در محضر بهلول و شیخ بغداد

در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

در محضر بهلول و شیخ بغداد

پستتوسط Noha » يکشنبه اسفند ماه 7, 1390 11:43 pm

بسم الله المستعان

سلام قولا من رب الرحیم

آورده‌اند که شیخ جنید بغدادی، به عزم سیر، از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.

شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند: او مردی دیوانه است.


گفت: او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داد و پرسید: چه کسی هستی؟

عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟

عرض کرد: آری..

بهلول فرمود: طعام چگونه میخوری؟

عرض کرد: اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و

آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم

و در اول و آخر دست می‌شویم.


بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود: تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی؟ در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی.

سپس به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.


خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.

بهلول پرسید: چه کسی هستی؟

جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟

عرض کرد: آری. سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم

و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.


بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمی‌دانی. سپس برخاست و برفت.

مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟

جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید.

بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی،

آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟


عرض کرد: آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول

(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده بود بیان کرد.

بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی.

خواست برخیزد که جنید دامنش را بگرفت و گفت: ای بهلول من هیچ نمی‌دانم،

تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.


بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است

که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً!



و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد وگرنه هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد.

پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.


و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد هیچ بشری نباشد.


رستگار باشید


















در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط Noha در سه شنبه فروردين ماه 29, 1391 11:22 pm .
الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها


برای نویسنده این مطلب Noha تشکر کننده ها: 4
ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Sirwan-R (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), abdolmahdi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 28.57%
 
نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط Sirwan-R » جمعه فروردين ماه 25, 1391 3:51 pm

سلام و درود خداوندگار رحمان بر شما کاربر محترم
بسیار از خواندن داستان زیبایتان متمتع شدم
جزاک الله خیراً
اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ

برای نویسنده این مطلب Sirwan-R تشکر کننده ها:
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Sirwan-R
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 30
تاريخ عضويت: چهارشنبه فروردين ماه 23, 1391 11:30 pm
محل سکونت: pawe
تشکر کرده: 29 بار
تشکر شده: 19 بار
امتياز: 0

پستتوسط Noha » جمعه فروردين ماه 25, 1391 4:22 pm

هوالحق

سلام الله تعالی بر بندگان صالح

کاک سیروان پیوستن شما به کاروان پینوس مایه ی افتخار و دلگرمی است.

امید است از مطالب و نظرات مفیدتان کمال استفاده را ببریم.


جنة الفردوس مأوایتان

الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها


برای نویسنده این مطلب Noha تشکر کننده ها:
Sirwan-R (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط Sirwan-R » جمعه فروردين ماه 25, 1391 8:44 pm

سپاسگزارم از شما داد نها
امید است که در معیت بندگان صالح و مومن پینوسی قدم در جاده بندگی الله نصیبمان شود
اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ

برای نویسنده این مطلب Sirwan-R تشکر کننده ها:
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Sirwan-R
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 30
تاريخ عضويت: چهارشنبه فروردين ماه 23, 1391 11:30 pm
محل سکونت: pawe
تشکر کرده: 29 بار
تشکر شده: 19 بار
امتياز: 0


بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 4 مهمان