عیار مسلمان بودن و کافر بودن چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از گرفتاری های بزرگ مسلمانان در عصر کنونی ، تکفیر و مشرک خواندن مسلمانان است. این مسأله برای مسلمانان پیامد های ناگوار فراوان دارد. یکی از پیامد های این کار خطر ناک ، اختلاف مسلمانان و به جان هم افتادن آن ها است که بجای آنکه مشغول مقابله با کفار و بیگانگان باشند، گرفتار جنگ داخلی و مقابله باهم خواهند بود.
پیامد دیگر این مسأله ریختن خون مسلمانان به بهانه مشرک و کافر بودن آنان است. اگر قرار باشد ، اهل هر مذهبی عقاید خود را ملاک اسلام قرار دهد و دیگران را کافر بخواند ، جوی خون و مسلمان کشی همواره در میان مسلمانان جاری خواهد بود.{چراکه طبق حدیث نبوی مسلمانان به 72یا73فرقه تقسیم شده اند}
برای آن كه بتوان براي هميشه باب تكفير بيپشتوانه را مسدود كرد لازم است ضوابط و معيارهاي اسلام و مرز كفر و ايمان روشن شود تا بتوان قضاوت كرد كه فتاواي تكفير تا كجا مستند به مباني و منابع است و در چه مواردي فاقد دليل است. به همين دليل نگاهي به قرآن كريم، سنت متواتر و فتاواي عالمان بزرگ اهل سنت مياندازيم تا ببينيم چگونه ميتوان قضاوت كرد.
. قران كريم و معيار ايمان
آنچه در قران كريم معيار ايمان و مايه رستگاري معرفي شده است ايمان به خدا، فرشتگان، انبيا و كتابهاي آسماني ميباشد؛ (آمَنَ الرِّسُولُ بما اُنْزلَ الَيْه منْ رَبَّه وَ الْمُوْمنُونَ كُلٌّ آمَنَ باللّه وَ مَلائكَته وَ كُتُبه وَ رُسُله لا نُفَرَّقُ بَيْنَ اَحَدٍ منْ رُسُله...) (بقره284/) در برخي ديگر از آيات، علاوه بر ايمان به خدا و ايمان به آن چه بر پيامبر نازل شده، ايمان به قيامت نيز آمده است؛ (وَ الِّذينَ يُوْمنُونَ بما اُنْزلَ الَيْكَ وَ ما اُنْزلَ منْ قَبْلكَ وَ بالاْخرَة هُمْ يُوقنُونَ) (بقره / 4) و در برخي از آيات عدم ايمان به خدا و روز جزا موجب ضلالت دانسته شده است (نساء/ 136). به طور كلي در آيات متعدد قرآن كريم متعلق ايمان ـ كه البته به تصريح خود قرآن بالاتر از اسلام است خداوند متعال و قيامت و در برخي موارد، ملائكه، كتب، ـ آنجا كه در مذمت اعراب ميفرمايد: «قالَت الاَْعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُوْمنُوا وَ لكنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُل الاْيمانُ في قُلُوبكُمْ» (حجرات14/).
دادن زكات، انجام نماز، روزه و حج معرفي شده است.
ـ براي نمونه ر.ك: بقره/ 62، 177، 288، 232؛ نساء/ 59، 162؛ مائده، 162، و...
2 . معيار كفر و ايمان در سنت متواتر
در صحاح ششگانه احاديث بسياري از رسول اكرم9 نقل شده است كه در آنها معيار ايمان را اقرار به توحيد، شرك نورزيدن و عمل به احكاميمانند نماز، روزه، حج، زكات و... معرفي نموده است. امام بخاري با اسناد به ابو هريره چنين نقل ميكند:
«عن ابي هريرة، قال: كان النبي بارزا يوما للناس فاتاه رجل فقال: ما الايمان؟ قال6: الايمان ان تومن بالله و ملائكته و تومن بالبعث، قال: و ماالاسلام؟ قال6: الاسلام ان تعبد الله و لا تشر به و تقيم الصلاة و توتي الزكاة المفروضة و تصوم رمضان». (مسلم بن حجاج نيشابوري، ج1، ص33).
در حديث ديگري كه در صحيح بخاري و مسلم آمده است نيز معيار ايمان همين امور معرفي شده است:
«عن طلحة بن عبيدالله، قال: جاء رجل الي رسول الله6 من اهل نجد ناثر الراس نسمع دويّ صوته و لانفقه ما يقول حتي دني فاذا هو يسئل عن الاسلام، فقال رسول الله6: خمس صلوات في اليوم و الليلة، قال: هل عليّ غيرها؟ قال: لا الا ان تطوّع، قال6: وصيام رمضان، قال: هل عليّ غيره؟ قال: لا الا ان تطوّع، قال: و ذكر له الزكاة، قال: هل عليّ غيرها؟ قال: لا الا ان تطوّع، قال: فادبر الرجل و هو يقول و الله لاازيد و لا انقص: قال رسول الله6: افلح ان صدق». (بخاري، 1401ق، ج3، 162).
در سنن نسائي از انس بن مالك چنين نقل شده است:
«من شهد ان لا اله الا الله و استقبل قبلتنا و صلّي صلاتنا و اكل ذبيحتنا فذل مسلم، له ما للمسلم و عليه ما علي المسلم» (نسائي، پيشين، ج7، ص75).
احاديثي كه در باب ايمان و كفر در صحاح ششگانه وجود دارد از حد تواتر ميگذرد، از اين رو كسي كه به اين احاديث باور داشته باشد و طبق آن عمل نمايد مسلمان است و نميتوان فتوا به كفر او داد.
3. علماي مسلمان و عدم جواز تكفير اهل قبله
در تعريف «اسلام» آمده است: «اسلم فلانٌ؛ أي تديّن بالاسلام (اقرب الموارد، ج1، كلمه «سلم»)؛ از اين رو به كسي كه به وجود خداوند و يگانگي او و نبوت پيامبر اكرم9 و آنچه او از جانب خداوند آورده است اقرار كند، مسلمان خواهد بود و اين نخستين مرتبه از اسلام و ايمان است كه آثار شرعي اسلام كه در كتابهاي فقهي بيان شده، بر او مترتّب ميگردد؛ يعني جان و مال او حرمت پيدا ميكند، ارث ميبرد، در قبرستان مسلمانان دفن ميشود و...
بر همين اساس، عبارتهاي عدهاي از بزرگان علماي اهل سنت را يادآور ميشويم:
ـ ملا علي قاري در شرح فقه اكبر از امام اعظم ابو حنيفه(رض) نقل كرده كه گفته است:
«لا نكفّر أحداً من اهل القبلة»، آنگاه افزوده است: «اين عقيده اكثر فقهاست». (شرح فقه اكبر، ص189).
ـ فخر الدين رازي گفته است:
«كفر عبارت است از انكار آنچه بالضرورة معلوم است كه پيامبر اكرم9 از جانب خداوند آورده است. بنابراين هيچ يك از اهل قبله تكفير نميشوند». (تلخيص المحصل، ص 405).
ـ قاضي عضدالدين ايجي نيز در اين باره چنين گفته است:
«اكثريت متكلّمان و فقها بر اين عقيدهاند كه هيچ يك از اهل قبله تكفير نميشوند». (شرح المواقف، ج8، ص 339).
ابن حزم اندلسي ميگويد: «هيچ مسلماني را به خاطر فتوايي يا سخني در باب يك اعتقاد نميتوان تكفير كرد». وي سپس ميگويد: راي كساني مانند امام ابوحنيفه، شافعي و...نيز همين است:
«و ذهبت طائفة الي انه لا يكفر و لا يفسق مسلم بقول قاله في اعتقاد او فتيا و ان كل من اجتهد في شيء من ذل فدان بما راي انه الحق فانه ماجور علي كل حال ان اصاب فاجران و ان اخطا فاجر واحد، وهذا قول ابن ابي ليلي و ابي حنيفة و الشافعي و سفيان الثوري و داود بن علي و هو قول كل من عرفنا له قولا في هذه المسالة من الصحابة (رضياللّه عنهم) لا نعلم منهم خلافا في ذل اصلا) (ابن حزم، ص274).
گروهی از علما بر این عقیده اند که هیچ مسلمانی بخاطر عقیده یا فتوایی تکفیر و تفسیق نمی شود. هرکس در مورد چیزی اجتهاد کند و معتقد باشد آنچه او بدان رسیده حق است ، مأجور است که اگر در واقع هم به حق رسیده باشد ، دو اجر و اگر از حق خطا کرده باشد ، یک اجر برای او خواهد بود. این نظر ابن ابی لیلی ، امام ابوحنیفه ، شافعی ، سفیان ثوری و داوود بن علی است. و این نظر هر صاحب نظری است که تاکنون شناخته ام از صحابه (رضی الله عنهم) و مخالف آن را تاکنون ندیده ام.
در اليواقيت و الجواهر اثر يكي از نويسندگان بزرگ اهل سنت از قول شيخ تقي الدين السبكي در فتوايي چنين آمده است:
«اعلم يا اخي ان الاقدام علي تكفير المومنين عسرٌ جدّا و كل من في قلبه ايمان يستعظم القول بتكفير اهل الاهواء و البدع مع قولهم « لا اله الا الله، محمد رسول الله » فان التكفير امر هائل عظيم». (به نقل از الفصول المهمه، ص 34).
غزالي نيز با اين كه فلاسفه را به دليل اعتقاد به قديم بودن عالم و انكار معاد جسماني و انكار علم خداوند به جزئيات مستحق تكفير قطعي ميداند، (غزالي، 1421، ص 268) ولي در مورد تكفير فرقههاي كلامي معتقد است:
«تا وقتي ميتوان براي ديدگاههاي فرقههاي مسلمان محملي در شرع يافت بايد از تكفير دوري جست. مباح دانستن ريختن خون كساني كه رو به قبله نماز ميگذارند و شهادتين بر زبان جاري ميكنند خطا خواهد بود. ترك قتال با هزار كافر واجب القتل آسان تر است از ريختن خون يك مسلمان. پيامبر9 ميفرمايد: من با مردم تا وقت اداي شهادتين مأمور به جهاد بودم، اما با اداي آن خون و مال آنها جز در موارد خاص در امان ماند». (پيشين، ص 270ـ269).