نتايج هماهنگ با عبارت جستجو شده : 6

بازگشت

ببخشید آقا! می تونم به خانومتون نگاه کنم؟!؟

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به د...
توسط Baran-bahari
شنبه تير ماه 25, 1390 10:08 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

جور دیگر باید دید!!!

زن و شوهر جوونی به محله ی جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردن. روز اول در حالِ خوردن صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اشون رخت شسته و داره آویزون میکنه که خشک بشن،یکم نگاه کردو گفت: «لباساشو!دلش خوشه رخت شسته! اصلا بلد نیست چجوری باید رخت بشوره! خدا به دادم برسه با این همسایه ی هپلی! تو باید خدا رو شکر کنی که زن تمی...
توسط iman
شنبه آبان ماه 7, 1390 11:15 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

واقعا در ست گفتيد اگه ما همه آدم ها رو مثل هم و از يك نگاه انسان دوستانه ببينيم ديگه مشكلي وجود نخواهد داشت بيشنهاد ميكنم فيلم طبش قلب(هندي)نگاه كنيد
توسط sobhan009s
چهارشنبه دي ماه 21, 1390 6:07 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

خیلی جالب بود
توسط ayoob
پنج شنبه فروردين ماه 31, 1391 11:32 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

فوق العاده بود اسامه عزیز خیلی کوتاه و مختصر و شیوا، سیاست دوگانه غرب در قبال مسلمونا رو نشون میده. متاسفانه چنین اعمالی زاده همون دیدگاه ماکیاولیستی غرب، و ثمره عملی نظرات طرفداران نسبیت اخلاقه. قدرت بی رقیب تبلیغاتی غرب، چنان سیطره ای بر جهان داره که حتی اگه به فرض مثال بخوان حرفی رو که مطلقا کوچک...
توسط sayf
پنج شنبه ارديبهشت ماه 7, 1391 5:24 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

با سلام و تشکر فراوان از شما برادر گرامی


بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم

بزرگ و زیبا شده بود

به او گفتم کبریتهایت کو؟؟؟

میخواهم دنیا را به آتش بکشم!

خنده ی تلخی کرد و گفت

کبریتهایم را نخریدند

سالهاست که تن میفروشم....

        میخری.....؟!
توسط tafgah72
يکشنبه آذر ماه 26, 1391 12:51 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک