نیاز به گفتارهای اخلاقی و حکمتها و اندرزها، همواره بوده و خواهد بود. تا زمین و زمان بپاید، بشر نیاز دارد که به فضایل اخلاقی متذکّر باشد و از رذایل اخلاقی گریزان.موضوع بر سر دانستن خوبیها و بدیها نیست که بشر به اقتضای سرشت الهیاش آنهارا مییابد؛ بلکه مهم تذکّر و یادکرد است، از آن رو که انسان را با
فراموشی سرشتهاند.
و در این راه، راهِ تذکر به انسان و هشیار کردنش، بسیار کسان رنج برده و میبرند، از پیامبران و برگزیدگان خداوند گرفته تا حکیمان و عارفان و نیکان روزگار؛و گونهها و بیانهای مختلف را آزموده و میآزمایند، از پند و اندرزمستقیم گرفته،تا بیان حکمتها و فواید اخلاقی زیستن، و بیان هنری و تمثیلی تذکرات اخلاقی.
و ناگفته پیداست، اگر چه هر کدام از این راهها و روشهای تذکر، فایدهای دارد و بهجاست، اما تأثیر بیان هنری و تمثیلی چیز دیگر است.از همین رو، قرآن کریم بسیار مثل میزند و از زیباییها و زشتیهای اعمال انسان تصویری میسازدو پیش چشم میگذارد. تصویری روشن که چون بر لوح دل مینشیند، نه تنها از سوء فهمها به دور استکه تفاوتی نمیکند به چه زبانی گفته شود، یا چه زمانی را از سر گذرانده باشد. چنانکه بیان قرآن کریم و تمثیلهای مولوی، از پس قرنها با انسان قرن بیستویکم نیز سخن میگویند و قلب و ذهنش را
برمیانگیزند...
«مثل شاخههای گیلاس» نیز تذکر اخلاقی را از مسیر بیان تمثیل و مثل جستجو میکند و چنانکه از کوتاهی متنها پیداست، مؤلف فرهیخته و خوشذوق آن با مخاطب پرمشغلهی امروز بسیار کوتاه و گزیده سخن
میگوید
مجموعهی حاضر، برای مخاطبان آشنا با گفتارحجتالاسلام محمدرضا رنجبر،این لطف را دارد که مجموعهای از تمثیلهای زیبای اخلاقی رادر ظاهری زیبا و آراسته میخوانند.و بالأخره، ناشر همت کرده است تا این راه را تداوم بخشد. امید که توفیق الهی و اقبال مخاطبان نیز قرینش باشد.