اورامی(هه ورامی) زبان است یا لهجه؟

مديران انجمن: avin, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Kurdi

اورامی(هه ورامی) زبان است یا لهجه؟

پستتوسط ModireTalar » يکشنبه آذر ماه 6, 1390 7:24 pm

تصحیح یک اشتباه و یادآوری یک وظیفه / حیدر غلامی

انسان موجودی اجتماعی است و برقراری ارتباط با همنوعانش یکی از مهمترین نیازهای زندگی اجتماعیش می باشد؛ و مهمترین وسیله و ابزار این ارتباط "زبان" است.

" بنابراین زبان یک " نهاد اجتماعی" است. بدین معنی که افراد یک اجتماع به منظور آگاهی از مقاصد و نیات یکدیگر و برقراری ارتباط با همدیگر، عناصر آن را برقرار کرده اند... با اینکه این نهاد در همه‌ی اجتماعات بشری وجود دارد و وظیفه و نقش آن در همه جا یکسان است، شکل آن  الزاماَ در همه‌ی جوامع یکسان نیست و نحوه‌ی عمل آن در هر اجتماع با اجتماع دیگر آشکارا تفاوت دارد؛ به طوری که هر شکلی از زبان فقط در میان افراد جماعتی معین می تواند وظیفه‌ی برقراری ارتباط و تفاهم را به جای آورد."1

همانطور که اشاره شد زبان مهمترین وسیله‌ی ارتباط انسانها و ایجاد تعامل، تفاهم و تعاون در جامعه می باشد. در جوامع دارای جامعه های زبانی، جهت ایجاد ارتباط، وجود یک زبان رسمی ضروری می باشد؛ اما این نه تنها به معنی نفی سایر زبانها و بی توجهی، بی مهری یا موضعگیری علیه آنها نیست بلکه مستلزم زمینه سازی و تلاش جهت حفظ و جلوگیری از ذوب یا از بین رفتن آنهاست.

در عصر حاضر ـ به خصوص در جوامع چند زبانه ـ  چون زبان و مسائل مربوط به آن در اکثر موارد با مسائل سیاسی ( استقلال، مرزهای سیاسی و...) و غیر زبانی دیگر پیوند می خورد، بحث و بررسی درباره‌ی آن غالباً با احساسات و واکنش های افراطی همراه می باشد؛ و معمولاً نیز با عینک تعصب و توهم توطئه بدان می نگرند.

در نوشته ی حاضر سعی شده است به دور از تعصب و مسائل سیاسی به صورت گذرا و مختصر پاسخ دو سؤال زیر را بیان نماییم:

الف ـ  اورامی ( هه‌ورامی ) زبان است یا لهجه؟

ب ـ  وظیفه ی ما در قبال آن چیست؟

الف: اورامی زبان است یا لهجه؟

مهمترین معیارهای زبان شناسی جهت تمایز بین لهجه و زبان عبارتند از:

1 ـ متمایز بودن ساختمان آنها ( نظام صوتی و دستوری )

2 ـ " اگر دو لهجه متعلق به یک زبان باشند، سخنگویان آن دو باید بتوانند بدون آموزش، لااقل در حد ایجاد ارتباط، مقصود یکدیگر را بفهمند.

3 ـ نگرش سخنگویان نیز مهم است که به ما بگویند: آیا به دو زبان مختلف صحبت می کنند یا دو لهجه از یک زبان را به کار می گیرند"2

اورامی و معیارهای مذکور:

اول: اورامی دارای ساختمان ( نظام صوتی و دستوری ) کامل و مستقلی می باشد.

دوم: اگر فردی از روستاهای اطراف مهاباد با فردی از روستاهای اطراف اورامان تخت برای اولین بار روبرو شده و شروع به صحبت نمایند، به یقین سخن همدیگر را نمی فهمند. بارها شاهد چنین مواردی بوده‌ایم که دو طرف برای انتقال مفاهیم ـ در حد بسیار ابتدایی ـ از زبان رسمی کشور ( فارسی ) استفاده کرده اند.

سوم: از زمانهای قدیم اورامی‌ها خود را دارای زبانی مستقل دانسته و می‌دانند ؛ هر چند اخیراً عده‌ای از آنها ـ تحت تأثیر شنیده‌ها و نوشته‌هایی که اورامی را لهجه می نامند ـ بر این باورند که اورامی لهجه می‌باشد، نه زبان.

با توجه به معیارهای زبان شناسی مذکور و واقعیت موجود ـ بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی ـ به وضوح در می یابیم که: اورامی زبان است، نه لهجه؛ و به کار بردن لهجه برای آن اشتباه می باشد.

ب: وظیفه ی ما در برابر زبان مادری:

بنا به فرموده‌ی خداوند علیم حکیم تنوع و اختلاف زبانها یکی از آیات و نشانه‌های الهی می باشد.3

حفظ و اعتلای این نشانه‌ها وظیفه‌ی هر فرد مسلمانی است؛ و شانه خالی کردن از  زیر بار این تکلیف گناه بوده؛ و هرگونه تلاش برای ذوب یا از بین بردن آنها، گناهی است سنگین تر.

در شرایط کنونی که بنا به عللی زبان اورامی در معرض خطر قرار دارد، ـ ضمن باور به ضرورت وجود زبانی رسمی و تقویت آن ـ حفظ و اعتلای آن ( که یکی از آیات و نشانه های الهی و از بارزترین نمادهای ملی ما می باشد ) وظیفه‌ای است که آنجام آن مستلزم همکاری و همیاری مسئولین و تلاش و همت افرادی است که دغدغه‌ی حفظ و اعتلای زبانهای مادری را دارند.

از آنجا که هر زبانی به دو صورت گفتاری و نوشتاری نمود می یابد، پیشنهادهای زیر را ـ در مقطع کنونی ـ در راستای وظیفه‌ای که بدان اشاره شد، مناسب می دانیم:

1 ـ تشکیل کانون‌ها، انجمن‌ها و... که در زمینه‌ی زبان و ادب اورامی فعالیت داشته باشند.

2 ـ اهتمام دانشجویان رشته‌های مرتبط با زبان، به نوشتن پایان نامه‌های تحصیلی درباره‌ی حوزه‌های مختلف زبان اورامی.

3 ـ تدریس دو واحد درسی اختیاری زبان اورامی در دانشگاه پیام نور پاوه ( مرکز اورامانات ) در راستای اجرای مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تدریس دو واحد درسی زبان و گویش‌های محلی در دانشگاهها.

4 ـ کسب مجوز نشریات به زبان اورامی.

5 ـ برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های آموزش زبان اورامی.

6 ـ نوشتن یادداشت‌ها، پیامک‌ها، نامه‌ها و... به زبان اورامی.

7 ـ پخش برنامه‌ای رادیویی به زبان اورامی در پاوه.

منابع:

1-مقدمات زبان شناسی، دکتر مهری باقری، نشر قطره، چاپ هشتم1384، ص 17

2-مسایل زبان شناسی نوین، محمدرضا باطنی، چاپ چهارم1374، ص 25

3-سوره روم، آیه ی 23

     ( دلیل نوشتن این مطلب به زبان فارسی این بود تا عزیزانی که به زبان اورامی تسلط ندارند نیز بتوانند آن را مطالعه نمایند )


پاوه ـ حیدر غلامی20/2/1388

منبع:

عضويت  / ورود


برای نویسنده این مطلب ModireTalar تشکر کننده ها:
mehr (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط ModireTalar » يکشنبه آذر ماه 6, 1390 7:29 pm

دوستان گرامی به جز این مقاله چندین مقاله دیگر را مطالعه نموده ام که اورامی(هه ورامی) را زبان دانسته اند نه لهجه یا گویش؛
البته این مقاله هم از کاک حیدر به صورت مختصر به این موضوع پرداخته و اگر لازم باشد مقالات دیگر و طولانی تری را برای روشن شدن مطلب در اینجا مطرح می نمایم.

البته بازهم منکر این نیستم که منابع و اشخاص دیگری نیز اورامی را یکی از گویش های کردی مطرح نموده اند، اما دلایلی که برای زبان بودن اورامی مطرح شده به نظر من قوی تر و مستدل تر می باشند.
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط Hawre » يکشنبه آذر ماه 6, 1390 11:07 pm

سلام
با تشکر از کاک میلاد عزیز.
دلایلی که اینجا برای سوال اول ذکرکردید «از نظر بنده» چندان مورد قبول نیستن.
1) لطفا تفاوتهای اساسی نظام صوتی و دستوری هورامی با سایر لهجه های کردی رو بگین. من می تونم این تفاوت رو بین زبان ترکی و فارسی به وضوح ببینم ولی همچین تفاوتی بین هورامی با لهجه های دیگه کردی فکر نمیکنم وجود داشته باشه. یا حداقل خیلی خیلی کمه.
2) مثالی که برای این مورد آوردین به نظر من، که خودم بارها از نزدیک شاهد این اتفاق بودم، بیشتر به علت تفاوت در لغاتی هست که در هر دستورزبانی اسم (noun) هستن. البته تفاوتهای دیگه هم هستن ولی بیشتر در این موردن.
و این عدم تفاهم فقط به لهجه (یا زبان) هورامی با لهجه های دیگه کردی منحصر نمیشه، کلهرها، لک ها، گروسی ها و حتی اردلان های سنندج و سقز و لهجه های شهرایی مثل قروه هم در همچین شرایطی قرار دارن.
3) باز هم به نظر من حقیر، نگرشی که به زعم شما جدیداً تغییر کرده و تحت تأثیر شنیده ها و نوشته ها قرار گرفته، تغییرش چندان هم جدید نیست و قدیمی های ما هم خودشون رو هورامی های کرد میدونن، نه هورامی هایی با یک زبان متفاوت با کردی (و به تبع اون ملیتی متفاوت با ملیت کرد).
.
.
.
بازهم از مطلبت ممنونم.
ببخش، من همیشه کامنتام طولانی میشه!!!!!!!!
نماد کاربر
Hawre
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 183
تاريخ عضويت: چهارشنبه مرداد ماه 26, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 614 بار
تشکر شده: 258 بار
امتياز: 1360

پستتوسط Mmm » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 11:44 am

:roll:
آخرين ويرايش توسط Mmm on دوشنبه آذر ماه 7, 1390 12:13 pm, ويرايش شده در 2.
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط avin » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 12:07 pm

سلام:
کاک میلاد ازتون به خاط مطلبی که ارسال کردین ممنونم

ولی من علی رغم احترامی که به کاک حیدر دارم هنوزم به گویش بودن زبان هورامی معتقدم(البته به دور از هر تعصبی.باتوجه به این که زبان مادری من هورامیه)

1.به نظر من که تفاوت های زیادی از لحاظ صوتی و تصویری زبان هورامی! با کوردی نیست...مخصوصا تصویری؟ چه تفاوت هایی هست؟!
لکی.لری.جافی.سورانی.کرمانج.شکاک و همه با هم از لحاظ گویشی تفاوت دارند ولی ریشه ی همه یکی و کوردی است...(اگه لطف کنین و در این رابطه بیشتر توضیح بدین)

2.من هم نظر دوم رو قبول ندارم...یعنی اگه فرد کوردی زبان دیگه ای از کوردی را نفهمید یعنی اون زبان دیگه کوردی نیست....من خودم چند سال پیش اصلا کلهری رو نمی فهمیدم پس باید نتیجه میگرفتم چون نمی فهمم کلهر جزء زبان کوردی نیست!!!

خیلی از ما ها سورانی و بخصوص کرمانج رو نمی فهمیم پس سورانی و کرمانج جزء زبان کوردی نیست...

اصلا این مورد اشکال داره چون به استعداد و خود اشخاص بر میگرده....بعضی هورامی رو میفهمن پس میگن هورامی .کوردی
بعضیها نه!!!!

3.تا اون جایی که من خوندم اورامی گویشه!


چند تا از متونی که خوندم:

گویش هورامی (اورامی) ، به روایتی نه تنها از قدیمی ترین گویش های زبان كردی است،بلكه از اصیل ترین گویش های آریایی نیز می باشد،كه این

موضوع نظریه قدیمی ریشه بودن هورامی را برای زبان فارسی تقویت می كند.این كلمه،از كلمة ( اورامان ) مشتق شده است،كه منطقة زندگی كردهای

اورامی است.زبان اوستایی و پهلوی،كه از زبانهای قدیمی آریایی می باشند،با این زبان قرابت دارند.

هورامان  سرزميني باستاني است؛ اين سرزمين، دست كم ، از زمان ورود آريايي به ايران، جزو مناطقي بوده كه اقوامي كه در آن سكونت داشته اند. و

آنطور كه از شواهد بر ميآيد، در دوران حكومت هاي مختلف كه ، از آن زمان به بعد، بر نواحي از ايران حكم رانده اند، همچنان اقوامي(به ويژه اقوام كرد) را در

خود جاي داده است. چرم نبشته هاي اورامان(هورامان) كه قدمت شان به حدود قرن اول ميلادي مي رسد، شاهدي بر قدمت اين سرزمين(دست كم تا

قرن اول ميلادي) هستند. اين سرزمين، در حال حاضر، محل سكونت كردهاي هورامي زبان ايران و عراق است.با توجه به مسلمان بودن و معتقد بودن

هورامي هاي به آئين اسلام اعياد رسمي آنان نيز همانند عيد هاي مبارك و مقبول دنياي اسلام ميباشد . عيد  سعيد فطر(رمضان) و عيد سعيد قربان و

در كنار اين دو عيد مهم، ماه مولود پيامبر اكرم در اين منطقه محترم و برگزاري مراسم هاي ميلاد رسول اكرم(ص) معمول و مرسوم ميباشد.




باز هم ممنون به خاطر طرح این موضوع
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند...
نماد کاربر
avin
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 433
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 31, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 336 بار
تشکر شده: 531 بار
امتياز: 1820

پستتوسط Mmm » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 12:13 pm

عرض سلام و ادب!
شاید آنچه را که میگویم با موضوع مطرح شده چندان مرتبط نباشد!اما چه کنم که نظرم در گلویم گیر کرده!
حساسیت زایی و سرگرم کردنِ خود با مقولاتِ انتسابی، علی الخصوص رنگ و نژاد و زبان، زیاد بابِ میلم نیست و هیچ رغبتی در  پرداختن به آن ندارم!! ترجیح می دهم توجهم را صرفِ مطالعه ی اندیشه ها و کسبِ مکارم اخلاقی معطوف نمایم تا به اثباتِ زبان بودنِ هورامی!
ترجیح می دهم عصاره ی میوه را مدِ نظر داشته باشم تا رنگ و پوست و تفاله ی آن را.
تعددِ زبانها نیز ابزاریست جهتِ آزمودنِ آدمی. چرا بجای پیچیدن به پاچه ی یک مقوله ی اکتسابی که همگان قادرند آن را کسب کنند انقدر خود را با این موضوعات سرگرم می کنید؟ نمی گویم پرداختن به زبانِ خود، امری قابل نکوهش است اما میگویم تمرکز و برجسته کردنِ یک موضوع نیز قابل ستایش نیست.  
شیخ حسن بصری(ره) می فرماید: از نشانه های رویگردانی خداوند از بنده آن است که او را با چیزهای پوچ و بی ربط سرگرم کند.
بازهم میگویم، من پرداختن به زبان شناسی را ذم نمیکنم،بلکه میگویم که برجسته کردنِ یک موضوع، در مکانی متشکل از چند موضوع، منجر به برانگیخته شدنِ حساسیتهایی ناخواسته از جانبِ سایر موضوعها میشود! حتی اگر مرادِ مجری از این امر، نفی سایر موضوعات هم نباشد!

خداوند در قبالِ جسارتم صبرتان دهد! :oops:
با احترام فراوان.
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط Hawre » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 6:51 pm

سلام به متین عزیز.
قبل از اینکه چیزی بگم بابت قلم زیبات تبریک میگم! نمیدونستم همچین قلمی داری.
قرار نیست یه مقوله رو به صرف اکتسابی بودنش رها کنیم، همونطور که قرار نیست انقدر توش غرق بشیم که بقیه مقوله های مهم رو نادیده بگیریم.
وقتی پوست میوه ای رو از عصاره ش جدا می کنی، بدون هیچ تردیدی زودتر خراب میشه و اونوقت نمی تونی هیچ استفاده ای ازش ببری.
ضمنا وقتی مکانی از چند موضوع متشکل شده باید همه موضوعات رو هرکدوم در حد مناسب خودشون برجسته کرد تا موجودیت همه شون حفظ بشه وگرنه کم کم موضوعامون آب می رن و آخرسر چیزی برامون باقی نمیمونه!!!!!!
با احترام فراوان...
نماد کاربر
Hawre
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 183
تاريخ عضويت: چهارشنبه مرداد ماه 26, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 614 بار
تشکر شده: 258 بار
امتياز: 1360

پستتوسط ModireTalar » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 7:21 pm

سلام،
متین گیان جدا از دوستی و رفاقت و با تمام احترامی که برات قائلم چند نکته رو از دیدگاه خودم متذکر می شوم؛
اولا بحث،بحثی علمی است و ان شاالله حساسیت زا، سرگرم کننده و ... نیست،
دوما با چه استنداد و مدرکی سخن شیخ بصری(ره) رو به این موضوع نسبت می دهید،
سوما این اولین مطلبی است که راجب به گویش بودن یا زبان بودن هورامی منتشر شده،پس چطور شما می گویید برجسته کردن یک موضوع قابل ستایش نیست،
چهارما وه شیم مه سیه ی ...
ان شا الله به بقیه نظرات هم می پردازم.
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط ModireTalar » دوشنبه آذر ماه 7, 1390 7:51 pm

سلام،
دوستان گرامی اینجانب به این بحث به عنوان یک بحث علمی نگاه می کنم و ادامه بحث را به دور از تعصب و ... می دانم.
داد شیما ضمن تشکر از اظهار نظرتون، راجب بند دوم که اشاراتی فرمودین چند نمونه برایتان مثال می زنم،
در خوابگاه دو نفر از دوستان اهل اشنویه،دو نفر اهل بانه و یک نفر اهل جوانرود می باشند،این دوستان موقعی که من هورامی صحبت می کنم چیزی نمی فهمند و اگر هم متوجه چیزی شوند فقط لغات فارسی به کار برده شده در حرف زدن ناخالص من است،
اما دو نفر اهل اشنویه و اهل بانه به راحتی صحبت های دوست جوانرودیم را متوجه می شوند،چطور این امر صورت می گیرد در حالی که پاوه و جوانرود کمتر از یک ساعت اختلاف مسافت دارند.
ترم اولی که کرمانشاه بودم ۸ نفر از دوستان هم خوابگاهی اهل جوانرود بودند،این دوستان به جز یک نفر(که مادرش هورامی بود) هیچ کدام هورامی متوجه نمی شدند و اتفاقا با یکی از دوستای دیگرمون که نوسودی بود ترم اول را کامل فارسی حرف می زدند،
شخصا به مهاباد،بانه،سقز،بوکان و ... رفته ام،و برای افرادی که اهل همین دیارها بوده اند هورامی حرف زده ام اما متوجه نشده اند،
و افرادی هم که هورامی متوجه می شوند دو حالت بیشتر ندارند یا کتاب،اشعار،نوشته ها و ... را به هورامی مطالعه نموده اند، یا در جوار و همسایگی هورام زبان ها زندگی کرده اند.
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط kazari » سه شنبه آذر ماه 7, 1390 2:19 am

سلام تا وه نه!
سلامي تايبه يچ په کا میلادی!
بحث خیلی تخصصی است!
اول باید تکلیف تعریف زبان روشن بشه!
که اونم من بلد نیستم!
فقط دو نکته
1. اثبات زبان بودن اورامی به معنای طرفداری یا میل به واگرایی بقیه کردها از اورامی ها نیست و اثبات زبان نبودن اورامی نیز نمی تواند نافی تفاوت های موجود باشد!
2. یک نکته که برای من در مورد اورامی جالبه اینه که آیا این کاربرد وسیع بحث مذکر و مونث در گویش های دیگه کردی وجود داره؟ یا اصولا در هر زبانی که در محدوده مرزهای ایران صحبت می شه " به جز ترکی و عربی که کلا ریشه شون جداست"
این کاربرد حتی در مورد واژگان تازه اضافه شده به اورامی مثل گاز و یخچال هم کاربرد داره
" گازه کی عاله نه
یخچاله که عالا"
"و نکته جالب دیگه تو این زمینه هرچه از نواحی مرزی مناطق اورامی نشین به مرکز می رویم این کاربرد شدید تر میشه!
تو پاوه که با غیر اوارمی ها هم مرزن این کاربرد کم رنگ است در نوسود و نودشه به عنوان مثال در افعال صیغه متکلم تفاوتی بین مذکر و مونث قائل نمیشن ولی در اورامان تخت تمایز بین مذکر و مونث حتی در صیغه متکلم وحده هم رعایت میشه"
کسی در این زمینه اطلاعی داره ممنون می شیم!
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

پستتوسط ModireTalar » سه شنبه آذر ماه 8, 1390 11:22 am

سلام؛
در ابتدا یه نکته ای رو متذکر میشم، همچنانکه کاک خالد بیان کردن
.:: اثبات زبان بودن اورامی به معنای طرفداری یا میل به واگرایی بقیه کردها از اورامی ها نیست و اثبات زبان نبودن اورامی نیز نمی تواند نافی تفاوت های موجود باشد::. هدف من از ایجاد این تاپیک خدای نکرده ... نیست بلکه من معتقدم هر چیزی باید در جایگاه و مکان خودش قرار داشته باشد در صورتی که آن جایگاه را بالاتر یا پایین تر آوردیم باعث تباهی و نابودی آن(هر چیز ممکنی) در طول زمان می شود، همانطور که این روند در حال شکل گیری برای زبان هورامی است،یه مثال: خیلی برام جالب بود که در عید قربان امسال از اس ام اس های کردی  که برام اومد(از طرف دوستان هورام زبانم)  تنها دو اس ام اس به زبان هورامی بود، ناسیونالیست نیستم اما چرا باید اینطور باشد؟ شاید همین کم توجهی ها باعث این امر شده و شاید ...
به هر حال کم رنگ شدن یک زبان،کم توجهی و ... در انتها به نابودی آن منتهی می شود که نه خوشایند شرع است و نه عرف!
دوستان گرامی این مقاله از آقای غلامی است و بهترین جواب دهنده ایرادات وارده به متن، خودشان می باشند،
اما من چند نکته ای رو برای دفاع کلی از آن بیان می کنم:
این مقاله اولین بار در سایت کومه کال منتشر شد و طبیعتا مانند پینوس مطالبی که در این سایت ها قرار می گیرند حداکثر باید یک صفحه A4 باشند به دلایلی که لازم نیست اشاره کنم،پس این شرایط باعث می شوند که نتوان بندها را به طور کامل توضییح داد،
بند اول (1 ـ متمایز بودن ساختمان آنها ( نظام صوتی و دستوری )) اصلی ترین مدرک برای اثبات زبان بودن هورامی است، که مطرح کردن آن هم از تخصص حقیر خارج است و هم در چندین صفحه میسر خواهد بود،ان شاالله در اولین فرصتی که برگشتم پاوه مستندات و توضییحاتی را از کاک حیدر غلامی و کاک سعدی سپنجی(که پایان نامه ارشدش مربوط به زبان هورامی بود) می گیرم و در اینجا مطرح می کنم،

در مورد بند سومی که داد شیما که در نظرتان بیان کردین .:: تا اون جایی که من خوندم اورامی گویشه! ::. خب خونده های شما کدام ها هستن؟ اگر متن انتهای نظرتان مد نظرتان است: اولا به منبع(اشخاص صاحب نظر یا کتب نوشته شده در این موضوع) اشاره ای نداشته اید، ثانیا این متن با وجود منبع و ... هیچ استناد و استدلالی مبنی بر گویش بودن هورامی ندارد و حتی بیشتر این متن را هم من قبول دارم!
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط ModireTalar » سه شنبه آذر ماه 8, 1390 11:41 am

سلام،
چند سطر از مطلب دیگری(زبان هورامی به‌ دنبال هویت دیرین - کورش امینی) را در اینجا مطرح می کنم:

...
زبان را می توان متشكل از سه دیستگاه صوتی (فونولوژی)، گرامر (دستوری)‌و واژگان دانست. گرامر نظامی كه بین عناصر معنی دار زبان وجود دارد. دستگاه صوتی نظامی كه بین عناصر آوایی زبان وجود دارد و دستگاه واژگان عبارت است از مجموعه لغاتی كه اهل زبان در دسترس دارند. دستگاه صوتی و دستوری زبان دستگاه هایی سخت به هم بافته اند و در نتیجه رخنه در آنها مشكل و تغییرات آنها كندتر است. برعكس نفوذ در واژگان زبان خیلی ساده و به آسانی صورت می گیرد. 2 زبان هورامی را اگر از این دیدگاه بنگریم یكی از زبان های پویایی است كه غنی از واژگانی است كه در طول حیات تاریخی اش نه تنها از غنای آنها كاسته نشده، بلكه به نوعی خیلی از واژگان رانیز بدون داشتن فرهنگستانی به صورت خودساز تهیه ووارد قاموس خویش كرده است. در زمینه دستور و اصوات نیز یك زبان منحصر به فردی است كه دارای گرامر كامل و حتی به جرات می توان گفت كه از بسیاری از زبان های موجود دیگر در عصر حاضر سر و گردنی بالاتر است. در اینجا بد نیست به مهمترین عوامل موثر در بقای زبان اشاره كرد:
الف: ملی گرایی، ب: دین، ج: دولت، د: جغرافیا، ه: بازار مشترك اقتصادی و و: تكنولوژی و دانش
...
حولات زبان ها در گذر زمان اغلب آن چنان به كندی صورت می گیرد كه خود سخنگویان آن زبان نیز تا پس از گذشت چندین نسل متوجه آن نمی شوند. »تحولات زبانی ممكن است در تمام جنبه های زبان (تلفظ، گرامی، واژگان یا فقط در یكی از حوزه ها صورت گیرد. از میان این سه حوزه تحول واژگان بیش از همه مشهور و حتی هر روز می توان شاهد آن بود ...« 3 در بسیاری از موارد این تحولات زبانی است كه باعث به وجود آمدن لهجه هایی از یك زبان می گردد. با این حال اگر تحولات خیلی گسترده، بزرگ و در مقیاس وسیعی از نظر گرامر. واژگان و اصوات صورت گیرد. خود این امر باعث زایش زبان هایی می گردد كه كاملا مستقل از همدیگر هستند. اگر این تحولات در مقیاس وسیع و با دامنه زیادی صورت گیرد؛ برخی اوقات جدا كردن آنها و یافتن ریشه مشترك با زبان اصلی و مادر مشكل می گردد. راه های تشخیص در این گونه مواردبه نقل از »محمد رضا باطنی« در كتاب مسائل زبان شناسی نوین به صورت زیر است:
اگر دو لهجه متعلق به یك زبان باشند سخنگویان آن دو باید بتوانند بدون آموزش لااقل در حد ایجاد ارتباط مقصود یكدیگر را بفهمند. از نظر معیار و ملاك های زبان شناسی نیز اگر دو لهجه از یك زبان آنقدر از همدیگر دور شده باشند كه دیگر متقابلا قابل فهم نباشند باید آنها را دو زبان متفاوت خواند قطع نظر از اینكه هر لهجه چند نفر سخنگو داشته باشد یا اینكه خط وادبیات جداگانه ای دارد یانه.
خاستگاه و ریشه های زبان هورامی
هورامی جزو زبان های هند و اروپایی و یكی از شاخه های اصلی فارسی باستان است. فرهنگ قوم كرد كه هورامی ها در طول تاریخ در جوار آنها بوده و به واسطه نزدیكی از سرزمینشان با آنها ممزوج شده اند مجموعه ای به هم پیچیده و ناشناخته از دل تمدن باستانی و شگفت انگیز بین النهرین در دو سوی جلگه های سرسبز و كوه های سر به فلك كشیده زاگرس می باشد. این تمدن كهن تاكنون به صورت شفاهی سینه به سینه و گوشه هایی اندك به صورت نوشتار از دل دوران های گذشته به صورتی پویا و زایا ره به در برده و تا حد امكان به دور از گزند عوامل خارجی باقی مانده است كه باید بسان میراثی گرانبها نگه داشته و در حفظ و حراست از آن كوشید و نگذاشت كه عده ای به نام فرهنگ ودفاع از آن این هویت دیرین را لكه دار كرده و در زیر نام اتحاد زبان ها آن را در خود ذوب نمایند. فرهنگ و تمدن این كهن دیار به عنوان بخشی از تمدن بزرگ ایران باستان با زیرساخت هایی محكم و استوار از موسیقی و عرفان گرفته تا ادبیات نوشته و نانوشته اش و آداب ورسوم مبتنی بر خرد جمعی و نبوغی سازگار با طبیت اهورایی اش شایسته است كه بیشتر از این مورد واكاوی و جستجوی فرهنگ دوستان قرار گرفته و یكی از دغدغه های خاطر هر هورامی زبانی باشد. متاسفانه تاكنون به صورت علمی و آكادمیك در این زمینه كار نشده كه امید است بیشتر كار شود. در اینجا نظر تنی چند از صاحبنظران و شرق شناسان خالی از لطف نمی باشد:
...
در سال 1921 شاهد كار مشتركی از »ئاكریستنسن« و »م.بینیدیكتیسن« بودیم كه كار تحقیقاتی آنها نیز در آخر به این رسیده بود كه هورامی كردی نیست و از دسته زبان های ایرانی بوده كه در یك اقلیم ساكن بوده اند اما به واسطه هجوم كردها پخش و پلا شده اند.
»شمس قیس رازی« در كتاب »المعجم فی معاییر اشعار العجم« كه آن را در ابتدای قرن هشتم هجری نوشته است می گوید: خوشترین اوزان، فهلویات است كه آهنگ آن را »اورمنان« خوانند و لحن آن را »اورامین« یا »اورمنان« كه نمودار آهنگ مردم هورامان كردستان است كه به گویش هورامی سخن می گویند
این موضوع را ماموستا »هه ژار« به صورت »شیرین ترین زبان برای شعر هورامی است« بیان كرده است.
زبان های ایرانی را كه هورامی نیز شامل آنهاست به صورت زیر تقسیم بندی كرده است:
1- زبان های ایرانی گروه اسكیثی - خاورمیانه یا زبان های ایران شرقی
2- زبان های ایرانی گروه جنوب شرقی كه تنها نماینده آن زبان فارسی كهن است.
3- زبان های ایرانی گروه ایران غرب
كه دسته سوم خود به دو دسته تقسیم بندی می گردد:
الف: زبان های گروه شمال غرب: كهن ترین آنها ماد یا زبان مقدس »زردشت« یعنی اوستاست كه زبان كردی را زنده ترین تجلی آن می دانند.
...
ماموستا »احمد نظیری« در مورد زبان هورامی چنین می گوید: هورامی دارای زبان كامل می باشد البته با توجه به اینكه كردی سورانی زبان موحد و نوشتاری كردستان است به خاطر حفظ آن تمام گویش های دیگر كردی را لهجه نامیده اند
سوالی كه در اینجا پیش می آید این است كه آیا وقت آن نرسیده است كه بگوییم:
آیا پرداختن به زبان هورامی و كوشش در جهت نشر و گسترش آن ضربه ای به زبان كردی است یا حتی می تواند در جهت موازی و ضامن بقای زبان كردی با توجه به ریشه های مشترك آن دو باشد.
استاد دهخدا در كتاب لغت نامه در مورد زبان هورامی چنین می گوید: زبان هورامی یك زبان مستقل است كه دارای لهجه های مختلف بوده و در كردستان جنوبی رایج و ساكنین در طول حیات تاریخی خود بدان تكلم نموده اند و دارای قواعد دستوری و غنای كامل در كلمات و اصوات می باشد و با وجود تغییرات در دوران تاریخی از كیفیت و لطافت و روانی آن كاسته نشده است. مانند سورانی اعرابش با حروف و چون زبان عربی دارای قواعد و چارچوب محكم می باشد و در فراوانی و كوتاهی كلمات و جملات یك زبان پربار و قاعده پذیر است. در رعایت مذكور و مونث مجازی و حقیقی، سماعی و قیاسی اسما، اشارات، معرفه و نكره، صفت های فاعلی و مفعولی و ضمایر و غیره اگر از عربی برتر نباشد كمتر هم نیست. با جرات می توان گفت یكی از زبان های زنده ای كه احتیاج به حتی یك كلمه خارجی ندارد مگر در مواردی كه مانند بقیه زبان ها وارد گشته باشد و در زبان هورامی هر گاه لازم باشد می توان آنها را سریعا جایگزین كرد. همچنانكه با آمدن زبان عربی به عنوان زبان دینی هورامی بدون داشتن فرهنگستان زبان به وسیله مردم عامی بلافاصله شروع به جایگزینی كلمات و اسما كرد یا آنها را كوتاه نمود مانند: »وضو: ده س ویسم«، »صلوه: نما«، »صوم: روچی«، »اسكندر: ئه سكه«، »مسجد: مزگی«، »عبدالله: عبه«.
این زبان شاید بی نیازترین گویشی باشد كه گویندگانش در نهایت راحتی و بدون احتیاج به كلمات بیگانه در مسیر صحیح قرار داده و به مقصود می رساند. این گویش زبان شعر و نوشتار بیش از یك هزار و پانصد سال كرده بوده است. بضاعت ما اندك و دریای زبان هورامی پرگوهر و به قول آقای دكتر سروش موارد ذكر شده كمی است از بسیار و ذره ای از خروار.

منابع:
1- زبان شناسی كرد و تاریخ كردستان بهزاد خوشحالی
2- محمدرضا باطنی مسایل زبان شناسی نوین 1374
3- جولیاس. فالك . زبان شناسی و زبان ترجمه خسرو غلامعلی زاده 1373 انتشارات آستان قدس رضوی
4- سیسیل جی. ادموندز . كردها، ترك ها و عرب ها ترجمه ابراهیم یونسی انتشارات روزبهان 1367
5- همان منبع
6- فصلنامه زریبار - پاییز و زمستان 84 ص 25
7- دكتر صدیق صفی زاده دانشنامه نام آوران یارسان انتشارات هیرمند 1376
8- منبع شماره 1
9- تاریخ سلاطین هورامان - احمد نظیری انتشارات پرتوبیان 1384


برگرفته از:

عضويت  / ورود


کاک خالد ان شاالله به زودی توضییحاتی رو راجب به سوالتان خواهم داد ...
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط Mmm » سه شنبه آذر ماه 8, 1390 8:23 pm

میثم جان، ممنون بابتِ حرفِ قشنگی که زدی! مطرح نمودنِ موضوعاتِ موجود و بررسی عادلانه ی آنها ممکن است بهتر از نپرداختن به آنها باشد.


میلاد جان ضمنِ عرض احترام ، من هم دوستی و رفاقت رو از بحث جدا کرده و چند نکته را متذکر میشوم:
اولا علمی بودنِ یک مبحث نمیتواند دلیلی منطقی بر حساسیت زا نبودنِ آن باشد و سرگرم کننده بودنِ یک بحث در بلند مدت درک خواهد شد نه کوتاه مدت، در ضمن بنده اصلا نگفتم که مبحثتان سرگرم کننده است، بلکه ترس از سرگرم کننده بودنِ آن ایجاب کرد که خطر آن  را با فرموده ی شیخ حسن بصری انذار دهم!
دوما من در کجای نظرم فرمایشِ شیخ حسن را به موضوع شما نسبت داده ام  که الان از بنده سند و مدرک هم می خواهید؟؟
سوما برای برجسته کردنِ یک موضوع، یکبار مطرح کردنِ آن نیز می تواند کافی باشد!
چهارما من هم تو رو قلبا دوست دارم. :P


کاخالدِ عزیز، با وجودِ ارادتِ مضاعفی که نسبت به شما دارم، اما باید خدمتتان عارض شوم که موضوعِ نظراتِ بنده تبیین مشروعیت یا عدم مشروعیتِ رفتارها و عملکردها نیست و بلکه تفهیمِ فقه اولویتها و مصلحتهاست!!!


من در همان ابتدای  نظر خود، به بی ارتباط بودن و بدونِ نسبت بودنِ نظرم با مبحث کاک میلاد اعتراف کرده ام.
میلاد جان الان دیدی که چگونه در دو موضوع بدون ارتباط و متفاوت، چگونه جبهه گیری به وجود می آید؟؟ همینطوری که الان دیدی!

به هرحال تفاوتِ آراء امری مبارک است.
با سپاس فراوان.
در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Mmm در سه شنبه آذر ماه 8, 1390 9:06 pm .
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط ModireTalar » سه شنبه آذر ماه 8, 1390 8:55 pm

سلام،
متین جان وقتی در بطن نظرتان این سخن شیخ حسن بصری(ره) رو بیان می کنید انتظار دارید که من از آن چه برداشتی داشته باشم؟
در این چند ماه چندین مطلب به صراحت سرگرم کننده در تالار مطرح شده اند که هیچ سود و نفع دنیایی و آخرتی نداشته اند،پس چرا این انذار را برای آن مطالب متذکر نشده اید؟
نظر کاک خالد رو چندین بار خوندم ولی جملاتی مبنی بر جبهه گیری و ... در آن نیافتم،متین جان این منظور رو از کدام جملات گرفتی؟
جبهه گیری در این مطلب اصلا بوجود نیامده و تعصب هم در نظرات وجود ندارد،مثلا کاک میثم هورامی هستن و نظرات کاک حیدر رو رد کردن!
ضمنا مطالبم را با مدرک و منبع بیان نموده ام و از جای دادن احساس و ... در آنها جلوگیری کرده ام،پس حساسیت زایی این مطلب کجاست؟
برای من مهم است که که هر چیزی در جایگاه خودش قرار داشته باشد، و اگر هم هورامی زبان باشد پس چه دلیلی دارد آن را لهجه بدانیم؟
لهجه دانستن آن باعث به حاشیه کشیدن و در انتها حذف تدریجی آن می شود،به نظر شما جلوگیری از حذف یک زبان و مطرح کردن چنین بحث هایی سرگرم کننده و ... است؟
به هر حال تفاوت آراء امری مبارک است.
نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط Mmm » سه شنبه آذر ماه 8, 1390 9:23 pm

میلاد جان، شما به خودت این حق را میدهی که از نظر بنده  برداشتهای خودت را بکنی، پس این حق را هم به من بده که برداشتِ خودم را از مطالب بازگو کنم نه آنچه را که بابِ میل شماست!
چرا میخواهی به زور من و کاخالد را به جانِ همدیگر بیندازی؟؟؟؟؟ من کی گفتم ایشان در مقابل من جبهه گیری کرده اند؟؟؟ بازهم که عجولانه نظرم را خواندی و دقتِ کافی به خرج نداده ای و بی جهت، اموری را به منِ مظلوم نسبت دادی!!!! :?  :?


به هرحال ببخش اگر ناراحتت کردم، اگر می دانستم اینگونه واکنش میدهی هیچوقت نظری نمی دادم!!!

با احترام فراوان.
نماد کاربر
Mmm
 

بعدي

بازگشت به گشت بابه تێک

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان