توسط nahmadi69 » يکشنبه بهمن ماه 29, 1391 2:19 pm
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته
راستش من از حرفهات فهمیدم که درد ما گرفتار شدن در خاطره هامون و جاموندن ار قافله جهانه . انقدر گذشته برامون رنگ و لعاب دار بوده که هنوز هم محو تماشای اونیم . غافل از اینکه زنگ و لعابی برای خودمون نمونده
به قول یه فیلسوف مسلکی در ایران:
نبایستی در مقابل ائینه ایستاد . بلکه باستی از آن عبور کرد و به خود رسید . نباید منتر و سرگردان آئینه شد .آینه تصویر گذشته است وآدم را پیر می کند . در مقابل ائینه آدم خسته می شود و در عین خستگی به خودش یعنی به تصویرش عادت می کند .آئینه حواس آدم را پرت می کند
نباید بگذاریم که آئینه زمان پیرمان کند .بایستی از دیوارآئینه ای زمان عبور کنیم . نبایستی به زمان اجازه دهیم که از ما عبور کند
اما ما قادر نیستیم که از آئینه عبور کنیم پس تنها یک راه باقی می ماند وآن اینکه به قدری به آینه نزدیک شویم که خود آئینه شویم و ما بین من وتصویر من فاصله ای نباشد . در مرز بودن و زمان خویشتن را ملاقات کنیم و حضور به هم رسانیم . ناظر تصویرخویش نباشیم بلکه خود تصویر خویش باشیم و ناظر خود در خویشتن باشیم
جالب بود ممنون
الدنيا سجن المؤمن وجنّة الكافر، والموت جسر هؤلاء إلى جنّاتهم وجسر هؤلاء إلى جحيمهم
ما الموت إلاّ قنطرة تعبر بكم من البؤس والضّراء إلى الجنان الواسعة، والنعيم الدائم، فأيُّكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر
- برای نویسنده این مطلب nahmadi69 تشکر کننده ها: 2
- Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), parvaz69 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)