل می شوند که به
پرسش های زیر پاسخ گوید:
ارتباط آفریننده با آفریده چگونه می باشد؟ آیا این ارتباط حالت کلامی نیز دارد؟
روش یافتن کرده ایده آل چیست و اینکه آیا آفریننده روشی برای راهنمایی آفریده به انجام کرده نیکو دارد؟
پاسخ های شاخه های تفکر دینی به این پرسش ها گوناگون است ولیکن می توان چکیده آنها را به صورت اصل پیام بیان کرد. اصل پیام باور به ارتباط کلامی میان آفریننده و برخی از آفریده های نشان کرده در برهه زمانی خاص می باشد. پیام به طور کلی شامل (1) بیان مدلی از ارتباط میان آفریدگار و آفریده [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]، (2) یادآوری آفریده به هدف اصلی آفرینش [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]، (3) بیان مدلی از آفریده ایده آل [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] و (4) در نهایت نمونه هایی از پیاده سازی درست [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] و نادرست [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] این مدل در برهه یا برهه های زمانی خاص می باشد.
اینکه آیا آفریننده چنین پیامی را به فلان آفریده فرستاده است یا نه و همینطور میزان نزدیکی متنی که ما آن را می خوانیم به آن پیام فرستاده شده قابل اثبات نیست و دیندار بر اساس باور دینی خود، نسبت متن حاضر به پیام را می پذیرد. برای مثال در زیرشاخه اسلام، دیندار باور می کند که یکی از چهارده نسخه موجود قرآن همان پیامی است که بر محمد نامی فرستاده شده است. اگرچه این باور پس از مطالعه قرآن و اعتقاد دیندار بر غیرزمینی بودن متن تقویت می شود، همانند دو اصل خدا و روز جزا اثبات پذیر نمی باشد [

عضويت  / ورود
].
ا
"جواب نصف سوالهای دینی و قرآن مدرسه این بود: ایمان، تقوا و عمل صالح"

از منتخب طنزهای رایج میان عوام ایران در سال 1391
اعتماد
همان طور که در بخش قبل گفتیم ایمان به معنای پذیرش آفریننده هوشیار و روز جزا است. ایمان دیندار او را به پاکدامنی [

عضويت  / ورود
] و کرده نیکو [

عضويت  / ورود
] فرا می خواند؛ اگرچه مشخص نمی کند که دقیقا چه عملی نیکو و چه کرده ای پلید می باشد. پرسشی کاربردی که برای دیندار در زندگی روزمره مطرح است این است که مصداق کرده نیکو و پلید چیست؟ در این مقاله بنا بر پاسخ به این پرسش دشوار نداریم. اعتقاد نگارنده بر آن است که پاسخ یکتایی به این پرسش وجود ندارد: گاهی همنوا شدن با جریان آفرینش انسان را به یافتن راه درست هدایت می کند، چنانکه بسیاری از پیامبران نخستین اینگونه راه خود را از رویه ناپاک قوم خود جدا کردند. گاهی نیز همراهی با آفریده های راه یافته به دانستن راه درست کمک می کند، چنانکه بسیاری از انسانهای همزمان پیامبران از همصحبتی با ایشان بهره می بردند [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]. در مواردی هم خواندن پیام های پیشین و تلاش برای فهم مدل آفریده ایده آل که در آنها بیان شده است می تواند راه گشا باشد [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]. ا

به جای دادن پاسخی مبهم و احتمالا ناکامل به این پرسش دشوار، در این بخش پاسخهایی را که دینداران به این پرسش داده اند را تحلیل کرده و نشان می دهیم که چگونه این پاسخ ها منجر به زایش مفهوم اعتماد در تفکر دینی شده است.
الف) ارتباط روحانی
یک پاسخ ممکن که بسیاری از شاخه های دینی آن را پذیرفته اند آن است که دانستن کرده درست از نادرست با ارتباطی روحانی و غیرکلامی با آفریننده ممکن می باشد. در این نگاه فرد روحانی به واسطه زلالی روح و نزدیکی آن به سرچشمه حقیقت می تواند باطن پلید کرده نادرست خود را با چشم دل ببیند و دامن از آنها پاک نگه دارد. مشکل اصلی این روش آن است که اگرچه دیندار عامی امکان ایجاد چنین رابطه ای را نمی تواند رد کند، در عمل خوب می داند که کمینه خود وی به این سطح از ارتباط روحانی نرسیده است و وانمود آن فریبی بیش نمی باشد. آنچه درنهایت در جامعه دینی با آن سر و کار داریم گروه کلان غیر روحانی است که در جستجوی راه درست است و گروه خرد روحانی است که مدعی است که به چنان درجه ای از روحانیت رسیده است که راه درست را "می بیند". آنچه تراکنش میان این دو گروه را در بسیاری از جوامع دینی فراهم می سازد، عنصری به نام "اعتماد" است: گروه بزرگ دینداران می توانند به صداقت و روحانیت گروه کوچک روحانی - که ما از ایشان با عنوان "بزرگان" یاد می کنیم - اعتماد کنند و درستی و نادرستی کرده ها را از ایشان بپرسند. رد‍پای این نگاه را می توان در بسیاری از فرهنگهای دینی کم و بیش مشاهده کرد. این تراکنش روحانی محور میان عوام و بزرگان کمابیش در همه فرهنگ های دینی مشاهده می شود. از فرهنگهای دینی جاری که این رویه را میتوان بصورت پررنگ در آنها مشاهده کرد می توان کاتولیسیزم را نام برد که بر پایه اعتماد به صداقت و روحانیت کلیسا بنا شده است.
ب) نمونه کاوی
به خاطر بیاورید که در اصل پیام، دیندار به بیان آفریدگار از نمونه هایی از پیاده سازی نیکی و پلیدی در زمان های پیشین باور پیدا می کند [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]. باور به درستی این نمونه ها می تواند دیندار را به شناخت نیکویی از پلیدی در زمان و شرایط دیندار رهنمون سازد. این راهنمایی ولیکن به علت کمی شمار نمونه ها، در حد و اندازه اشاراتی گذرا محدود می شود و تمایل دیندار عامی به ساده سازی پروسه دینی با بیان دقیق بکن و نکن ها را فراهم نمی سازد [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]. گام نخست در این نگاه چیره به دین، یافتن راهی برای افزایش شمارگان نمونه ها است. شاخه های تفکر دینی روش های متفاوتی را برای نمونه سازی دارند. برای مثال یهودیت نمونه هایی از سرگذشت قوم خود را در کتابهای قطوری جمع آوری کرده و در کنار پیام نخستین نگه می دارد. در اسلام نیز روایات تاریخی از گفتگوهای میان پیامبر اسلام و دینداران همزمان وی با نام "حدیث" جمع آوری شده است. بسته به زیرشاخه، برخی از دسته های مسلمانان نمونه هایی از زندگی همنشینان پیامبر و یا خاندان او را نیز به گنجینه نمونه ها می افزایند.

سپس نمونه های جمع آوری شده می توانند به گزاره های دینی تبدیل شوند. برای مثال اگر در هزار سال گذشته نمونه ای وجود دارد که دینداران نزدیک به پیامبر از گونه خاصی از غذا دوری می کردند، این نمونه می تواند به گزاره کلی تبدیل شود که آن گونه را پلید می شمارد. مشکل آشکار این رویه، سست پایه بودن پروسه ساخت و ساز گزاره از نمونه می باشد. از این که بگذریم مشکل دوم که موضوع این نوشتار می باشد این است که هر چه قدر هم که این گزاره های بد و خوب بسیار باشند نمی توانند گونه های بیشمار موقعیت را که دینداران در گذر زمان و مکان با آن مواجه می شوند پوشش دهند. برای مثال هرچه قدر هم که پلیدی کردهء زشت و نابخشودنی ای چون کشتن یک کودک بر همگان آشکار باشد، باز هم در موردی ویژه برای بنده ای ویژه کرده ای خداپسند شمرده شده است
[<a href="<a">کهف 74
و

عضويت  / ورود
]
.
نگاشت یک به یک بیشمار موقعیت متفاوتی که دیندار با آن سر و کار دارد به مجموعه محدود گزاره های دینی آرزویی ناشدنی است.

چاره اندیشیده شده ساختن گزاره های جدید با در کنار هم قراردادن گزاره های اولیه است که خود پیچیدگی روش دینی را دو چندان می کند؛ تا آنجا که طی این پروسه پیچیده برای تک تک دینداران عملا غیر ممکن می شود. در این مرحله است که "اعتماد" وارد فرهنگ این نگرش دینی می شود. اعتماد به معنای پذیرش صداقت و مهارت انسانهای خاصی از گروه دینداران است برای دانستن تجسمهای نیکی و بدی در زندگی روزمره. در این روش گروه کوچکی از دینداران - که ما با آنها با نام بزرگان می شناسیم - زندگی خود را وقف داده کاوی در گزاره ها و نمونه های پیشین و یا به عبارتی "نمونه کاوی" می کنند.
دینداران کوچک موقعیت خود را به صورت پرسش برای بزرگ بیان می کنند؛ بزرگ در نمونه ها و گزاره های پیشین کاوش کرده و گزاره جدید را تولید می کند (اینچنین کن و آنچنان نکن)؛ دیندار به مهارت و صداقت بزرگ اعتماد می کند و در نهایت گزاره را به اجرا می گزارد.
ج) دین + اعتماد
مشکل بنیادین اضافه کردن اعتماد به فرهنگ دینی این است که که دیندار پیرو معیاری برای درستی سنجی گزاره های تولید شده توسط بزرگ دینی را ندارد. اگر گزاره ای با منطق نخواند دیندار نمی تواند آن را رد کند زیراکه دیندار باور دارد که فرامین خداوند لازم نیست که توجیه شده باشند. دیندار کامل فردی است که فرمان خدا را بدون چون و چرا اجرا کند. پس اگر گزاره تولید شده توسط یک بزرگ با فطرت، منطق، پیام، یا روح دین نخواند دیندار نمی تواند تشخیص دهد که آیا غیرطبیعی بودن گزاره از اشتباه بزرگ ناشی می شود یا از درک ناقص دیندار از طبیعت خود. تنها گزینه دیندار "اعتماد" است، حال یا به مهارت و صداقت بزرگ یا به روحانیت وی. در حقیقت، این فرهنگ های دینی به دینداران خود چنین می قبولانند که حتی هم اگر اشتباهی در تشخیص کرده درست از نادرست صورت گیرد گناه آن متوجه بزرگان می باشد و یا به اصلاح بزرگان لطف کرده و گناه اشتباه احتمالی را به گردن می گیرند. [

عضويت  / ورود
] [

عضويت  / ورود
]

برای دینداری که در داخل فرهنگ دینی آمیخته با اعتماد رشد کرده است، دشوار است پذیرش طبیعت غیردینی اعتماد که بیشینه محتوای تمرین شده دین او را تشکیل می دهد. برای مثال هر اندازه که اعتماد به کلیسا در نظر دینداران خارج از حلقه دینی کاتولیک وصله ای ناجور بر پیکر مسیحیت می نماید، به همان اندازه برای پیروان مکتب کاتولیسزم راه قطعی رستگاری محسوب می شود.
د) دین # اعتماد
میتوان اعتماد را اولین اشتباه دینی تاریخ نام برد آنگاه که آدم به سوگند شیطان اعتماد کرد [

عضويت  / ورود
] و از میوه درخت ممنوعه خورد. از آن پس همین عنصر اعتماد با نقش و نگارهای مختلف و نام های تازه در فرهنگ های دینی آدمیان نفوذ می کند.

