مهارتهاي زندگي یعنی چه ؟ چرابرای کسب آنهاباید تلاش کنیم ؟
انسان موجودی دو بعدی است بعد جسمانی و بعد روانی. این دو بعد تأثیر و تأثر متقابل روی یکدیگر دارند. انسان سالم کسی است که به هر دو بعد خود توجه کرده و نیازمندی های هر یک را به طور متعادل و صحیح و مناسب پاسخ دهد و ارضاء کند و اگر به یکی از این دو بعد فقط توچه کند و از بعد دیگر غفلت کند به کمال انسانی خود دست نمی یابد و ناقص خواهد شد. بعد جسمانی انسان مثل بعد روانی و روحی انسان نیازهایی دارد. مثل نیاز به غذا، آب، هوا، جنس مخالف و غیره که افراط و تفریط در پاسخ دادن به آن، انسان را دچار چالش می کند و تأثیر عمیقی بر روح او نیز می گذارد. پس برای رسیدن به قله های معنوی و روحی باید بدن را سالم نگه داشت و نیازهای بدنی و جسمانی را تأمین کرد.
تعريف مهارتهاي زندگي:
مهارتهاي زندگي مهارتهايي هستند كه براي افزايش تواناييهاي رواني – اجتماعي افراد آموزش داده مي شوند و فرد را قادر مي سازند كه به طور مؤثر با مقتضيات و كشمكش هاي زندگي روبرو شود .
هدف مهارتهاي زندگي:
هدف آن در واقع افزايش توانايي رواني-اجتماعي و در نهايت پيشگيري از شكل گيري رفتارهاي آسيب رسان به بهداشت و سلامت و ارتقاي سطح سلامت روان افراد است (سازمان جهاني بهداشت،1379). . به طور كلي هدف از آموزش مهارتهاي زندگي ايجاد روابط بين فردي مناسب و مؤثر ، انجام مسئوليتهاي اجتماعي ، انجام تصميم گيري هاي صحيح ، حل تعارض ها و كشمكش ها بدون توسل به اعمالي كه به خود و يا ديگران صدمه مي زنند .
تاریخچه مهارتهای زندگی
آموزش مهارتهای زندگی در سال 1979 و با اقدامات آقای دکتر گیلبرت بوتوین (gilbert-botvin)آغاز شد. وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارتهای زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارتهای رفتار جرات مندانه ، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه واحد پیشگیری اولیه بود . مطالعات بعدی نشان داده آموزش مهارتهای زندگی در صورتی به نتایج مورد نظر ختم می شود که همه مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاکی از آن بودند که این برنامه در پیشگیری اولیه چندین نوع مواد مخدر از جمله سیگار موفق بوده است.
اهمیت مهارتهای زندگی :
اضطـراب، افســردگي، تنهايـي، کمرويـي، شکست، اختلافـات زناشويي، بيمـاري، درد، ضربه هاي روحي و ... انسان قرن معاصر، اين واژه ها را به خوبي مي شناسد و مي داند که اگر مهارت هاي مقابله با اين چالش ها را بياموزد و آن ها را در زندگي به کارگيرد، آلام او التيام يافته، نشاط، شادابي و سلامت رواني خويش را باز مي يابد و به سوي تعادل و سازگاري اجتماعي پيش خواهد رفت.
امروزه عليرغم ايجاد تغييرات عميق فرهنگي و تغيير در شيوه هاي زندگي، بسياري از افراد در رويا رويي با مسائل زندگي، فاقد توانايي هاي لازم و اساسي هستند و همين امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگي روزمره آسيب پذير کرده است.
پژوهش های متعدد نشان داده اند که خودآگاهی ، عزت نفس واعتماد به نفس شاخص های اساسی توانمندی ها وضعف های هر انسان است. این سه ویژگی فرد را قادر می سازد که فرصت های زندگی اش رامغتنم شمرده برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد به خانواده و جامعه اش بیاندیشد ونگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد باشد و به به چاره اندیشی بپردازد. مهارت های زندگی به عنوان واسطه های ارتقای سه ویژگی فوق الذکر در آدم ها می توانند فرد وجامعه را در راه رسیدن به اهداف فوق کمک نمایند
همچنین پژوهش هاي نشان داده اند که بسياري از مشکلات بهداشتي و اختلالات عاطفي – رواني، ريشه هاي رواني – اجتماعي دارند: براي مثال، پژوهش در زمينه اعتياد و سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از: عزت نفس ضعيف، ناتواني در بيان احساسات و فقدان مهارت هاي ارتباطي(مك دانالد و همكاران ،1991).
مطالعات نشان داده اند که ارتقاي مهارت هاي مقابله اي و توانايي هاي رواني – اجتماعي، در بهبود زندگي بسيار موثر است (کلينكه، 1386).
مطالعات زيادي دلالت بر آن دارند كه بين عزت نفس ضعيف و سوءمصرف الكل و دارو (سينك و مستاف،1994)، بزهكاري ( دوكز و لورج، 1989)، بي بند و باري جنسي (كدي،1992) و افكار خودكشي ( چوكت، کاوز و پوتيگنات، 1993) رابطه وجود دارد.
بنابراين با توجه به مدارك و شواهد علمي و به منظور پيشگيري از بروز آسيب هاي اجتماعي مانند خودكشي، اعتياد، خشونت، رفتارهاي بزهكارانه و اختلالات رواني، لازم است به موضوع بهداشت رواني و اهميت آن توجه بيشتري شود.