یادی از حلبچه . . .
با اینکه بهار همیشه بهار است و یادآور خنده ی طبیعت و جلوس گل بر تخت طراوت و نغمه ی بلبل عاشق در کوهسار عشق، گاهی حوادثی روی می دهند که ایام دل نشین و سرشار از امید وشادی را به محنت و تلخی مبدل می سازند.
می گویند گذر زمان باعث فراموشی و یا باعث التیام آلام است. اما من می گویم همیشه اینطور نیست ویا لااقل برای انسان های آزاد اندیش نمی تواند اینگونه باشد.
در استقبال از بهار سال1367 ملت مظلوم و ستم دیده ی کردستان عراق ، کودکان و زنان ، شاعران و نویسندگان ، بی سرپناهان و بی خانمانان با چه شوری برای رهایی از زمستان سخت وبی رحم طبیعت، خود را آماده ی پذیرایی و همنوایی با بهار پرمهر و آفتاب پر از لطافت وشنیدن موسیقی طبیعت وجاری شدن جویبار وپدیدار شدن رنگین کمان می کردند.
آسمان ها را می نگریستند تا محو نابودی لکه های سیاه ابر با خنده ی خورشید تابان را نظاره گر باشند.شنیدم آن دخترک معصوم(نخشین)به برادرش(سرکوت)می گفت داداش اون پرنده های بزرگ در آسمان را ببین که به سوی ما می آیند خیزان و خندان سرود همیشگی «ئه م روژه ،ساڵی تازه یه نه و روزه هاته وه...»را سر دادند.که ناگهان آن پرندگان آسمان، ارمغان کینه و نفرت حاکمان ستمگر را بر شهر حلبجه فرو ریختند و روز روشن و بهار طبیعت را به شب تار و دشت و دمن کشتارگاه ملتی کردند که در طول تاریخ به کشته شدن و مقاومت و دلاوری و شهادت آشنا بودند ولی این بار فجیع تر از همیشه.
آه چه خاطره ی تلخ و جانکاهی.مگر می شود که زمان، آن را از یاد ببرد.
کجایند مدافعان حقوق بشرتا بدانند ریختن بمب شیمیایی و نسل کشی بر ملت کورد چه فجایعی به بار آورد.
حلبجه ی عزیز تو تنها نیستی.تو برادران و خواهران دیگری در جای جای جهان داری.تو برادر ناکازاکی و هیروشیما هستی.شتیدا خواهران تو اند و تو مادر صلاح الدین هستی.تو مشت انتقامی هستی که برای همیشه بر دهان طاغوتیان و ستمگران کوبیده خواهی شد.تو نماد مظلومیت و مقاومت هستی.تو دیگر فراموش نخواهی شد زمان نمی تواند تو را فراموش کند.تو در پایان زمستان شهید شدی و با شهادت خود زمستان سرد استبداد و دژخیم را به کام مرگ فرستادی.
«نرون مرد، اما رم نمرده است»
«فسیرو فی الأرض فأنظرو کیف کان عاقبة المکذبین» آیه ی 137 سوره ی آل عمران
و اکنون در بیست و چهارمین سالگرد آن حادثه دلخراش انسانی شاهد رویش و تنومند شدن نهال آزادی و رشد هرچه تمام ترآن ملت صبور و ستم دیده ای هستیم که سرخی گلها و لاله زارهایش را مدیون خون شهدای جان باخته ی حریت و آزادگی می باشد.
با این امید که شاهد آن باشیم که تمام ملت های ستم دیده ی جهان با برداشتن پرچم آزادی و رهایی،کاخ جباران و حکومت ستم گران را درهم کوبند.
در پایان از پدر دلسوزم که مرا در تهیه ی این بحث یاری کردند تشکر می کنم.