عضويت / ورود |
به گزارش پایگاه خبری
عضويت / ورود |
حال و هوای رمان «
عضويت / ورود |
کیومرث در دوران تحصیلش دانشجویی ممتاز است، که در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران قبول میشود. او زیر بار ظلم نمیرود و در راه مبارزه با ظلم زمانه، با افرادی مثل آیتالله طالقانی و آیتالله شعرانی آشنا میشود و دیداری نیز با جلال آل احمد دارد، که معاشرت با جلال آل احمد بر وی تاثیر زیادی میگذارد.
آقای شعرانی جزوه ولایت فقیه امام خمینی (ره) را که برای تایید علمای ایران از نجف فرستاده به وی میدهد؛ اما اینکه در این راه چه اتفاقاتی برای کیومرث میافتد، با همراهی این شخصیت در کتاب در خواهیم یافت.
عضويت / ورود |
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«صدا به روشنی از توی حسینیه به گوش میرسد. عکس جلال را به روی در حسینیه میبیند؛ با چهرهای خندان و عینک آفتابی و کمریشتر از روزی که او را دیده بود. میفهمد که اینجا باید مراسم ختم باشد. نزدیک در اصلی حسینیه میشود. کنار در، مردم ایستادهاند و حلوا خیرات میکنند. کیومرث میاندیشد برای نویسندهای چون جلال، این صحنه چقدر عجیب و خندهدار میتواند باشد. حلوایش را میخورند. نمیداند این حلوای کسی را خوردن، در کتابهای جلال آمده هرگز یا نه.»
برای خرید این
عضويت / ورود |
عضويت / ورود |