یه اطلاعیه

در این بخش می توانید درد دل ها و حرفای خودتون رو بزنید

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

یه اطلاعیه

پستتوسط khaleghi » شنبه خرداد ماه 13, 1391 2:22 pm

سلام
دوستان عزیز  خواستم که بهتون اطلاعی بدم
امروز یه کلیپ رو گذاشتم تو فیس بوک که لطف کنید برید و یه سری بزنید و دانلود کنید و اگه جالب اومد تو امت پخش کنید تا.......
ممنونم از لطفتون
اینم آدرسش ( البته نظر رو هر جا که خواستید میتونید بنگارید چه در اینجا (پینوس) و چه در آنجا ( فیس بوک)!!!!!!!!!!!!!!!!)
اسم کلیپ هست : مرصاد

عضويت  / ورود
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط Mmm » شنبه خرداد ماه 13, 1391 5:19 pm

واقعا نمیدونم چی بگم...

یوسف جان من کلیپ رو دانلود کردم؛ به زبان کوردی بود؛ داستان رو بصورت مختصر توضیح میدم، تا اونایی که کورد نیستن هم بدونن ماجرا چی بود!




دوتا پسر و دختر جوان( تقریبا 22 تا 28 سال دارن!!)  با هم دوست هستن، با هم قرار میذارن؛ بعد پسره با ماشین میاد دنبال دختره و اون رو سوار میکنه؛ دختره به پسره میگه به گوشیم که زنگ نزدی؟ پسره میگه نه نزدم، دختره میگه خوبه، آخه گوشیم رو توی خونه جا گذاشتم!
پشت چراغ قرمز وایسادن، دختره داره بیرون رو نگاه میکنه، چشمش به یه دختر کوچولو میفته و و براش دست تکون میده، به پسره میگه گوشیت رو بهم بده تا یه عکس از اون دختر کوچولو بندازم؛ بعد پسره هرچی میگرده گوشیش رو پیدا نمیکنه؛ دختره هم با تعجب و وحشت میگه: یعی چی؟ یعنی گوشیت رو گم کردی؟؟ پسرم میگه ظاهرا گم شده، نه توی ماشینه، نه توی جیبمه...

خلاصه پسره گوشی رو گم کرده! ظاهرا  گوشیه پسره پر از عکسها و فیلمهای شخصی بوده!! (منظورم عکس و فیلمهای خانوادگی از اون دختره ی بیچاره س)!!

بعد، یه جا ماشین رو نگه میدارن، دختره کلی گریه میکنه و از پسره عصبانی میشه و میگه: الآن من چیکار کنم؟؟ اگه اون عکس و فیلمها بیفته دسته کسی که من سبک و رسوا میشم؛ بی آبرو و بی حرمت میشم؛ دیگه یه لحظه هم نمیتونم زندگی کنم؛ خانوادم میکشنم؛ خلاصه دختره بیچاره همش گریه میکنه و داد و فریاد میزنه و اینور و اونور میکنه و دوباره میاد جلوی پسره و بهش میگه: همش تقصیره تو بود؛ تو بودی که میگفتی بذار این عکسها رو توی گوشیم داشته باشم، بذار این عکسها رو داشته باشم تا هر روز نگات کنم و توی ذهنم باشی؛ بذار یادگاری داشته باشم و همیشه به یادت باشم...

خلاصه پسره هم اعصابش داغون میشه و داد میزنه، خب باشه، الان دیگه تموم شد، شاید گوشی دسته یکی بیفته و برامون پسش گردونه!
دختره هم که داره زار زار گریه میکنه میگه: تو گفتی و منم باور کردم، اینا همش خیاله!
پسره دوباره میگه: باشه ساکت باش تا یکم فکر کنم ببینم آخرین بار کجا گذاشتمش؛ بعد دختره میگه: باشه خوب فکر کن!
بعد از چند دقیقه پسره میگه: یه چیزی به ذهنم رسید، میتونیم به گوشی زنگ بزنیم، ببینیم دسته کیه، بهش میگیم گوشی رو برامون پس بیاره.
بعد دختره هم تا این رو میشنوه، با سرعت فرار میکنه و انقد میره تا چشمش به یک تلفن عمومی میفته، پسره هم دنبالش راه میفته و میاد پیشش!
بعد، دختره شماره ی پسره رو میگیره، چندتا بوق که خورد، دختره تلفن رو دسته پسره میده!

اونی که موبایله رو پیدا کرده، یه پسره جوانه؛ بعد گوشی رو جواب میده و با پسره(صاحب موبایل) حرف میزنه!

- صاحب موبایل میگه: سلام، شما الان کجا هستی؟
- پسره میگه: من الان حمام هستم!!!
- صاحب موبایل میگه: اون موبایل ماله منه!
- پسره هم میگه: چه جالب، لابد اون دختری هم که توی عکس و فیلم بوده خانم عزیزته؟؟!
- صاحب موبایل هم میگه: مگه محتوای توش رو نگاه کردی؟؟
- پسره هم میگه: آره، خیلی هم بهم صفا داد!!
- صاحب موبایل میگه: گوشی ماله خودت،ولی Ram  گوشی رو برام برگردون.
- پسره میگه: مگه همینجوری میشه؟؟ مگه مفته؟؟؟ خلاصه پسره منظورش اینه که آبروتون رو میبرم و همه شون رو پخش میکنم!

دیگه دختره ی بیچاره هم از اونور کناره پسره وایساده و داره صداشون رو میشنوه، انقد گریه میکنه که دیگه...

بعد صاحب موبایل به طرف میگه: خیلی بی اخلاقی و گوشی رو قطع میکنه!!!!!

بعد پسر و دختره میرن توی یه رستوران و کلی با هم بحث میکنن،  خلاصه پسره بعد از کلی جر و بحث، به دختره پیشنهاد میده: بیا خودکشی بکنیم.
دختره هم میگه باشه!!

به خارج شهر میرن؛ پسره دوتا اسلحه میاره و یکیشون رو به دختره میده و میگه:
الانم میتونی پشیمان بشی، من فقط همین یه راه رو میدونم، دختره ی بنده خدا هم میگه: نه، خودکشی میکنیم...

پسره هم انقد بی شرف و کثافته، همش داره مظلوم نمایی میکنه و به دختره میگه: منم خودم رو میشکم، بدونه تو نمیتونم زندگی بکنم، اگه تو نباشی منم میمیرم، اگه تو نباشی خلاصه از این حرفای مفت...
بعد دختره هم داره همش گریه میکنه؛ پسره میگه: من میخواستم برات یه زندگی آروم و قشنگ درست بکنم، نه اینکه...، دختره حرفاشو قطع میکنه و نمیذاره حرفش رو ادامه بده...

هر دوتاشون تفنگهاشون رو میذارن روی سر خودشون؛ پسره میگه تا سه میشمارم، وقتی گفتم سه، شلیک میکنیم و خودمون رو میکشیم...

دختره هم که داره گریه میکنه و اشک میریزه میگه باشه.



پسره بعد از اینکه میگه:  یک.... میگه من توی این دنیا فقط تو رو میخوام و بدونه تو میمیرم.

بعد از اینکه میگه:  دو ...... میگه قبل از اینکه بمیریم بهت میگم: دوستت دارم.

پسره میگه:  سه..... و دختره شلیک میکنه و خودش رو میکشه؛ ولی پسره شلیک نمیکنه و خودش رو نمیکشه و بعد فرار میکنه...

نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط هدیه » شنبه خرداد ماه 13, 1391 5:55 pm

سلام آقای خالقی این که فیلتره ،نمیشه لینک آزادش رو بذارید؟:wink:

دستتون درد نکنه آقا متین.
نماد کاربر
هدیه
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 136
تاريخ عضويت: پنج شنبه فروردين ماه 11, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 31 بار
تشکر شده: 81 بار
امتياز: 0

پستتوسط khaleghi » شنبه تير ماه 17, 1391 11:32 am

سلام
دوستان دوباره نگاه کنید خالی از لطف نیست به خدا
شاید شنیده باشید جریان منطقه  نوبهار کرمانشاه رو
همون که یه چند راس انسان ( که واحد راس براشون زیاد هم هست) یه دختر رو مست کرده بودند و اون هم لخت تو خیابون نمایش داده بود(شبانه) اونم تو منطقه ای که خیلی شلوغه و پر رفت و آمد
ترو خدا این کلیپ رو که حداقل یه هشداره به خوانواده ها و خصوصا دخترا ببینید و پخش کنید و مطمئن باشید کما قال الرسول ( صلوات الله علیه ) : من دل علی خیر کفاعله
"هرکس باعث و بانی کار خیری بشه درست به اندازه فاعل اون کار اجر میبره"
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470


بازگشت به خاطرات و روز نوشت ها

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 4 مهمان