با بررسی تاریخچه شاخه های مختلف دینی می توان میزان آسیب های وارده به دین پس از آمیختگی با عنصر زهرآگین اعتماد را به روشنی مشاهده کرد. برای اینکه مطالب انتزاعی مطرح شده در این مقاله را از اختلاف نظر در مورد وقایع تاریخی دور نگه داریم، این بررسی تاریخی را به عهده خواننده می گذاریم. تنها به این پیشنهاد به خواننده بسنده می کنیم که آسیب های اعتماد را در فرهنگ دینی ای به غیر از فرهنگ دینی خود بررسی کند تا گستره اندیشه خویش را با تعصب های حلقه دینی ای که در آن رشد کرده است محدود نکند. در عوض در این بخش با استفاده از آیات قرآن نشان می دهیم که اعتماد یکی از همان هیولاهایی است که دین به مبارزه با آن برخاسته بود. ولیکن اعتماد در زمانه ما به جای آنکه در نبردگاه مردانه رویاروی دین بایستد در گوشت و پوست و خون آن نفوذ کرده است و بخشی از هویت فرهنگ دینی شده است!

در ادامه
با تکیه بر آیه های قرآن
برداشت نگارنده را از نگاه دینی سالم در قرآن توضیح می دهیم و نشان می دهیم که قرآن چگونه به مفهوم اعتماد که در فرهنگ دینی کنونی واژه مقدسی شده است اشاره می کند و آن را ریشه گمراهی بسیاری از انسان ها معرفی می کند.


در نگاه قرآن کسانی که به آفریننده عشق می ورزند به مسیر هدایت می گروند
قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّـهُ وَيَغْفِرْ‌ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿

عضويت  / ورود




و کسانی که در این عشق خالص نیستند به مسیر انحرافی "پیروی" از گروه خاصی از انسانها که می توان آنها را بزرگان ترجمه کرد [احزاب 67] کشیده می شوند

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ وَلَوْ يَرَ‌ى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَ‌وْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ إِذْ تَبَرَّ‌أَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَ‌أَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿

عضويت  / ورود

وَقَالُوا رَ‌بَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَ‌اءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿

عضويت  / ورود



و این رویه نادرست آنها را به پیروی از فرهنگ اشتباه دینی به اشتباه رفته دیار خود [بقره 170] [لقمان 21]
رهنمون می سازد


وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿

عضويت  / ورود



وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿

عضويت  / ورود



در حقیقت بزرگان یکی از موانع اصلی نرسیدن درست پیام به مردم بوده اند. قرآن به مواردی [ص 6] [اعراف 90] [اعراف 75] اشاره می کند که بزرگان در مقابل پیام حق مقاوت می کنند و پیروان خود را به پیروی از فرهنگ گمراه دینی دیار خود فرا می خواندند
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُ‌وا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ يُرَ‌ادُ ﴿

عضويت  / ورود

وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُ‌ونَ ﴿

عضويت  / ورود

قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ  اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا  مُّرْ‌سَلٌ مِّن رَّ‌بِّهِ ۚ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْ‌سِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا بِالَّذِي آمَنتُم بِهِ كَافِرُ‌ونَ ﴿

عضويت  / ورود



در موارد بسیاری
[بقره 166] [سبا 31] [ابراهیم 21]
قرآن رویدادی در قیامت را تصویر میکند که پیروان گمراه دلیل گمراهی خود را بزرگان معرفی می کنند  
إِذْ تَبَرَّ‌أَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَ‌أَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّ‌ةً فَنَتَبَرَّ‌أَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّ‌ءُوا مِنَّا ۗ كَذَٰلِكَ يُرِ‌يهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَ‌اتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُم بِخَارِ‌جِينَ مِنَ النَّارِ‌ ﴿

عضويت  / ورود

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا لَن نُّؤْمِنَ بِهَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ ۗ وَلَوْ تَرَ‌ىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يَرْ‌جِعُ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَىٰ بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم ۖ بَلْ كُنتُم مُّجْرِ‌مِينَ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا بَلْ مَكْرُ‌ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ إِذْ تَأْمُرُ‌ونَنَا أَن نَّكْفُرَ‌ بِاللَّـهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا ۚ وَأَسَرُّ‌وا النَّدَامَةَ لَمَّا رَ‌أَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا ۚ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿

عضويت  / ورود

وَبَرَ‌زُوا لِلَّـهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ ۚ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّـهُ لَهَدَيْنَاكُمْ ۖ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْ‌نَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ ﴿

عضويت  / ورود



شواهدی در قرآن وجود دارد که نشان میدهد که پیروان گمراه خود جزو باورکنندگانی بودند که دیندار بشمار می آمدند ولیکن اعتماد به بزرگان دینی آنها را به دینی ناخالص رهنمون کرده است
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُ‌وا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ يُرَ‌ادُ ﴿

عضويت  / ورود

يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿

عضويت  / ورود
﴾ ... ﴿

عضويت  / ورود
﴾  وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا بَلْ مَكْرُ‌  اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ إِذْ تَأْمُرُ‌ونَنَا أَن نَّكْفُرَ‌ بِاللَّـهِ  وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا ۚ ... ﴿

عضويت  / ورود



اتَّخَذُوا أَحْبَارَ‌هُمْ وَرُ‌هْبَانَهُمْ أَرْ‌بَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْ‌يَمَ وَمَا أُمِرُ‌وا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَـٰهًا وَاحِدًا ۖ لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿

عضويت  / ورود



بنابراین اینگونه نبوده است که بزرگان که سد راه هدایت بودند افرادی خارج از دایره دینی باشند، بلکه بالعکس خود از طلایه داران فرهنگ دینی (به اشتباه رفته) زمان خود بودند (
اتَّخَذُوا أَحْبَارَ‌هُمْ وَرُ‌هْبَانَهُمْ أَرْ‌بَابًا
). تا به آنجا که به پیروان خود گزاره های مستقیمی ارایه می دادند که خداوند چه کرده ای را می پسندد و چه چیز را ناپسند می دارد
(إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ يُرَ‌ادُ

عضويت  / ورود
). ا


جمع بندی در این مقاله نشان دادیم که نگرش دینی بر شالوده ایمان به اصول اثبات ناپذیری مانند آفریننده هوشیار و روز جزا بنا شده است. ولیکن این ایمان به موارد انگشت شماری محدود می شود و گسترش آن به مجموعه وسیعی از بزرگان دینی و مراسم از عنصر دیگری سرچشمه می گیرد که ما آن را اعتماد نامیدیم. در ادامه با استفاده از آیات قرآن نشان دادیم که اعتماد نه تنها در فرهنگ دینی سالم جایی ندارد بلکه در مواردی یکی از همان عناصر فاسدی است که دین برای مقابله با آن به مبارزه برخواسته است. در حقیقت اعتماد به بزرگان فرهنگ دینی هر دیار یکی از موانع اصلی برای رسیدن پیام دین به مردم بوده است























برای نویسنده این مطلب dushantappeh تشکر کننده ها:
Ronahi (سه شنبه شهريور ماه 4, 1393 6:50 am)
رتبه: 7.14%
 
dushantappeh
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 1
تاريخ عضويت: يکشنبه شهريور ماه 2, 1393 6:01 am
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 10

Re: ایمان یا اعتماد: کدامیک شالوده نگرش دینی است؟

پستتوسط bahar » يکشنبه شهريور ماه 2, 1393 4:43 pm


سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته


کاربرگرامی dushantappeh


به سایت پینوس خوش آمدید


امیدواریم که ازمطالب ونظرات شما کمال استفاده را برده


وشما نیزلحظات مفیدی را دراین سایت سپری نمایید.



موفق وسربلند باشید







نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890


بازگشت به گفتمان درون دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان