در این بخش مباحث و مسائل فقهی مطرح می شوند
مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:53 am
.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Mmm در يکشنبه بهمن ماه 12, 1393 2:34 pm .
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:54 am
کمتوجهی به فقه باطن
چندانکه فقه ظاهر مورد توجه و عنایت قرار گرفته، متأسفانه فقه باطن آنگونه مورد توجه قرار نگرفته است؛ خصوصاً در این عصر که مادیت لجامگسیخته بیداد میکند و موجب حرص شدید و رقابت بیحدوحصر در بین انسانها گشته و دهها و صدها نزاع و جنگ خونین برپا کرده است.
امام غزالی، رحمهالله، فقهی را که تنها براساس امور ظاهری استوار باشد، بخشی از علوم دنیوی بهشمار میآورد نه جزو علوم اخروی. حتی ایشان برخی از فقهای عصر خویش را بهخاطر اهمال در خصوص پارهای از واجبات کفایی و پرداختن به مسائل فقه بهخاطر آنکه زمینة رسیدن به مناصبی مانند قضاوت، فتوا و… را فراهم کنند، مورد سرزنش قرار میداد و میفرمود: این همه اهتمام آنان به مسائل فقه در اوضاع و احوالی است که ما در هیچ یک از شهرها پزشک مسلمانی نداریم و همة آنها از اهلکتاباند.(قرضاوی، معرفت و معنویت: ۴۴ـ۴۵)
این وضعیت دینداران در جامعة اسلامیاست، پس حالت آنانکه رابطة ضعیفتر و کمرنگتری با دین دارند، چگونه خواهد بود؟!
علامه ندوی میگوید: نظری بیفکنید به کشورهایی که کار دعوت بهسوی خدا و ربّانیت و تزکیة نفس از مدت زمانی است که در آنجا دچار ضعف شده و وجود علما و دعوتگرانی که پیوند و رابطة انسان را با خدا استوار کنند و به اصلاح باطن توجه دهند [بر اثر تهاجم فرهنگ و تمدن غرب یا همسایگی غربیها یا عوامل دیگر] بسیار نادر و کمیاب شده است. شما احساس میکنید که در این کشورها خلأ روحی و اخلاقی بسیار عمیق و هولناکی وجود دارد که آنرا نه دانش و تکنولوژی و پیشرفتهای علمیمیتواند پر کند، نه ذکاوت و تعمق در تفکر و اندیشه، و نه با ارتباط عمیق با زبان و ادبیات پر میشود و نه با نعمت آزادی و استقلال. علما و دانشمندان نیز به علت توجه فوقالعاده به مظاهر و خویشتنداری و ترس از فقر و تنگدستی و راحتطلبی و خوشگذرانی، وقار و هیبت خود را از دست دادهاند. بدیهی است که علاج همة این امراض، جز در پرتو تزکیة نبوی که ذکرش در قرآن آمده و از مقاصد بعثت رسولالله، صلّیاللهعلیهوسلّم، است، و جز در سایة «ربّانیت» که از علما مطلوب است، جای دیگری یافت نخواهد شد.(ندوی، نگرشی نوین به تزکیه و احسان: ۶۳ـ۶۴)
علامه قرضاوی، رئیس اتحادیة جهانی علمای مسلمان، در این مورد میگوید: بازگردانیدن «فقه قلوب» به جایگاه و منزلت خویش و توجه و اهتمام علمیبه آن بسیار ضروری است. عنایت و اهتمام نخبگان و عامة مردم به «فقه سلوک» که سیر و حرکت بهسوی خداوند و رهسپارشدن و رسیدن به سرمنزل سعادت و حضور خداوند بدون آن ممکن نیست، بسیار لازمی و حیاتی است. این تجارت سودآوری است که متأسفانه بسیاری از مردم از سرمایهگذاری در آن غافلاند؛ طرف دیگر این معامله آفریدگار هستی است، و سرمایهاش عمر آدمی، و کالای آن اطاعت و فرمانبرداری، و سودش مغفرت خداوند و بهشت جاویدان و حیات طیبه و باکرامت در دنیا و عقباست.(معرفت و معنویت: ۴۵)
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:55 am
جایگاه فقه باطن در کتاب و سنّت
اگر به کتاب و سنّت و عصر صحابه و تابعین رجوع کنیم، خواهیم دید که قرآن کریم از شعبهای از دین و وظیفة مهمی از وظایف نبوّت سخن میگوید و از آن با واژة «تزکیه» یاد میکند. «تزکیه» رکنی از ارکان چهارگانهای بهشمار میآید که رسولاکرم، صلّیاللهعلیهوسلّم، برای محققکردن و به کمال رساندن آنها مبعوث شده بود. قرآن کریم میگوید: «هو الذی بعث فی الْأُمِّیِّین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»؛ اوست خدایی که میان عربِ امی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را [از لوث جهل و اخلاق زشت] پاک سازد و شریعت و احکام سماوی و حکمت الهی بیاموزد، با آنکه پیش از آن در جهالت و گمراهی آشکاری بودند.(جمعه:۲)
منظور از تزکیه، تزکیة نفس و آراستن آن با فضایل و پاکساختن آن از رذایل اخلاقی است، که نمونههای عالی آن در زندگی گهربار صحابه به صورت اخلاص در عمل و اخلاق نیکو متجلی شده بود. آری، تزکیهای که نتیجة آن ایجاد جامعة صالح و نمونه و تشکیل «خلافت راشده» و حکومت عادلهای بود که تا ابد الگو بوده و تاریخ نظیر آن را به یاد نمیآورد.
