صفحه 1 از 1

""""از الحاد به سوی اسلام""""

پستارسال شده در: شنبه فروردين ماه 10, 1392 3:21 pm
توسط pejmanava
از آن جا که همواره دوست داشتم داستان کسانی که وارد دین اسلام می شدند، چه غربی ها و چه شرقی ها، را بخوانم، به خصوص وقتی

که داستان از زبان خود فرد نقل می گشت، یا از زبان شخصی که وی را دیده باشد، مسلمان شده و شهادتین را می گویند.







ماه پیش به مسجدی در نزدیکی خانه ام برای شرکت در نماز جمعه رفته و یک شهروند آمریکایی را دیدم که آن جا مسلمان شدن خود را اعلام می داشت

و شهادتین را بیان می نمود.

من مانند همه ی کسانی که این داستان را برایشان تعریف کردم، بسیار خوشحال شدم. برای همین به فکرم رسید که این موضوع را به نگارش درآوردم و

از دوستان دیگر هم می خواهم داستان های واقعی اشخاصی که در این عصر و زمانه مسلمان می شوند را نقل نمایند.

این داستان های واقعی تنها باعث شادی و روحیه گرفتن ما نمی شود، بلکه به ارزیابی ما در میزان ایمانی که امروزه دارا هستیم، و وضعیت ما در زمینه

ی شناخت زبان عربی، زبان قرآن، کمک می کند.


مسلمان شدن شهروند آمریکایی در مرکز اسلامی در نویرجینیای شمالی

به سمت مسجد رفتیم، بعد از شنیدن خطبه، امام مسجد از ما خواست تا بعد از فراغت از نماز در مسجد بمانیم چون کسی هست که می خواهد اسلام

خود را آشکار نماید. پس از اتمام نماز، همگی با شور و اشتیاق دور این شهروند گردآمدیم که حدود شصت سال سن داشت و چهره ی شادی داشت و

شلوار و یک تی شرت سفید ساده پوشیده بود.

او جز اندکی عربی نمی دانست. امام مسجد کنار او نشست و شروع کرد به پرسیدن  سؤالاتی به زبان انگلیسیک "آیا به خداوند یگانه و بی شریک باور

داری؟" گفت: "بلی. باور دارم."

- آیا باور داری که حضرت محمد صلی الله علیه و سلم پیامبر خدا و آخرین پیامبر است؟

- بلی، باور دارم.

- آیا قول می دهی که نماز به پاداری، روزه بگیری، زکات داده و به حج خانه ی خدا بروی و از شراب و زنا و آنچه اسلام حرام کرده است دوری کنی؟

- آری.

بعد از صحبت درباره ی گناهان کبیره در قرآن کریم، وقت بیان شهادتین رسید که امام آن را شمرده شمرده و به عربی بیان کرد و او هم آن ها را تکرار می

کرد: "اشهد... ان... لا ... اله ... الا... الله... واشهد... ان... محمدا... عبده... و رسوله."

امام مسجد این عبارت را کلمه به کلمه خواند و سپس شهادتین را به انگلیسی بیان داشت و مرد آمریکایی تکرار نمود. در این حین همه ی حاضران بلند

شده و به تبریک، تکبیر و شادباش پرداختند.

مطمئن هستم که احساس این مرد آمریکایی غیرقابل وصف بود چنان چه از چهره اش پیدا بود خوشحالی و سعادت بسیار و اطمینان بی کرانی را تجربه

می کند و ما حاضران نیز در شادی و خوشبختی دست کمی نداشتیم.

خیلی ها از شدت تاثیر این صحنه شروع کردند به گریه کردن، زنان و مردان... به طوریکه من تا به امروز هم از آن متاثر می باشم...



--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

وااسلاماه