~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » دوشنبه ارديبهشت ماه 9, 1392 10:07 pm

"چه چیز مرا به سوی اسلام سوق داد"




ماجرای اسلام آوردن "شزرین مبارک"

خانواده ام کاتولیک بودند اما مادرم زیاد به آن اعتقاد نداشت، بنابراین هرگز مرا مسیحی متدین بار نیاورد. من به خدا ایمان داشتم و انجیل می خواندم و در مدرسه به داستان های آن گوش می دادم. اما با این وجود دلم نمی خواست مانند کاتولیک های متعصب شوم می خواستم چیز دیگری باشم.

در مدرسه میان هم سالان خود محبوبیت نداشتم و سعی می کردم شخصی
تی متفاوت از آنها داشته باشم و این باعث شد تا سردرگم شده و از خودم بدم بیاید. گرچه مسائل دینی را در مدرسه به ما می آموختند ولی هیچ گاه حقیقت را یاد نگرفتیم. در عوض آموختیم که اسلام دینی مختص به مردم قاره ی آسیا می باشد و انجیل کتاب آسمانی ما و قرآن کتاب آنها است. بیشتر از همه به اسلام علاقمند بودم. بنابراین وقتی سیزده سالم بود با یک پسر مسلمان اهل پاکستان دوست شدم. مادرم بیشتر به خاطر مسلمان بودنش نگران بود. او پسری مؤدب و مؤمن بود و به من نشان داد که اسلام فقط برای مردم آسیا و سیاه وستان نیست. اسلام دینی است برای تمام انسان ها، و به تدریج مسیر زندگیم را تغییر دادم.

خدا را شکر وقتی که شانزده سالم شد، شهادتین را اعلام نمودم و از این بایت بسیار خوشحال هستم. دیگر احساس سردرگمی و افسردگی نمی کنم و از خودم بدم نمی آید. وقتی مسلمان شدم چیز زیادی راجع به اسلام نمی دانستم و بعدها مطالب بیشتری فرا گرفتم.

اسلام مسیر کامل زندگی است. یک روز تازه مسلمانی در یکی از کانال های تلوزیون درباره ی اسلام سخنرانی می کرد و گفت که اگر مسلمان شوید این احساس در شما به وجود می آید که انگار به خانه خود بازگشته اید، واقعاً با این حرف وی موافقم. خوشبختانه مادرم از اینکه مسلمان شده ام خوشحال است. ابتدا مخالفت می کرد ولی وقتی به پاکستان مسافرت کردیم و با خانواده ی دوست مسلمانم آشنا شد نظرش تغییر کرد. او هنوز مسلمان نشده است ولی امیدوارم به زودی این کار را انجام دهد.

پایان

ترجمه: مسعود
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » دوشنبه ارديبهشت ماه 9, 1392 11:10 pm

مسلمان شدن حنیفه بنت استفان، مسیحی سابق از سوئد



بسم الله الرحمن الرحیم

تجربه های گوناگون در دانشگاه باعث شد تا دری از فرهنگ های دیگر به روی حنیفه باز شود و اسلام را پیدا نماید.


برای اولین بار فکر انتخاب اسلام به عنوان دین اصلی خودم در سن پانزده سالگی به ذهنم خطور کرد. خواندن داستان مسلمان شدن زن سوئدی در کتابی راجع به مذهب در دبیرستان مرا به فکر فرو برد. چه می شد اگر من هم مسلمان می شدم؟ اسلام چطور زندگیم را تغییر می دهد؟

این زن روسری سر کرده بود و به عنوان منشی کار می کرد. به خاطر ناقص بودن اطلاعاتم درمورد اسلام، خیلی تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتم. با این چیزی که سر کرده است چطور کار می کند؟

نتیجه امر این بود که هرگز مسلمان نشوم زیرا آرزوی قلبی من داشتن شغل خوبی بود و این با خواسته من جور در نمی آمد. فکر می کنم این افکار درست با شیوه ای که تربیت شده ام بستگی داشت. والدینم افراد صادق و زحمت کشی هستند اما هیچ گاه نیازی به دین در خود نمی بینند. درواقع آنها معنای زندگی را در درون زندگی می یابند.

علی رغم این، حدس می زنم که مادرم به سنت ها و عقاید کلیسای مسیحیان پروتستان احترام می گذارد، بنابراین در بچگی مادرم مرا به گروه بچه ها فرستاد و در سن چهارده سالگی چنانچه دلم می خواست می توانستم در کلاس تنفیذ شرکت نمایم.

من موافق بودم و احساس می کردم که این بهترین کار است، رفتن به کلاس های دینی برایم جالب بود. از آن موقع نسبت به مسیحیت شک و تردید پیدا کردم. با اینکه انجیل می خواندم ولی چیزهایی که نیاز داشتم را به دست نیاوردم. می دانستم که حقایقی وجود دارد که من دنبالش هستم اما چیزی نمی دانستم و سردرگم مانده بودم.

به سفر معنوی خودم ادامه دادم. از هر نوع ادیانی کتاب هایی گردآوری نموده و می خواندم. وقتی وارد دبیرستان شدم با دختری که اهل عراق بود و با حجاب سر کلاس حاضر می شد آشنا شدم. برایم کمی عجیب و غریب بود، تمام عمرم را تنها با مردمی به سر بردم که هم آیین و فرهنگ خودم بودند و حالا با دیگر فرهنگ ها و شیوه ی زندگی متفاوت روبرو شده ام. با دختر عراقی رفاقتم را آغاز کردم و این برایم خیلی جالب بود. من تنها سوئدی حاضر در کلاس بودم که هیچ دوست سوئدی نداشتم. هم مدرسه ای های مسلمانم گاهی درمورد اعمال دینی اسلام به بحث و گفتگو می پرداختند که باعث شد تحت تأثیر قرار بگیرم. فکر می کردم که این چطور دینی است که بخشی از زندگیشان اینچنین فعال می باشد؟ اسلام مانند مسیحت نیست، آن زنده است و نمرده، بر هر چیزی در زندگیشان تأثیر می گذارد.

یک روز که همراه پدرم به بازار دست فروشان رفته بودیم، دنبال چند کتاب گشتم و در این میان ترجمه قرآن به زبان سوئدی پیدا کردم. تصمیم گرفتم آن را با اهدافی تاریخی بخرم تا از دین دوست مسلمانم آگاهی بیشتری داشته باشم.

از همان موقع اسلام یکی از مواردی بود که به لیست خود اضافه نمودم. سوره ی فاتحه همراه با ترجمه ی آن را خوانده و حفظ کردم. انگیزه ی انجام کاری بیشتر از این را نداشتم و فقط به آن علاقمند بودم. پس از مدت کمی شیفته ی قرآن شدم. احساس می کردم گنج واقعی را پیدا کرده ام. چیزی مرا به سمت آن می کشید. خوشبختانه با سؤالاتی که از دوستم می پرسیدم به حقیقت دست پیدا کردم.

یک روز پیش دوست عراقیم رفتم و به او گفتم که به دین اسلام علاقه پیدا کرده ام. او از شنیدن این موضوع شگفت زده شد و تصمیم گرفت مرا به مرکز اسلامی ببرد، در آنجا کتاب اسلامی، جزوه و شماره تلفن چند خواهر تازه مسلمان سوئدی را گرفتم.

از واکنش خانواده ام می ترسیدم، وقتی به مادرم گفتم که می خواهم مسلمان شوم واقعاً عصبانی شد. والدینم اتاقم را بررسی کردند و تمام کتاب های اسلامی را بیرون انداختند. آنها می گفتند که اسلام دینی است که مرا شستشوی مغزی داده است. اما این ها مرا از حرکت باز نداشت.

در ماه جولای سال 2001، آشکارا شهادتین خود را اعلام نمودم. با یکی از خواهران تازه مسلمان سوئدی ارتباط برقرار کردم و در منزل وی به یادگیری دین اسلام پرداختم.
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
Noha (دوشنبه ارديبهشت ماه 9, 1392 11:15 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » جمعه ارديبهشت ماه 20, 1392 9:52 am

.

الله اکبر ...

.

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
bahar (شنبه ارديبهشت ماه 21, 1392 6:27 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » شنبه ارديبهشت ماه 21, 1392 4:15 pm

.
«لورین بوث» خواهر زن نخست وزیر پیشین انگلستان «تونی بلير»،

با دختر 12 ساله خود « الکساندر » با کمال افتخار به دین مبین اسلام گرویدند ...

.

.
الله اکبر ...


.
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
bahar (شنبه ارديبهشت ماه 21, 1392 6:27 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » پنج شنبه ارديبهشت ماه 26, 1392 11:16 am

.
نماز ، یک فیلسوف آلمانی را مسلمان کرد ...
  

.
یک فیلسوف آلمانی که در یک مسجد با حسن خلق مسلمانی که در حال خواندن نماز بود مواجه شد دین اسلام را برای ادامه زندگی خود انتخاب کرد.

به نقل از منابع عربی، نظریه های تفکری، معرفتی و تحلیل مفهومی در فلسفه به گرویدن یک فیلسوف آلمانی«آندریاس کامز» به دین اسلام منجر شد.
آندریاس کامز دراین باره گفت: علت حقیقی که او را به شناخت اسلام سوق داد، سفر اخیرش به مصر و دیدار با یک جوان مصری به نام «حسن» بود.

کامز افزود: دوستم حسن، هر کاری را با عشق زیاد انجام می داد و با همه توانش به دیگران کمک می کرد و به همین دلیل دوست داشتم مثل او باشم و همین مسئله باعث شد تا درباره اسلام و نحوه گرویدن به اسلام تا اینکه مسلمان باشم، پرسش کنم.
وی ادامه داد: حسن به من گفت که باید برای گرویدن به اسلام، شهادتین بگویم و پس از آن احساس رضایت زیادی پیدا کردم.

اندریاس تاکید کرد: جوهر ادیان تسلط بر غرور است و اسلام بر عشق تشویق می کند و روابط دوستانه و محبت آمیز با مردم را تسهیل می کند و این مسئله در سایر ادیان وجود ندارد.
این فیلسوف آلمانی خاطر نشان کرد: من غیر از جنگهای صلیبی و برخی از مضامین ساده و چهره ای نادرست که در اروپا و سایر کشورهای جهان درباره اسلام منتشر شده است، از این دین مبین چیزی نمی دانستم.

وی افزود: من پس از دوستی با حسن، دین اسلام را بهتر شناختم و و رفتار حسنه او باعث شد تا من در مسیر جدیدی گام بردارم و مسلمان شوم.
قصه گرویدن اسلام کامز زمانی آغاز شد که او در نزدیک به شش سال پیش به مصر سفر کرده بود و در یکی از مساجد از جوانی به نام حسن که در حال نماز بود، بدون اجازه عکس گرفت، کامز از حسن به خاطر عکس گرفتن از او عذرخواهی کرد ولی حسن به او گفت: من خوشبختم چرا که خدایم را عبادت می کنم.

کامز به حسن گفت: چگونه با من می توانی دوست باشی درحالی که من مسلمان نیستم؟ حسن پاسخ داد که تو بنده خدایی و من باید بهترین برخورد را با بندگان خدا داشته باشم.
گفتنی است، کامز پس از مسلمان شدن کشور مصر را برای ادامه زندگی برگزیده است.
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

Re: ~ ✿✿ مهتدین ✿✿ ~

پستتوسط Ramin » پنج شنبه ارديبهشت ماه 26, 1392 5:59 pm

.
فرانک ریبری بازیکن مسلمان تیم فوتبال بایرن مونیخ در مراسم قهرمانی این تیم که به بازیکنان مشروب می دادند شرکت نکرد .

و هنگامی که بازیکنان تیم بایرن مونیخ بر روی او مشروب ریختند او اعلام کرد که با آن بازیکنان دیگر سخن نمی گوید .


.



ریبری گفت که به بازیکنان قبلا گفته است که او مسلمان است و بخاطر اینکه دین او اجازه نداده است به مشروب لب نمی زند ولی بازیکنان بر روی او مشروب ریختند .


ماشاء الله به ایمان این مسلمان که در عقیده خودش ثابت قدم است . ان شاء الله خداوند در همه مراحل زندگی به ایشان کمک کند ...

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
pejmanava (پنج شنبه ارديبهشت ماه 26, 1392 7:20 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

قبلي

بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 4 مهمان