یکی از مصادیق تزکیه، احسان است و منظور از آن، کیفیتی از یقین و حضور قلب است که هر صاحب ایمان برای حصول آن باید بکوشد، و اشتیاق به آن در قلب هر فرد مؤمن همواره موج زند.(نگرشی نوین به تزکیه و احسان: ۵۶ـ۵۷)
از رسول خدا، صلّیاللهعلیهوسلّم، پرسیده شد که احسان چیست؟ در پاسخ فرمود: «أن تعبد الله کأنّک تراه، فإن لم تکن تراه، فإنّه یراک»؛ احسان آن است که خداوند را بهگونهای عبادت و بندگی کنی که گویا او را میبینی، اگر تو [به این درجه از باور نرسیدهای و] او را نمیبینی، [یقین داشته باش که] او قطعاً تو را میبیند.(متفقعلیه)
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:56 am
اهمیت اصلاح فرد در فقه باطن
در فقه باطن، اصل بر اصلاح فرد است؛ با این توضیح که در روش تربیتی و اصلاحی پیامبر اسلام، صلّیاللهعلیهوسلّم، و صحابه، رضواناللهعلیهم، فرد ملاک است و در هر شخص فکر و انگیزة اصلاح و تزکیة خودش ایجاد میشود. هر فرد میکوشد رذایل اخلاقی را از خود بزداید و به فضایل اخلاقی مزین و آراسته گردد. هر شخص سعی میکند در درون خود تقوا و پارسایی ایجاد کند و در ضمن ادای حقوق الهی، حقوق بندگان را نیز ادا کند. در این روش، شخص بیشتر به فکر انجام وظایف خود نسبتبه دیگران است تا به فکر گرفتن حقوق خود از آنان باشد. برخلاف آنچه که گفته میشود «جهان جدید، جهان حقمدار است؛ در مقابل جهان پیشین که جهان تکلیفمدار بود.»(سروش، آیین شهریاری و دینداری: ۱۴۷) و یا «حق گرفتنی است نه دادنی»؛ در روش تربیتی و اصلاحی پیامبر اسلام و در جامعة مدنی نبوی، ادای حقوق و ایثار و فداکاری، بر گرفتن حق مقدم است: «و یؤثرون على أنفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ دیگران را بر خود ترجیح میدهند اگرچه خود بدان نیازمندند.(حشر:۹)
تا وقتی هر یک از افراد جامعه در فکر گرفتن حق خود باشند و به وظایف و تکالیف خود نسبتبه دیگران نیندیشند، جامعه بیشتر رو به تنازع و خصومت خواهد رفت و جهان میدان تاختوتاز قرار خواهد گرفت، چنانکه امروزه با تمام ادعاهای مدنیت و مدرنیته و شعارهای دفاع از حقوق بشر و… روزبهروز بر ظلم و توحش در جامعة بشری افزوده میشود و حقوق بشر در سطح گستردهای از طرف همین جوامع پایمال میشود.
در نظریة فقه باطن و تزکیه، اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است و تا تکتک افراد جامعه اصلاح نشوند، اصلاحات دیگر چندان موفق نخواهد بود. شاید یکی از علتهای اساسی شکست و ناکامی اصلاحات دولتی و قانونی همین غفلتورزیدن از اصلاح فرد در جامعه است. اصلاح قوانین یا نحوة اجرای آن مشکل چندانی را حل نخواهدکرد؛ زیرا به قول دکتر مصطفی سباعی: «کسانیکه بیشتر به نصوص و متون قانون آگاهی دارند، بیشتر از دیگران قانون را به بازی میگیرند. و کسانیکه بیش از دیگران بر فلسفه و نظریات اخلاقی واقفند، در تجاوز از حدود اخلاقی جریتر و بیباکتراند. و کسانی که بیش از دیگران بر متون و نصوص شرع احاطه دارند، بیش از بقیة مردم در گناهان و معاصی غوطهورند. و اینگونه است که امروز دارو خودش تبدیل به مرض و طبیب خودش مریض شده است، و راه درمانی برای این مرض مهلک اجتماعی نیست غیر از پاکسازی قلوب و وجدانها از آلودگیهای هواوهوس و تصفیة وجدانها از شوائب و وسوسههای دنیا.»(السباعی، عظمائنا فی التاریخ: ۴۵ـ۴۶)
این سنّت و قانون خداوندی است که تا ملتها در درون و باطن خود انقلاب برپا نکنند، خداوند هم سرنوشتشان را تغییر نخواهد داد. گرچه ممکن است تحولات و انقلابهایی در جامعه اتفاق بیفتد، ولی قطعاً این انقلابها بدون انقلاب باطنی افراد جامعه پایدار نخواهد بود و دوامی نخواهد داشت.
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:56 am
نیاز به اطبای روحانی و احیاگران فقه باطن
همانگونهکه جسم انسان بیمار میشود، روح و قلب نیز دچار بیماریها و امراض باطنی میگردد؛ و همانگونهکه برای بیماریها و امراض جسمانی پزشکان و طبیبان متخصصی وجود دارد، برای بیماریها و امراض روحانی نیز به طبیبان متخصصی نیاز است تا به معالجه و مداوای بیماریهای باطنی بپردازند.
مولانا محمّدالیاس کاندهلوی، رحمهالله، مؤسس نهضت جهانی دعوت و تبلیغ، میگوید: معمولاً در امتهای پیشین پس از یک فاصلة زمانی از عصر پیامبرشان، امور دینیشان به صورت رسم درآمده و از روح و حقیقت تهی میشد و ادای آن صرفاً بهصورت یک عادت و رسم درمیآمد؛ لذا برای اصلاح این گمراهی، پیامبر دیگری مبعوث میشد تا در کالبد بیجان اعمال و عباداتی که بهصورت رسمورواج درآمده است، روحی تازه بدمد و آنرا بازسازی کند. حال، چنین آفت و بیماریی دامنگیر امت اسلامی شده و اعمال امت دچار روزمرگی و مرور زمان شده و روح و معنویت خود را از دست داده و نیاز به احیا و بازسازی دارد.(نعمانی، ملفوظات مولانا محمّدالیاس: ۲۱ـ ۲۲)
شیخ مصطفی صادق رافعی در مورد اهمیت وجود چنین احیاگران فعال و مؤثری در هر جامعه مینویسد: جامعهای که از وجود انسان کاملی که دارای دین صحیح و اخلاق الهی است خالی باشد، آن جامعه از نظر فقر فرهنگی مثل جامعهای است که در آن هیچگونه کتابی وجود ندارد، اگرچه تمام مردم آن جامعه دانشمند باشند و در هر محلة آن مدرسهای باشد و در هر خانة آن قفسهای از کتاب. همة این کتابها جای خالی این مردان کامل را پر نمیکند؛ زیرا اگر این کتابها درست یا نادرستاند، باز به عقل منتهی میشوند؛ ولی مرد کامل حقیقتی است که به روح منتهی میشود و در تأثیرش بر مردم از علم توانمندتر است؛ چراکه او تفسیری واقعی از حقیقت است و زندگی عملیاش قابل مشاهده و دعوتگری مؤثر است. اگر مردم ده سال به بیان فضایل اخلاقی و راههای آراسته شدن به آن بپردازند و صدها کتاب در این راستا بنویسند، این قدر تأثیر نخواهند داشت که مرد کامل و نیکسیرتی را ببینند و مدتی با او همنشین شوند. به همین دلیل بوده که خداوند با هر کتاب آسمانی، پیامبری را نیز فرستاده است.(الرافعی، وحیالقلم: ۳/۵۰ـ ۵۸)
خداوند متعال در هر عصر و نسل کسانی را برانگیخته تا دین را از تحریف افراطیها و ادعاهای غلط باطلپرستان و تأویلات بیمورد جاهلان حفظ نمایند و بدون هیچگونه تأویل و یا تحریف و تبدیلی، مردم را به تزکیة خالص و تأثیرنپذیرفته از عجمیت و فلسفة نادرست، فرابخوانند و بهسوی احسان و فقه باطن دعوت کنند و این طب نبوی را در هر عصر تجدید کرده در کالبد امت اسلامی روح جدیدی از احسان و ایمان بدمند و به این نحو رابطة قلبها را با خدا و جسمها را با ارواح و ارتباط جامعه را با اخلاق و ارتباط علما را با ربّانیت و اخلاص تجدید کنند. در عوام قدرت و توان مبارزه با خواهشهای نفسانی و دنیاپرستی و غلبه بر فتنة مال و اولاد، و در خواص و پیشوایان جامعه نیرویی معنوی ایجاد کنند که به واسطة آن در برابر تطمیعها و تازیانههای حکام و صاحبان زر و زور و نویدها و هشدارهای آنان مقاومت نمایند، و سخن حق را نزد پادشاهان ظالم اظهار و از آنان انتقاد کنند. (ندوی، نگرشی نوین به تزکیه و احسان: ۶۱ـ۶۲)
علامه محمّدتقی عثمانی در این زمینه میگوید: تزکیه، بدون همنشینی و صحبت شیخ کامل و طبیب روحانی و برقراریِ نسبت معنوی با وی امکانپذیر نیست؛ چون «لکل فن رجال: برای هر فن ماهرین و متخصصینی وجود دارد». در مورد مسائل فقهی باید به مفتی و عالم شرع مراجعه کرد، چون این فن تخصص وی است؛ اما مهارت در مورد اعمال باطنی کاری بس دشوار است؛ چراکه بیماریهای باطنی مخفی و پوشیده و پیچیدهاند. به عنوان مثال «تکبر» حرام و ناجایز است، ولی «عزت نفس» داشتن واجب است، چراکه تحقیر و ذلیلکردن خود ناجایز است؛ اما تشخیص و تمیز «تکبر» از «عزت نفس» کار سهلی نیست و خود شخص شاید نتواند آن را تشخیص دهد. در این موارد است که به شیخ و مرشد کاملی احساس نیاز میشود.(عثمانی، مجالس اصلاحی: ۳۲)
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:58 am
فقه باطن نیرویی شگفتانگیز
یکی دیگر از خصوصیات فقه باطن، غلبة افراد بهظاهر شکستخورده اما آراسته به فضایل اخلاقی بر دشمنان پیروز و قدرتمند است. تاریخ گواه است که در دورههای مختلف تاریخ اسلامی بسا اوقات مسلمانان مغلوب و مقهورِ جنگجویان خونخوار و بیرحم، پس از مدتزمانی توانستهاند با نیروی درونی و آراستگیهای اخلاقی و باطنی، دشمن خونخوار خود را تحت تأثیر معنویت خویش قرار داده و بهسوی اسلام متمایل کنند. در این رابطه به ذکر یک نمونه که آنرا امام سیّدابوالحسن ندوی در کتابش «ربّانیة لا رهبانیة/ نگرشی نوین به تزکیه و احسان یا تصوف و عرفان» آورده است، اکتفا میکنم. وی مینویسد: در قرن هفتم هجری قمری، تاتارهای وحشی به سرزمینهای اسلامی یورش آوردند و مسلمانان را قتلعام کردند، بهگونهای که جهان اسلام تمام توان و نیروی جهاد و مقاومت خود را از دست داد و در این بلا از مسلمین جز جسدی نیمهجان و روحی ضعیف باقی نماند. هیچکس توان مبارزه با مهاجمان مغول را نداشت و یأس و ناامیدی بر جامعة مسلمین چیره گشته بود و سپاهیان اسلام به ناچار اسلحه بر زمین نهادند و عموم مردم یقین کردند که پیروزی نظامی در مقابل مغولها هرگز ممکن نیست و سرنوشت آنها چنین رقم خورده است که برده و زیردست آن قوم وحشی باشند و اسلام هیچ آیندهای ندارد. در آن روزهای دشوار، داعیان مخلص و مبلغان راستین و گمنام، که نام اکثر آنان تا امروز نیز (با وجود تلاش فراوان) در دورنمای تاریخ اسلام به چشم نمیخورد، بهپاخواسته و بدون وحشت و ترس با مهاجمان وحشی و سنگدل مغول ارتباط برقرار کردند و کوشیدند تا راهی بهسوی دلهای آنان بگشایند. بهتدریج بر اثر مجاهدتهای این گروه، محبت و الفت اسلام در قلب و اندیشة آن قوم وحشی جای گرفت و آنان گروه گروه به اسلام روی آوردند و مدت مدیدی از آن یورش ددمنشانه نگذشته بود که همه یا اکثر افراد آن قوم وحشی و سرکش، به آغوش گرم اسلام داخل شده و خود حامی و پرچمدار اسلام شدند و از میان آنان فقها و دانشمندان بزرگ و عابدان و زاهدان و مجاهدانی نستوه به میدان آمد که در مراحل حساس و ضروری از اسلام پاسداری کردند.(ندوی، نگرشی نوین به تزکیه و احسان: ۸۱ـ۸۲) و همانا این پیروزی با نیرویی غیر از نیروی ایمان و معنویت بهدست نیامد، چنانکه وعدة خداوند است: «و لاتهنوا و لاتحزنوا و أَنتم الأعلون إِن کنتم مؤمنِینَ»؛ و سست مشوید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید، شما برترید.(آلعمران:۱۳۹)
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 11:58 am
چه باید کرد
با توجه به مطالب فوق، میتوان راهکارها و پیشنهادات ذیل را مدنظر قرار داد:
۱٫ خواص و علما و دعوتگران، اصلاح باطن و تزکیة خود را فراموش نکنند؛
۲٫ بکوشند در تودة امت اسلامی نیز این فکر و انگیزه را بیدار نمایند؛
۳٫ از نظر تئوری و عملی سعی کنند این خلأ را پر کنند؛
۴٫ همة ما از تلاوت، تدبر و تفکر در قرآن کریم و مطالعة سنّت و سیرة پیامبر و صحابة کرام و بزرگان تابعین غفلت نورزیم؛
۵٫ سعی کنیم با اولیای خدا و نیکانِ راستگفتار و نیککردار همنشین و همصحبت شویم و در سایة راهنماییهای آنان به معالجة بیماریهای باطنی خود بپردازیم؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «و کونوا مع الصَّادقین»(توبه:۱۱۹)، و «فاسألوا أهل الذکرِ إن کنتم لا تعلمون»(نحل:۴۳).
۶٫ اگر احساس میکنیم این نکوکاران و انسانهای کامل در دسترسمان نیستند، به آثار، سیرت و سرگذشت زندگیشان مراجعه کنیم؛ چونکه گل رفت و گلستان شد خراب/ بوی گل را از که جویم از گلاب.
۷٫ دوستان خود را توصیه کنیم کوتاهیها و کاستیهای اخلاقیمان را که ممکن است از دید خودمان پنهان باشند به ما تذکر دهند تا خود را اصلاح کنیم.
-
Mmm
-
توسط Mmm » دوشنبه تير ماه 12, 1391 12:00 pm
منابع مقاله:
1- تفتازانی، سعدالدین مسعودبنعمر؛ التوضیح و التلویح.
2- تهانوی، حکیمالامت مولانا اشرفعلی؛ تزکیه و اصلاح؛ ترجمة صلاحالدین شهنوازی؛ چاپ اول، زاهدان: انتشارات ندوی،
3- الرافعی، مصطفیصادق؛ وحیالقلم.
4- سروش، عبدالکریم؛ آیین شهریاری و دینداری؛ چاپ اول، تهران: انتشاراط صراط، ۱۳۷۹٫
5- السباعی، مصطفی؛ عظمائنا فی التاریخ؛ بیروت: مطابع المکتب الاسلام.
6- عثمانی، محمّدتقی؛ مجالس اصلاحی؛ ترجمة سیّدشهابالدین موسوی.
7- غزالی، محمّد؛ المنقذ منالضلال؛ بیروت: دار و مکتبة الهلال، ۱۹۹۳٫
8- قرضاوی، یوسف؛ معرفت و معنویت؛ ترجمة عبدالعزیز سلیمی، چاپ اول، تهران: نشر احسان، ۱۳۷۹٫
9- ندوی، سید ابوالحسن علی؛ نگرشی نوین به تزکیه و احسان یا تصوف و عرفان؛ ترجمة عبدالقادر دهقان، چاپ اول، تهران: نشر احسان، ۱۳۸۸٫
10- نعمانی، محمّدمنظور؛ ملفوظات مولانا محمّدالیاس؛ ترجمة رضا قادری؛ چاپ اول، تربتجام: انتشارت خواجه عبدالله انصاری، ۱۳۸۷٫
----------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع این نوشته: مجله(ندای اسلام) دارالعلوم زاهدان
-
Mmm
-
بازگشت به مباحث و مسائل فقهی
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان