خدا نزدیک نزدیک است

در این بخش داستانهای کوتاه و آموزنده قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

خدا نزدیک نزدیک است

پستتوسط uoshanaderpor » جمعه اسفند ماه 3, 1391 1:42 am

دختری از مرد روحانی میخواهد به منزلشان بیاید و به همراه پدرش به دعا بپردازد. وقتی مرد روحانی وارد میشود میبیند که مردی روی تخت دراز کشیده و یک صندلی خالی نیز کنار تخت وی قرار دارد.


پیرمرد با دیدن وی گفت شما چه کسی هستید؟ و اینجا چه میکنید؟ مرد خودش را معرفی کرد و گفت من دراینجا یک صندلی خالی میبینم گمان میکردم منتظر آمدن من هستید.

پیرمرد گفت آه بله... صندلی... خواهش میکنم در را ببندید.

مرد روحانی با تأمل و در حالی که گیج شده بود در را بست.

پیرمرد گفت : من هرگز مطلبی را که میخواهم به شما بگویم به کسی، حتی دخترم نگفته ام. راستش در تمام زندگی اهل عبادت و دعا نبودم تا اینکه چهار سال پیش بهترین دوستم به دیدنم آمد روزی به من گفت :دوست من فکر میکنم "دعا یک مکالمه ساده با خداوند است." روی یک صندلی بنشین یک صندلی خالی هم روبه رویت قرار بده. با اعتقاد فرض کن که خداوند بر صندلی نشسته است این موضوع خیالی نیست. خدا وعده داده است که من همیشه با شما هستم. سپس با او درد دل کن. درست به طریقی که هم اکنون با من صحبت میکنی.

من چند بار این کار را انجام دادم و آنقدر برایم جالب بود که هر روز چند بار این کار را انجام میدهم.

مرد روحانی عمیقا تحت تاثیر داستان پیرمرد مرد قرار گرفت و مایل شد تا پیرمرد به صحبت هایش ادامه دهد.

پس از آن با همدیگر به دعا پرداختند و مرد به خانه اش بازگشت.

دو شب بعد دختر به مرد روحانی تلفن زد و به او خبر مرگ پدرش را اطلاع داد. مرد روحانی بعد از عرض تسلیت پرسید : آیا او در آرامش مرد؟

دختر گفت: بله وقتی من میخواستم از خانه بیرون بروم او مرا صدا زد که پیشش بروم دست مرا در دست گرفت و بوسید. وقتی که نیم ساعت بعد از فروشگاه برگشتم، متوجه شدم که او مرده است.

اما چیز عجیبی در مورد مرگ پدرم وجود دارد. معلوم بود که او قبل از مرگش خم شده بود و سرش را روی صندلی کنار تختش گذاشته است شما چطور فکر میکنید؟

مرد روحانی در حالی که اشک هایش را پاک میکرد گفت: ای کاش! ما هم میتوانستیم مثل او از این دنیا برویم.



از گذشته تا حال از حال تا آینده خدا با توست در همین نزدیکی. پس خوشا به حالت که اشرف مخلوقاتی و خلیفه او بر زمین. همواره با خودت زمزمه کن خدا در همین نزدیکی است، در همین نزدیکی.[/size]

برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها: 6
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Seraj (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ostadelyass (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 42.86%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

چه خوش باشد که باایمان بمیریم ----------برای دوست جاویدان بمیریم

پستتوسط Seraj » شنبه اسفند ماه 5, 1391 10:53 am




چه خوش باشد که باایمان بمیریم -------------برای دوست جاویدان بمیریم

چه خوش باشد میان سنگر حق----------------برای دوست جاویدان بمیریم

چه خوش باشد که چون صدیق اکبر-------------براستی در اوج ایمان بمیریم

چه خوش باشد که چون عثمان مظلوم----------به وقت خواندن قرآن بمیریم

چه خوش باشد که مثل ابن زهرا-----------------به صحرا با لب عطشان بمیریم




برای نویسنده این مطلب Seraj تشکر کننده ها: 3
ostadelyass (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Seraj
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 42
تاريخ عضويت: چهارشنبه دي ماه 19, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 159 بار
تشکر شده: 77 بار
امتياز: 360

پستتوسط Seraj » يکشنبه اسفند ماه 6, 1391 3:02 pm



سلام
سرود چه خوش باشد که با ایمان بمیریم . برای دانلود اون روی لینک زیر کلیک کنید



یه سرود دیگه هم هست . شاید خوشتون اومد .





نماد کاربر
Seraj
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 42
تاريخ عضويت: چهارشنبه دي ماه 19, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 159 بار
تشکر شده: 77 بار
امتياز: 360


بازگشت به داستانهای کوتاه و آموزنده

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان