فرمانداری که چوپان شد

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

فرمانداری که چوپان شد

پستتوسط mashreghi » سه شنبه آبان ماه 17, 1390 11:48 am

امام ابن شبه / ترجه: عادل حیدری
امام ابن شبه در کتاب تاریخ مدینه نقل می کند: امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه عیاض بن غنم را به فرمانداری شام گمارد، پس از مدتی به امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه خبر رسید که عیاض برای خویش مجلس ویژه تشکیل داده و دربانانی بر آن گمارده است، پس نامه ای به او نوشت و وی را طلبید، هنگامی که عیاض به خدمت ایشان رسید.
عمر فاروق رضی الله عنه او را بمدت سه شبانه روز زندانی نمود ، سپس او را خواست وپالتویی پشمین طلبید و به او گفت: بپوش و نیز بقچه ی چوپانی و سیصد گوسفند به او داد و گفت: آنها را بچران . او نیز چنین کرد. هنگامی که کارش به پایان رسید عمرفاروق رضی الله عنه او را طلبید ، عیاض دوان دوان به خدمت امیرالمؤمنین رسید فاروق رضی الله عنه به او گفت: گوسفندان را بردار و  برو چنین و چنان کن  زمانی که عیاض اندکی فاصله گرفت: عمر رضی الله عنه او را فراخواند و آنقدر او را اینطرف و آنطرف فرستاد که عرق بر پیشانی اش جاری شده بود. سپس عمر رضی الله عنه فرمود: فلان روز گوسفندان را نزدم من بیاور ، و چون روز موعود فرا رسید عیاض به نزد امیرالمؤمنین آمد ، عمر رضی الله عنه فرمود: برو برای گوسفندان از چاه آب بکش  عیاض هم چنین کرد و پس از سیراب کردن گوسفندان آبشخور را پر از آب نمود سپس عمر رضی الله عنه فرمود گوسفندان را به چراگاه ببر و فلان روز به نزد من بیا. و همچنان او را این سو و آن سو می فرستاد تا اینکه دو ماه گذشت.

عیاض که خسته شده بود به همسر عمر رضی الله عنه که از نزدیکانش بود روی آورد و گفت: برو از امیرالمؤمنین بپرس چرا با من چنین می کند؟

وقتی عمر رضی الله عنه به خانه آمد همسرش گفت: ای امیرالمؤمنین چرا با عیاض اینگونه رفتار می کنی؟ عمر رضی الله عنه فرمود: از کی تا به حال در امور مسلمین دخالت می کنی؟!!

عیاض کسی را به نزد همسر عمر رضی الله عنه فرستاد تا از نتیجه امر آگاه شود , همسر امیرالمؤمنین فرمود: ای کاش تو را نمی شناختم آنقدر عمر مرا توبیخ کرد که آرزو کردم زمین باز شود و مرا ببلعد. مدتی گذشت و عیاض روی به عثمان آورد و گفت: ای عثمان برو از امیرالمؤمنین بپرس چرا با من اینگونه رفتار می کند؟ عثمان به نزد امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین چرا با عیاض اینگونه رفتار می کنی؟ عمر رضی الله عنه فرمود: پس عیاض به نزد تو هم آمده است. عثمان رضی الله عنه فرمود: ای امیرالمؤمنین عیاض یکی از بزرگان قریش است چرا با او اینگونه برخورد می کنی؟ عمر رضی الله عنه دو یا سه ماهی او را رها کرد سپس او را طلبید و خطاب به وی گفت : وای بر تو برای خویش مجلس ویژه تشکیل می دهی و پاسبان می گماری؟!! آیا دوباره مرتکب چنین کاری می شوی؟ عیاض گفت: خیر ای امیرالمؤمنین، سپس امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه فرمود: اکنون به پست خودت بازگرد.

و گویند پس از آن عیاض بن غنم یکی از بهترین فرماندارن امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه شد.

برای نویسنده این مطلب mashreghi تشکر کننده ها: 2
ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), avin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
mashreghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 184
تاريخ عضويت: يکشنبه مهر ماه 23, 1390 12:30 am
محل سکونت: روانسر -سنندج
تشکر کرده: 30 بار
تشکر شده: 230 بار
امتياز: 50

پستتوسط sayf » سه شنبه آبان ماه 17, 1390 12:28 pm

کاش حکام جائر امروزی فقط یک هزارم چنین بزرگانی احساس مسئولیت و تقوا داشتند...
ما میخواهیم با بینشی عمیق و صحیح، به سوی پروردگار دعوت دهیم.
نماد کاربر
sayf
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 172
تاريخ عضويت: دوشنبه ارديبهشت ماه 5, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 128 بار
تشکر شده: 130 بار
امتياز: 10

پستتوسط basireh » سه شنبه آبان ماه 17, 1390 11:27 pm

سلام
ممنون
واقعا جالب و مفید بود
امید آنکه در رفتار ما نیز تجلی پیدا کند نه اینکه متأسفانه به محض کسب مقام یا منصب و ... خود را می بازیم
گر همچو من افتاده ی این دام شوی / ای بس که خراب فرقه و جام شوی  
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم/ با ما منشین و گرنه بد نام شوی
نماد کاربر
basireh
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 277
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 317 بار
تشکر شده: 236 بار
امتياز: 10

پستتوسط avin » چهارشنبه آبان ماه 18, 1390 11:47 am

سلامی خوای گه وره له ئیوه...

سپاس...

خوزگایه..ئه مروش وا ببوایا...

به قوربانیان بم . وا ئه وه نده گه وره بون....

خوزگایا ئه مروم نه بینیایا وا چون ئه و گه ورانه به گالته ده گرن...

خودا خویان به گالته بگری....!!!!
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند...
نماد کاربر
avin
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 433
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 31, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 336 بار
تشکر شده: 531 بار
امتياز: 1820


بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 8 مهمان