جمعه، 10 فروردين ماه، 1403

معجزه چیست و اعجاز بلاغی قران یعنی چه؟

.:: پینوس ::.نویسنده : یحیی فخرالدینی

زمانی که در قسمت نظرات مربوط به نوشته قبلی ام با موضوع «مقدمه ای بر بحث اعجاز علمی قرآن» در پاسخ به در پاسخ به نظر و سوال محققانه دوست عزیزم کاک خالد آذری به ایشان قول دادم مطلبی راجع به اعجازبلاغی قرآن در قسمت تالار گفتمان سایت بگذارم، همان موقع مطلبی کوتاه و خلاصه وار نوشته و آماده ارسال کردم اما به خاطر مشکلی امکان ارسال آن فراهم نشد تااینکه پس از اتمام امتحانات تصمیم گرفتم اینبار این موضوع را به صورت مفصل تر و با یک مطلب پیش زمینه ضروری بنویسم.
هم اکنون این مطلب در دو بخش کلی آماده شده که بخش اول شامل تعریف معجزه و بیان خصوصیات و ملزومات آن، و بخش دوم شامل تعریف اعجاز بلاغی قرآن و وجه تمایز اعجاز قرآن می باشد.

امیدوارم این نوشته مورد توجه و عنایت خوانندگان محترم و محقق علی الخصوص کاک خالد شود.


تعریف لغوی معجزه :

معجزه در لغت عربی اسم فاعل باب اِفعال(بر وزن مُفعِل) از کلمه «عجز» به معنای ناتوانی گرفته شده است. بنابراین این کلمه در لغت به معنای ناتوان کننده می باشد.

تعریف اصطلاحی معجزه :

« کار خارق العاده و خارج از توان و قوانین بشری وتمامی مخلوقات را که ثابت کننده ناتوانی مخلوقات از انجام چنین کاری است» را در اصطلاح معجزه می نامند.
نکته: مطابق عقیده اهل سنت، فقط پیامبران دارای معجزه هستند؛ البته اهل سنت منکر کرامات اولیاءالله نیستند اما آن را جدا از معجزه می دانند.

آیا پیامبران حتما باید معجزه داشته باشند؟ ...

هرگاه کسی ادعایی را مطرح نماید که تا پیش از آن چنین ادعایی نداشته و چنین چیزی نزد دیگران(تا پیش از آن ) مطرح نشده، باید برای اثبات ادعای خویش دلیل یا ادله ای بیاورد که متناسب با ادعایش باشد؛ یعنی این دلیل، به نوعی باشد که آن ادعا را ثابت کند.

درمورد پیامبران هم این مسأله صدق می کند. یعنی هنگامی که در اقوام گذشته شخصی درمیان قوم خود بلند می شد و ادعا میکرد که ازجانب خداوند، مبعوث شده، اقلا باید حقانیت و عدم دروغین بودن این ادعا را ثابت می کرد. از آنجا که ادعی ارتباط با خداوند به معنی ارتباط و اتصال با منبع کمال و قدرت مطلق است لذا دلیلی هم که برای اثبات نبوت لازم است باید به حدی باشد که این ارتباط و اتصال را ثابت نموده و شبهه های عقلانی و منطقی را رد نماید وگرنه هرکسی می تواند بلند شود و ادعای نبوت و رسالت نماید. پس در این صورت، این دلیل نشان می دهد که صاحب این معجزه لزوما از جانب خداوند مبعوث شده و مطمئنا هیچ انسان دیگری بدون اصال با خداوند، قادر به چنین کاری نیست و از همینجاست که مفهوم اعجاز و معجزه برداشت می شود یعنی ثابت می کند که  هیچ کس جز مبعوث واقعی پروردگار نمی تواند اینچنین کاری را انجام دهد.

بعداز ذکر این مقدمات، به بررسی شرایط، ظروف و تفاوت های معجزات می پردازم.

با بررسی تاریخ پیامبران گگذشته و شرایط جامعه ای که در آن مبعوث شده اند و با بررسی معجزات هرکدام از آنان، متوجه خواهیم شد که نوع معجزات هرکدام از این پیامبران، متناسب با شرایط روز جامعه خویش بوده است. منظور این است که معجزات(اصلی) هر پیامبری از نوعی بوده که در آن زمان بحث اصلی جامعه و بالاترین توانایی و شاخصه آن قوم بوده است. به عبارت دیگر، هرگاه جامعه ای در یکی از  فنون یا علوم به بالاترین حد خود و به اوج شکوفایی می رسید به طوریکه در آن فن یا علم، سرآمد روزگار خود می شد و در میدان آزاد رقابت هم رقیبی نداشت آنگاه اگد پیامبری در آن جامعه مبعوث می شد معجزه(اصلی) اش از همان نوع(نه از جنس همان) فن یا علم بود.
برای تفهیم بهتر مطلب، مثالی ذکر می کنم: حضرت موسی در شرایط ظرفی از زمان مبعوث شد که سِحر و جادوگری به اوج شکوفایی خود رسیده بود و ساحران مصری به جرأت، هرکسی را در این فن به مبارزه می طلبیدند و عملا هیچ کس را یارای رقابت با آنان نبود. در چنین شرایطی دو معجزه اصلی حضرت موسی(یعنی «ید بیضا» و «تبدیل عصا به مار» ) از همین نوع( نه از همین جنس) بود.
یا برای مثالی دیگر می توان حضرت عیسی را ذکر نمود: در زمان حضرت عیسی و در جامعه ای که ایشان مبعوث شدند طبیبان و پزشکان قوم ایشان به جایگاه بسیار بالایی در فن خود رسیده بودند و ادعاهای فراوانی در این زمینه داشتند. در این شرایط بود که معجزات اصلی حضرت عیسی( یعنی شفا دادن بیماری های لاعلاج) از همان نوع( نه از همان جنس) بود.

در اینجا دو سؤال به وجود می آیند که باید به آنها پاسخ گفت:

1- فایده و یا حتی شاید ضرورت همگونی نوع معجزات پیامبران با نوع فن برجسته و مورد ادعای اقوام خویش چه بوده؟
2- منظور از این که معجزات، از نوع این فنون بوده اند و نه از جنس آنها؟

پاسخ سؤال اول:

همان گونه که قبلا اشاره شد پیامبران با ادعای رسالت از جانب خداوند دواقع مدعی اتصال به منبع کمال و قدرت مطلق می شده اند و بنابراین معجزاتشان هم باید به گونه ای باشد که این ادعا را ثابت نماید.یعنی معجزه باید به گونه ای باشد که به طور قطع و یقین به تمامی افراد عاقل و منصف جامعه ثابت کند که این کار، کار خارق العاده و خارج از توان ممکن بشر و خالی از هرگونه دروغ و فریب است. پس عاقلانه نیست که این کار، از نوعی باشد که اهالی آن جامعه آشنایی و توان چندانی در آن نداشته باشند؛ چراکه به راحتی می توان این ایراد را بر هرکدام از آنان وارد نمود که: «چون مردم آن جامعه با آن فن آشنایی زیادی نداشتند به همین خاطر، کسی که در جایی دیگر و یا به هرنوعی دیگر، این توان و فن را آموخته بود، آمد و از جهل و ضعف مردم نسبت به این مسئله سوء استفاده نمود و آنان را فریفت». درحالی که اگر معجزه از نوع فن مورد تخصص جامعه باشد آنگاه دیگر نمی توان این ایراد را وارد نمود و درحقیقت، در آن جامعه متخصصانی وجود دارند که به خوبی می توانند این کار پیامبران را ارزیابی و بررسی نموده و صحت و سقم ادعای او را سنجش، ارزیابی، درک و نهایتا به دیگران اعلام نمایند.
برهمین اساس بود که زمانی که حضرت موسی( در روزی که توسط فرعون برای مبارزه حضرت موسی با ساحران مقرر شد) معجزه خویش یعنی تبدیل عصا به مار را به حضار و ساحران نشان دادند(عصای حضرت موسی پس از تبدیل شدن به ماری بزرگ، همه طناب های ساحران را که در نظر مردم ظاهرا تبدیل به مار شده بودند بلعید) اولین کسانی که بلافاصله و در همانجا به ایشان ایمان آوردندهمان بزرگترین ساحران منتخب فرعون بودند که حتی حاضر شدند جان خود را در راه ایمانشان فدا کنند؛ چرا که آنان خود متخصص فن ساحری بودند و هیپ جهل و ابهامی نسبت به اسرار و رموز سحر و ساحری نداشتند، پس با این وجود با مشاهده معجزه حضرت موسی یقین پیدا کردند که این کار نه سحر است و نه در توان بشر، بلکه جز توسط یک منبع کمال و قدرت مطلق، هیچ شخص دیگری نمی تواند چنین کاری را انجام دهد.
بنابراین به صورت خلاصه می توان گفت که ضرورت این همنوعی، به خاطر تفهیم و آگاهی و احاطه مخاطبین بر قوت و صحت معجزه و قدرت کافی آنان برای تشخیص حقانیت آن بوده است.

پاسخ سوال دوم:

می توان گفت منظور از این سخن این است که اگرچه معجزات پیامبران درظاهر، مشابه کارها و فنون دیگران بودند اما درحقیقت جنس آنها با جنس کارهای متخصصین فنون، از اساس متفاوت بود. برای مثال در قضیه حضرت موسی، اگرچه هم حضرت موسی و هم ساحران اشیایی را در نظر مردم به شکل مار درآوردند اما درحقیقت، جنس کارشان باهم کاملا متفاوت بود. جنس کار ساحران از شعبده بازی، تردستی، تحریف در بینایی و خلاصه نوعی از فریب بود درحالیکه جنس معجزه حضرت موسی نه از این نوع فریب ها بود بلکه حقیقتی محض بود که همانگونه که اشاره شد، ساحران به حقیقت آن پی برده و اعتراف نمودند.

ادامه دارد ...



ارسال شده در مورخه : شنبه، 2 مهر ماه، 1390 توسط اسامه قادری  پرینت

مرتبط باموضوع :

 مقدمه ای برای ورود به بحث های قرآنی  [ سه شنبه، 29 فروردين ماه، 1391 ] 10025 مشاهده
 امام بنا از حج و عمره در اسلام مي‌نويسد  [ سه شنبه، 23 مرداد ماه، 1397 ] 2729 مشاهده
 فضیلت و عظمت روزه عرفه  [ پنجشنبه، 9 مرداد ماه، 1399 ] 8736 مشاهده
 انسان در جستجوی معنا  [ دوشنبه، 17 آذر ماه، 1399 ] 3249 مشاهده
 دستاوردهای مسلمانان درعلم فیزیک وشیمی  [ پنجشنبه، 7 آذر ماه، 1392 ] 6516 مشاهده
نام:
ایمیل:

در مورخه : يكشنبه، 3 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر kazari | ارسال پیغام شخصی)
سلامل وه نه کا یحیی! با تشکر فراوان بابت وفای عهد! شروع بسیار خوبی برای ورود به بحث بود. فکر کنم این چند نکته رو برای قسمت دوم در نظر داشته باشی بد نباشه : یک بحث این همگونی معجزات با فن روز است که در نوع خود بحث بسیار ظریف و دقیقی است. مسئله این است که آیا انتظار باید این باشد که معجزه پیامبر خاتم (قرآن) همگون با فن روز باشد؟ روزی که به درازی باقیمانده عمر بشریت است. آیا انتظار این است که در طول اعصار پس از نزول قرآن، در هر روزگار، قرآن معجزه ای همگون با فن غالب روزگار داشته باشد؟ 2. آیا بحث اعجاز بلاغی و ادبی قرآن در زیر مجموعه این اعجاز کلی تعریف می شود؟ به عبارت دیگر، حکمت غلبه این نوع اعجاز بر اعجاز های شناخته شده دیگر، به خاطر اهمیت روزگار شروع این دعوت و پاگرفتن آن و به تبع آن فن آن روزگار می باشد؟ 3. نقش متخصصان فن روزگار در این میان چیست؟ آیا داستان ساحران حضرت موسی یک اتفاق است یا یک سنت؟ آیا عامه بی غرض متخصصان در مسئله اعجاز حضرت عیسی یا دیگر انبیا همین رویه را داشته اند؟ 4. نقش مردم غیر متخصص در فهم اعجاز چیست؟ آیا وظیفه مردم تخصص در این فن برای شناخت اعجاز است؟ مثلا اگر کسی می خواهد نبوغ معجزه آمیز انشتین در تئوری نسبیت را درک کند، باید برود کلی فیزیک بخواند! آیا درک اعجاز بلاغی قرآن برای مثلا یک غیر عرب مستلزم یادگیری و تخصص در بلاغت است؟ با تشکر فراوان
ارسال جوابیه ]

نام:
ایمیل:

در مورخه : يكشنبه، 3 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر kazari | ارسال پیغام شخصی)
در مورد اعجاز به طور عام و اعجاز قرآن به طور خاص آیا وظیفه و رسالتی متوجه مومنان و باورمندان هست؟ آیا باید منتظر بود تا اعجاز خود رخ بنمایاند؟ یا نه قسمتی از وظیفه دینی ماست که اعجاز قرآن را مثلا کشف کرده یا تبیین نماییم. متناسب با هر دوره و زمان
ارسال جوابیه ]

نام:
ایمیل:

در مورخه : دوشنبه، 4 مهر ماه، 1390
سلام.با تشکر فراوان از نویسنده مطلب. چند نکته قابل توجه: 1)عدم ذکر منابع 2)عدم ویرایش متن(متن حداقل 6اشکال ویرایشی داشت) موفق باشید
جوابیه ها

نام:
ایمیل:

در مورخه : دوشنبه، 4 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر sayf | ارسال پیغام شخصی)
اولا از تذکرتون بابت مشکلات ویرایشی ممنونم. ثانیا: این یک مقاله تولیدی بود که توسط این حقیر نوشته شده بود و هیچ جمله ای رو از کتابی خاص نقل نکردم. اما این مقاله حاصل تحقیقات، مطالعات، مباحثات و نهایتا تحلیل و جمع بندی بنده بود و در این رابطه میشه به کتابایی که در مورد "علوم قرآن" نوشته شدن، بخش "اعجاز" اونها مراجعه نمود. کتابایی که در این زمینه به فارسی میتونم معرفی کنم کتاب ارزشمند دانشمند بزرگ کردستان جناب"ملا عبدالله احمدیان" به نام "قرآن شناسی" و یا ترجمه کتاب "التبیان فی علوم القرآن" اثر عالم قرآن پژوه معاصر "محمد علی صابونی" هستن.
ارسال جوابیه ]

ارسال جوابیه ]

نام:
ایمیل:

در مورخه : دوشنبه، 4 مهر ماه، 1390
با سلام و تشکر از مطلب مفیدتون.
ارسال جوابیه ]

نام:
ایمیل:

در مورخه : دوشنبه، 4 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر sayf | ارسال پیغام شخصی)
کاک خالد عزیز! دقت نظر و ریزبینی خوانندگانی مثل شما موجب دلگرمی هرکسی میشه. باید عرض کنم که بنده بخش دوم این مقاله رو هم ازقبل آماده کردم که در اونجا بطور خاص به تحلیل جنبه اعجاز قران(بالاخص جنبه بلاغی) پرداخته ام و فکر میکنم میتونین جواب اکثر سوالات خودتونو اونجا بگیرین. اگرهم بعداز اون باز سوالی موند درخدمتم. اما درمورد سوال اخیرتون درباره "وظیفه مسلمانان در مقابل اعجاز قرآن" باید بگم این موضوع، مبحثیه که قصد دارم ان شاالله طی یه مقاله مستقل به اون بپردازم. بنابراین اگه مجددا در این مورد هم بنده رو معذور بدارید ممنون میشم؛ اگر هم اصرار دارید، همینجا در خدمت خواهم بود.
جوابیه ها

نام:
ایمیل:

در مورخه : سه شنبه، 5 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر kazari | ارسال پیغام شخصی)
سلامل وه نه كا يحيي اين چیزهایی که میگین! ناشی از خوب نویسی تونه! در مورد این موضوع هم هر وقت و هر طور که صلاح دونستید عمل کنید.
ارسال جوابیه ]

ارسال جوابیه ]

نام:
ایمیل:

در مورخه : چهارشنبه، 6 مهر ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر abdulrahman | ارسال پیغام شخصی) http://paveh-nojum.blogfa.com
با سلام و تشکر فراوان از کاک یحیی کم کم نیاز به ارتقای هرچه بیشتر سطح مطالب سایت (اگر ممکن باشد بدون از دست دادن مخاطبان قبلی) احساس می شود که امیدواریم با اضافه شدن بخش دینی هم به طور تخصصی تر به این مباحث پرداخته شود. سوال؟ قبل از اینکه مقاله یتان را بخوانم گفتم باز بحث اعجاز قرآن شده، موضوعی که شاید عنوانش را زیاد می بینیم ولی محتوایی که شایسته ی چنین عنوانی باشد زیاد نه...حال سوالم اینجاست :دلیل اینکه این چنین مسئله ای برای بعضی ها پیش می آید چیست؟آیا این نیست که مسئله ای به این مهمی به خاطر عدم ادای حق مطلب و تکرار زیاد عنوانش لوس شده است؟و چاره؟ دو سوال دیگر مقداری از بحث دورترند: می خواستم بدانم که به جواب این سوال رسیدید یا نه:چرا ما مسلمانان منتظر کشفی علمی میشویم و سپس می خواهیم این کشف را در قرآن هم بیابیم ؟(که همین کار باعث ایجاد دیدی منفی نسبت به مسلمانان شده است.) آیا در تاریخ فردی را سراغ دارید که با جستجو در قرآن به کشفی علمی دست یافته باشد؟یعنی اول در قرآن مسئله ای علمی را یافته باشد سپس علم بشری به این مسئله رسیده باشد؟
جوابیه ها

نام:
ایمیل:

در مورخه : يكشنبه، 1 آبان ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر sayf | ارسال پیغام شخصی)
سلام کاک عبدالرحمن عزیز از اینکه جواب این سوالاتو اینقد دیر دادم وافعا عذر میخوام و ازب میخوام حلالم کنی؛ راستش دوبار جواب سوالا رو نوشتم اما چون با موبایل کانکت شده بودم متاسفانه هردوبار پرید و چون مطلب تقریبا مفصلی بود دیگه بازنویسیش سخت بود. اما... 1- خودتون هم مشاهده فرمودین که مطلب بنده از اوندیدگاه مذموم شما نوشته نشده بلکه مطالبی اساسی و زیربنایی بودن که به تحقیق علمی و شناخت دقیق مطالب دیگه کمک می کنه و بلکه حتی ضروریه. و حالا جواب سوالاتون: س:علت لوث شدن مبحث اعجاز علمی قرآن؟... ج: متاسفانه همیشه در هرجامعه ای کم وبیش افرادی هستن که بدون اینکه تخصص حداقلی لازم در زمینه ای رو داشته باشن(فارغ از درنظر گرفتن حسن یا سوء نیتشون)، میان و ادعای تخصص در اون زمینه رو میکنن و با اعمال و گفته های خودشون نه تنها محصولات نامرغوبی تحویل جامعه میدن، بلکه حتی عرصه رو بر متخصصین واقعی اون فن تنگ میکنن؛ چراکه در این شرایط، تشخیص جنس مرغوب از نامرغوب خیلی سخت میشه. این دست افراد در باب مبحث اعجاز علمی قرآن هم وجود دارن و مخصوصا بخاطر جدید بودن و همچنین بسیارجذاب بودن این مبحث، مشکل ما بزرگتره. و متاسفان باید بدونیم که این کارها اگرچه با نیت خیر هم همراه باشن ، اما چون با عمل صحیح انجام نگرفتن درنهایت- به احتمال بسیار فراوان- به قرآن و قرآن پژوهان ضرر میزنه. برای تفصیل این بحث میتونین به مقاله قبلی بنده که در همین سایت گذاسته شده( با موضوع: «مقدمه ای بر بحث اعجاز علمی قرآن» مراجعه کنید. س: چرا ما منتظر کشف علمی هستیم تا...؟ ج: متاسفانه امروزه مسلمونا ابتکار عمل و پیشتازی و تقدم رو در اکثر زمینه ها ازجمله مباحث و مطالعات علمی-تحقیقی از دست دادن و در موضع انفعال و مصرف کنندگی قرار گرفتن. همین مساله باعث میشه که نتونن همگام با پیشرفت علم روز حرکت کنن و بنابراین در این عقب ماندگی، تنها کاری که از ما بر میاد تطبیق کشفیات نوین با داشته های خودمونه(و شاید هم به دروغ باشه). چاره اینه که اولا مسلمونا خودشونو در علم و تولید علم به دیگران برسونن و ثانیا درمورد این مشکل خاص، باید چارچوب های علمی مشخصی برای این نوع پژوهش ها و ادعاها تعریف بشه و همچنین مراکزی خاص و شناخته شده و استاندارد برای چنین کارایی تاسیس بشن تا هم مراکز مورد تایید برای دیگران شناخته بشه و هم نظارت بر کار اونا آسون تر بشه. س: آیا در تاریخ ...؟ ج: من خودم چنین چیزی زو تا بحال در تاریخ ندیدم اما در عین حال حتما باید 2 نکته مهم رو در نظر داشته باشیم: 1- تا پیش از عصر جدید، چنین دیدگاهی نسبت به قرآن وجود نداشته و اصلا چنین چیزی در اولویت گذشتگان نبوده بلکه در زمون های گذشته به اقتضای شرایط اون زمان، دیدگاه های دیکه ای نسبت به قرآن وجود داشته که قرآن پژوهان در همون زمینه ها جوابگو بودن. همونطور که ممکنه که زمانی بیاد و اولویت بشر، چیزی غیراز کشفیات علمی مادی بشه(مثلا فرض کنید که در قرنآینده اولویت اول بشر، تعالیم اخلاقی باشه). 2- مسلمونا در عصور گذشته افتخارات فراوانی برای بشر به ارمغان آوردن که خود مسلمونا تمام این افتخارات رو دستاورد قرآن-مستقیم یا غیرمستقیم- میدونن. افتخارات معجزه آسای دانشگاه های اندلس و بغداد ازجمله این مثال هاست. البته اینایی که گفتم، نه برای فرافکنی بود و نه برای افتخار کردن هیچ و پوچ و واهی به گذشته؛ بلکه برای رفع ابهامات از خود گذشتگان بود، نه خود ما. امیدوارم روزی برسه که مسلمونا در عرصه علم، پیشتازی و ابتکارعمل رو به دست بگیرن و ...
جوابیه ها

نام:
ایمیل:

در مورخه : سه شنبه، 3 آبان ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر abdulrahman | ارسال پیغام شخصی) http://paveh-nojum.blogfa.com
سلام کاک یحیی به ریز...اختیار دارید قربان دلیلتون هم موجه هست ولی دوست داشتم روی جواب این سوال ها بیشتر کار بشه به همین خاطر یادآوری کردم (چون برام سوال هستن) خوب حالا یه سوال دیگه از قسمت >>>{چاره اینه که اولا مسلمونا خودشونو در علم و تولید علم به دیگران برسونن و ثانیا درمورد این مشکل خاص، باید چارچوب های علمی مشخصی برای این نوع پژوهش ها و ادعاها تعریف بشه و همچنین مراکزی خاص و شناخته شده و استاندارد برای چنین کارایی تاسیس بشن تا هم مراکز مورد تایید برای دیگران شناخته بشه و هم نظارت بر کار اونا آسون تر بشه.} خوب ما میدونیم که الان در علم و تولید علم عقبیم و فاصله ی زیادی داریم ...با این وصف پس آیا نباید درباره ی اعجاز علمی قرآن سخنی گفت؟و اگر بله و باید چهارچوب هایی داشته باشه آیا این چهار چوب ها از جایی مشخص شده اند؟و آیا مراکزی که ذکر کردید و لزوم(اگر لازم باشند)آنها از سوی جامعه ی اسلامی مورد توجه قرار گرفته و سازمان هایی تاسیس شده است؟ جوابش رو هر وقت، وقت داشتید بدید....
جوابیه ها

نام:
ایمیل:

در مورخه : سه شنبه، 3 آبان ماه، 1390توسط
(مشخصات کاربر sayf | ارسال پیغام شخصی)
مجددا سلام کاک عبدالرحمن عزیز همونطور که در مقاله اولیم اشاره کردم، یقینا با وجود درنظر نگرفتن زیاده روی ها و عجولی ها، بازهم مباحثی هستن که حقیقتا ارزش تحقیق علمی رو دارن مطمئنا نه میشه از چنین واقعیتی فرار کرد، و نه میشه به اون پشت کرد. پس حتما باید به این مبحث بپردازیم هرچند که در شرایط آرمانی نباشیم. باید تذکر بدم که اون دو شرطی که من گفتم برای ایجاد شرایط ایده آل بود، اما قرار نیست که ما همیشه فقط در شرایط ایده آل کار کنیم. بنابراین، حالا که از نظر علمی از دیگران عقبیم اما حداقل میتونیم شرط دوم رو فراهم کنیم و در حد بضاعت و توان علمی فعلیمون(در همون شرایط و چارچوبای استاندارد) به این مبحث بپردازیم: آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید. درمورد سوال دوم هم باید بگم که متاسفانه هنوز چنین مراکزی(حداقل در سطح بین المللی) وجود ندارن. اما توجه داشته باشید که مسلمونا هنوز در مرحله گذار هستن، همچنین این مبحث، مبحث تازه و جدیدیه که شاید هنوز بطور کامل جای اصلی و مستحکمی برای خودش بین ما پیدا نکرده. با توجه به این نکات، باید قبول کنیم که وجود چنین مشکلاتی تاحدی طبیعیه و اما باید مسئولانه و حکیمانه درپی رفع این مشکلات بربیایم.
ارسال جوابیه ]

ارسال جوابیه ]

ارسال جوابیه ]

ارسال جوابیه ]

امتیاز دهی به مطلب
انتخاب ها

 فایل پی دی اف فایل پی دی اف

 گرفتن پرينت از اين مطلب گرفتن پرينت از اين مطلب

 ارسال به دوستان ارسال به دوستان

 گزارش این پست به مدیر سایت گزارش این پست به مدیر سایت

اشتراک گذاري مطلب
صفحات پيشنهادي
لينکدوني
پیامک

ســامـانه پیام کوتاه پینوس



ارسال خبر ، مقاله ، گزارش و ...



شماره همراه خود را برای عضویت در خبرنامه پیامکی وارد کنید